نگاه‌ها

آیا حاکمیت طالبان بدون حمایت امریکا ادامه خواهد یافت؟

آنانی که ظاهر داستان را می بینند و زحمت بازخوانی بازی های استخباراتی را متقبل نمی شوند، یقیناً به این باوراند که طالبان با زور بازوی خود، به قدرت رسیده اند. در این جا و در این موضع شما هرچه استدلال کنید، نمی توانید قناعت کانکرتی آن ها را تغییر بدهید زیرا در دنیایی که این جماعت برای خود ساخته اند، نگرش های مستقل و تحلیل های علمی اعتبار و محلی از اعراب ندارند. اما، قناعت ما مبتنی بر دلایل فراوان این است که روی کار آمدن مجدد گروه طالبان، با اراده و خواست ایالات متحده و تبانی کشور های منطقه و قدرت های بزرگ صورت گرفته است و مولود نظام اسلامی طالبان، از پستان مسلمان و غیر مسلمان، سنی و شیعه، عرب و عجم، شرق و غرب وبالآخره همه تغذیه می کند.
غنی به رغم دروغ های خلیل زاد، برای این که راه به قدرت رسیدن طالبان را هموار نماید و به قول خودش دَین تاریخی خویش را به انجام برساند، پیشاپیش سکتور های امنیتی را دست کاری کرد و همه ی عناصر متعهد، با تجربه و وطن دوست را خانه نشین و در عوض دختران زیبا روی، جوانان چوشکی و بی تجربه را در وزرات خانه های داخله و دفاع و ریاست امنیت ملی استخدام نمود و به این شکل، اهرم های دفاعی افغانستان را از اساس فرسوده ساخت. علاوه برآن، کشوری که در حال جنگ بود، وزیر دفاع نداشت. آقای اسدالله خالد که بنده با ایشان آشنایی کامل و به تمام معنی دارم، از یک طرف اگر بیمار بود و همیشه در خارج، از جانب دیگر بنا به هر دلیلی، فرصت و پتانسیل رهبری جنگ را نداشت اما، کماکان کلید اراده ی وزارت دفاع در امریکا، با او بود. با سرنوشت وزارت داخله و ریاست عمومی امنیت ملی نیز بازی صورت گرفت و به این شکل راه سقوط دولت، تحت نظر نیروهای ناتو و نظامیان امریکایی، بدون این که کوچک ترین اعتراضی نمایند، کاملاً هموار و اسفالت شد.
این که امریکایی ها چرا چنین کردند را-به رغم همه ی حدس و گمان ها- نمی دانیم اما، یک چیز را می دانیم که طالبان از رحم اراده ی امریکا پا به عرصه ی وجود گذاشته و امریکایی ها این گروه را به قدرت رسانیده اند. پاکستانی ها در این میان ارتباط آنان با چینایی ها و روس ها را محکم کرده اند و شگفت آور این که این دو کشور نیز در سنگر دفاع از اسلام و حاکمیت طالبانی در افغانستان قرار گرفته اند.
اما، اگر نیروهای مخالف طالبان به صورت عام و فعالان جامعه ی زنان افغانستان به شکل خاص، بتوانند نقض حقوق بشر، تبعیض های قومی و جنسیتی، آزادی بیان، و حقوق زنان در افغانستان را مستند سازی کنند و در مقابل طالبان همچنان بایستند و مبارزه نمایند، احتمالاً دولت های غربی و ایالات متحده ی امریکا تحت فشار افکار عمومی، نتوانند به سادگی ماه عسل خود با طالبان را به پایان ببرند و از این گروه حمایت های مالی و سیاسی نمایند. در چنین حالتی یا سران طالبان تسلیم خواسته ی جامعه ی جهانی خواهند شد و تن به ایجاد یک ساختار وسیع البنیاد، فرا قومی، فراطبقاتی، فراجنسیتی و فرا مذهبی خواهند زد و یا در نهایت، تحت فشارهای سنگین اقتصادی و کابوس فقر اجتماعی، سقوط خواهند کرد و در نتیجه افغانستان مجدداً وارد مرحله ای سخت و تاریکی خواهد گردید که احتمالاً و در نهایت طرح تجزیه ی آن توسط قدرت های بزرگ، روی دست گرفته خواهد ش

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا