نگاه‌ها

وکلای محترم مردم بدخشان و برادر عزیز واقف حکیمی!

السلام علیکم..
این را می دانم که شما مصروفیت های جانبی فراوان دارید اما، آیا گاهی متوجه این قصه شده اید که بدخشان در خطر است و اگر این خطر را می دانید کاری برای جلوگیری آن انجام داده اید/می دهید؟
من بارها به این نکته اشاره کرده ام اما، با توجه به این که هیچ جنب و جوشی قابل لمسی را در رابطه به آن نمی بینم، خواستم این بار با شما در تماس شوم و از شما بخواهم که دست به کار شوید و ادای مسئولیت نمایید.
وکلای محترم و ارجمند این حقیقت را البته می دانید که اگر در و پنجره ی خانه ای بشکنند، هر موجودی از هر جنس و طایفه ی می تواند وارد آن شود، دیگر داخل این خانه محیط امن برای ساکنان آن نیست و آن هایی که در آن به سر می برند زندگی بی خطر ندارند. مرزهای افغانستان امروز کاملا شبیه چنین خانه ای اند که همه چیز در آن فرو ریخته و از هم پاشیده است. اما، در سرتاسر این کشور هیچ منطقه و هیچ ولایتی چون بدخشان در معرض خطر نیست. بدخشان انگار از جغرافیایی افغانستان جدا و در میان سه کشور خارجی و دو قدرت هسته ای به دام افتاده است. این وضعیت به نفع این ولایت و مردم آن نیست. من به عنوان یک بدخشانی در شرایطی که جنگجویان خارجی در نقاط مختلف بدخشان حضور دارند و اوضاع امنیتی این ولایت آشفته و نا آرام است، به شدت نگرانم، نگرانم از حجم تهدید ها و از غفلتی که دامن گیر ارباب نفوذ و اصحاب جاه، در این ولایت است.
شاید عده ای بخندند و بگویند که این قلم بیش از حد لوح تهدید ها را رنگ سیاه می زند و اوضاع را تیره به تصویر می کشد. نه خیر چنین نیست، حقیقت بلکه این است که اگر ما بیدار و دست به کار نشویم، آینده ی بدخشان و بدخشانی ها را در معرض مخاطر و تهدید های جبران ناپذیر و حتی وجودی قرار می دهیم.
التماس من بنا برآن از شما وکلای محترم این است که تا همه چیز را از دست نداده یم، برخیزید و در قبال سرنوشت مردم و جغرافیایی این ولایت با توسل به گام ها و اقدام های زیر و یا هر حرکت ممکن دیگر، ادای مسئولیت نمایید.
۱)باید تلاش شود تا امور امنیتی بدخشان در صدر اولویت های دولت قرار بگیرد. این کار زمانی شدنی است که بدخشانی ها بتوانند در تفاهم با هم و به صورت مشترک حجم تهدید ها را کار شناسانه به گوش مسئولین برسانند.
۲)باید تلاش شود که همه ی جنگجویان خارجی از بدخشان خارج شوند.
۳)باید والی بدخشان در قدم اول و مسئولین امنیتی این ولایت در قدم دوم، از میان رشید ترین، آگاه ترین، پاک ترین و متعهد ترین افراد انتخاب شوند و جلوگزینش های سلیقه ای و غیر مسئولانه گرفته شود.
۴)باید مراکز خبر رسانی در بدخشان( رسانه های دیداری، گفتاری و نوشتاری) در جهت اطلاع دهی به مردم در رابطه به تهدید ها و مخاطر احتمالی، فعال و هدفمندانه عمل کنند.
۵)باید بزرگان بدخشان اختلافات و دعواهای شخصی و حزبی خود را کنار بگذارند و برای نجات این ولایت و آینده ی نامعلوم آن، از همین لحظه با هم همکاری نمایند.
۵)باید مساجد به منبرهای مؤثر اطلاع رسانی برای مردم و جوانان مبدل شوند.
۶)باید تماس های استخباراتی با مخالفان دولت به خصوص آن هایی که ظرفیت شنیدن و هضم مسایل مهم و کلان را دارند به صورت حساب شده فراهم گردد و روی نیروهای نسبتاً میانه رو، کارهای عملی صورت بگیرد. اما، باید متوجه بود، آن هایی که در این زمینه ها انعطاف نشان بدهند، در معرض خطر قرار می گیرند.
۷)باید جلو استخراج معادن توسط عناصر و افراد غیر مسئول گرفته شود و اگر این فاجعه هم چنان ادامه یابد علاوه از تخریب مرگبار محیط زیست، بدخشان و بدخشانی ها را نابود می کند.
۸)باید هر از گاهی برنامه های خرد و بزرگ با اهداف و راه کار های معین در کابل، فیض آباد و عموم ولسوالی ها بر گزار شوند و بدخشانی ها با هم تبادل نظر نمایند و با هم به مصاف تهدید های فعلی و احتمالی بروند.
به هر حال اگر عموم وکلای محترم بنا به هر دلیلی، علاقه ای به این مسئله نشان نمی دهند، با توجه به شناختی که از برادر بزرگوارم جناب واقف حکیمی دارم از ایشان ملتمسانه می خواهم که در این راستا پیشگام شوند و با توسل به راه کارهای بالا و یا هر گزینه ی ممکن دیگر، کمپاینی را جهت امنیت امروز و فردای بدخشان به راه بیندازند. جناب حکیمی صاحب بدخشان واقعا در خطر است و رفع و دفع این خطر مستلزم آن است که شما وهمه ی نیروهای مؤثر به راه بیفتید و قدم هایی را که می توانید بردارید و اگر چنین نکنید در پیشگاه خدا و تاریخ و مردم این ولایت مسئول خواهید بود.
از خواننده ی ارجمند و عزیز انتظار دارم که بیایید در این مرحله ی حساس گرایش های شخصی را کنار بگذاریم و فقط روی مشکلات بدخشان ترکیز و با هم همکاری نماییم.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا