نگاه‌ها

آیا رفتن صلاح الدین ربانی به بدخشان مشکل را حل می کند؟

برخی به این باور اند که باید آقای ربانی برای ابراز حمایت و بسیج خیزش های مردمی به بدخشان برود. اما، به نظر من این کار به چند دلیل، اشتباه است.

۱)صلاح الدین ربانی از آغاز تا آخر نتوانسته با دولتی که همه ی آرزوهای مردم و این کشور را به باد داده است کنار بیاید. اگر ربانی به بدخشان برود، این ولایت به مجرد رسیدن او در فیض آباد با تلافات و هزینه ی سنگین، سقوط داده می شود.

۲)بدخشان و تخار به صورت خاص و شمال افغانستان به شکل عام در محراق یک توطئه ی کلان قرار گرفته اند. رفتن آقای ربانی به بدخشان در شرایطی که برای سقوط این ولایت فراتر از مرزهای افغانستان برنامه ریزی می شود و متاسفانه دولت در این توطئه نیز شریک است، هیچ دردی را دوا نمی کرد/ نمی کند.

۳)آقای ربانی اگر به فیض آبد می رفت/برود با ساز و برگ نظامی نمی رفت/ نمی رود، چون امکاناتی این چنینی ندارد. بنا برآن این توقع از ایشان واقع بینانه نیست که بتوانند جلو دسیسه ای کلانی که را استخبارات جهان و منطقه پشت آن نشسته است، خنثی کند.

۴)به مجرد این که آقای صلاح الدین ربانی به بدخشان برود تمامی پرواز های ملکی و نظامی به این ولایت قطع می گردد و در نهایت راه برای توطئه ی قتل و تصفیه جسدی او هموار می شود.

۵)اگر آقای ربانی از داخل کابل و از طریق دیدار های مستقیم با وزیر دفاع، وزیر داخله و رئیس عمومی امنیت و جهات ذیربط نتواند به بدخشان کمکی برساند،چگونه ممکن است از داخل بدخشان در حالی که دیگر ارتباط مباشر و مستقیم با سران دولت و هیچ مسئول کلانی نخواهد داشت، به این مشکل رسیدگی نماید.

۶)مهم تر از همه این که آیا آقای ربانی بیکار نشسته است، آیا گردی غمی در رابطه به اوضاع آشفته ی بدخشان را بر سینه ندارد، این چه قضاوتی و این چه انصافی است. عده ای با توسل به این بهانه می توانند عقده گشایی کنند و اتهام ببندند چون ساده ترین کار اتفاهم بستن است. اما، من باور و یقین جازم دارم که آقای ربانی یک لحظه آرام نیست چون می داند که هرچه بر سر بدخشان بگذرد، بیش از همه بر آینده ی سیاسی او اثر می گذارد.

برادران و خواهران عزیز در اخیر می خواهم به عرض برسانم که ادامه ی این روند همه را بر زمین می نشاند، هیچ کسی برنده این میدان نیست، بیایید احتیاط کنیم، بیایید مسئولانه ابراز نظر نماییم. در این لحظه های دشوار که سایه ی جنگ، آینده ی خشک و تر را با تهدید های بالفعل مواجه ساخته است، صواب نیست که با هم بجنگیم و یا بساط اتهام پهن کنیم و بار گناه یک توطئه ی کلان و فرا منطقه ای را بر دوش کسی بیفکنیم که نه فقط مسئولیتی در نظام و پاد زهری در دست ندارد که ما هم با وی دشمنی می کنیم و در سنگر مخالفت با او قرار گرفته ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا