
بنطر من، هرمنبعی از سیاست بازان هزاره که این لابیگری را انجام داده اند، بدترین تحقیر را نسبت به روحِ پژمرده ی سیاست هزاره و روان افسرده ی جامعه ی هزاره انجام داده است.
واقعیت این است که هزاره ها درسقوط افعانستان به کام هیولای رژیم طالب، عنصری بنام “قدرت سیاسی” را از دست نداده اند تا، دریغِ مشارکت سیاسی و افسوس جایگاهِ استراتژیک خودرا درساختارسیاسی بخورند؛ بلکه هزاره ها بزرگترین فرصت استراتژیک را از نطر توسعه ی فرهنگی، دگردیسی اجتماعی، رشد ظرفیت بشری و قدرت مدنی که در یک فرایندتاریخی بی سابقه و درخشان ایجاد شده بود، در آستانه ی از دست دادن هستند.
هزاره ها دراین دو دهه حضور درقدرت سیاسی، هیچگاه از جایگاه باثبات و قابل حسابی در مناسبات قدرت و تصمیم گیری و تصمیم سازی برخودار نبوده اند. تمام ظرفیت سیاسی، قدرت تمثیلی و حضور مثالی هزاره ها در هرم قدرت سیاسی، حداکثر، یک معاونتِ بازو بسته در ریاست جمهوری و چند وزارت بی اختیار و کم بها درکابینه بوده است که آن هم در انحصار چهارتا سیاستگر کم مایه و چند رهبر سودجو و بی مایه بوده است که از نامِ هزاره، برای خود، کیش شخصیت شیادانه و آدرس معامله گری های سیاسی فرومایه ساخته بودند.
این حضور کم بنیه و بی رمق سیاسی، اما “سِیلیِ” پرصدایی شده بود به صورت مشارکت تمثیلی این جامعه درساختارسیاسی که هر روز برای تحقیر و تخفیف هزاره، به گونه های این مردم نواخته می شد. از معین مرستیال گرفته تا حشمت غنی، حتا همین حضورِِ کم مایه را هم برنمی تابیدند و چون پتکی برفرق هزاره ها می کوبیدند.
آنچه اما هزاره ها دراین دودهه اندوختند، امیدورزی بلیغ برای نوسازی اموزشی- فرهنگی، کوشش رفیع برای بازسازی روان جمعی درجهت نهادمندی یک زندگی مدرن، تلاش موثر درجهت فاعلیت اجتماعی و انتخاب الگوی رفتارهای معناساز مدنی بعنوان عالی ترین صورت بندی مشارکت بود. همین رویکردها بود که بنیادقدرتمندی حضور هزاره ها درساختار سیاسی- فرهنگی و تعامل اجتماعی را درسطح کلان ملی، حساب شدنی، درخور احترام و سزاوار ستایش و نمایش ساخته بود.
اکنون هزاره ها درنطام طا/لبانی، نه نیاز به مشارکت کنترل شده ی سیاسی دارند و نه حضور طفیلی در زیر سایه ی رژیمِ فاشیستی ـ تروریستی طالبی جایگاه سیاسی این جامعه را ترمیم می کند. نمایش مضحک تمثیلی مشارکت در سطح یک معاونت خنثای وزارت صحت، تحقیری آشکار و توهینی معنادار به هویت سیاسی، شرافت شهروندی، نجابت فرهنگی و کرامت قومی این جامعه می باشد.
آنچه هزاره ها نیازمند آن است، تجدید امید به ادامه ی نوسازی فرهنگی، حق آموزش دختران، حق فعالیت های آزاد فرهنگی ـ فکری، به رسیمیت شناختن سزاواری فاعلیت اجتماعی، حق برخورداری از آزادی های اساسی، حقِ داشتن رسانه های آزاد، حق نوشتن کتاب، حق سخن گفتن و شعر سرودن و پژوهیدن، حق کار و تجارت و معلمی کردن و به دانشگاه رفتنِ زنان و دختران است.
حمزه واعظی