نگاه‌ها

استاد جلال مبتدع نیست مقتدی است

مقاومت نرم استاد جلال در مقابل یک دندگی و تغییر ناپذیر طالبان خبر ساز شد. اگر برخی او را انتقاد کردند جمعی غفیری سخنان تند استاد جلال را حرف دل خود تلقی کرده و شهامت بی نظیر و روح آشتی ناپذیر او را ستودند. اما، آیا این حالت نشانه ی ضعف و یا بی پیشنه است؟

من به چند دلیل نمی توانم این منطق را بپذیرم.
1)آدم ها متفاوت آفریده شده اند: اگر عده ای در مقابل فشار ها قدرت تحمل بیش تر نشان می دهند، این ویژگی در واقع در نهاد و سرشت و خلقت شان تعبیه شده است و خوشا به حال شان اما، در مقابل برخی طبیعت سوزنده و روح سرکش و تسلیم ناپذیر دارند که هیچ کمندی آن ها را به بند نمی آورد و اسیر هیچ دام و دانه ی نمی گردند، استاد جلال از همین طیف و از همین دهکده ی آشناست.
2)احساساتی شدن همیشه مذموم نیست:هرچند احساسات را نشانه ضعف می دانند و هرکی احساساتی شود را بازنده می خوانند اما، این طرز تلقی در همه جا مصداق پیدا نمی کند. من و شما را خداوند انسان آفریده است. انسان بودن یعنی این که ما ظرفیت های محدود داریم و هرچه بجنبیم و تظاهر کنیم بالآخره انسان و در حصار تنگ این محدودیت ها باقی می مانیم که عصبانی شدن یک حلقه از حلقه های بسیار طولانی این ضعف هاست. اما، آیا این رویکرد در همه جا و همیشه مذموم است؟
هرچند واکنش استاد جلال را نمی توان در سیاق خوب و بد دینی دید و تعریف کرد، چون ایشان در لحظه ی دفاع از خود احتمالاً نگاه به این مسئله نداشته اند اما، اگر به نصوص دینی مراجعه نماییم می بینیم که در قرآن خدا طبیعت انسانی انسان ها لحاظ می شود و حاشیه ای برای ابراز احساساست و فروگذاشت کوله بار غم ها و غصه ها که آدمی گاهی قادر به حمل آن ها نیست، فراهم می گردد، قرآن می فرماید:”لاَّ يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلْجَهْرَ بِٱلسُّوۤءِ مِنَ ٱلْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ ٱللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً” نساء/148 خداوند دوست ندارد که کسی به گفتار زشت، صدا بلند کند، مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، حقا که خداوند شنوا و داناست. یعنی اگر شما مورد ستم قرار می گیرید می توانید نه بگویید، می توانید احساسات تان را بیرون بریزید اما، از یک چیز غافل نمانید که خداوند ناظر بر احوال شماست. یعنی اگر خواستید در برابر یک وضعیت ناخواستنی و مذموم موضع بگیرید واکنش شما باید متناسب با شرایط و احوالی باشد که در آن قرار می گیرید، نه فراتر از آن.
3)استاد جلال مبتدع نیست، مقتدِی است: بنده می دانم که آقای جلال وقتی در شرایط نا متعارف با تندی نا متعارف با نماینده ی طالبان برخورد نمود،هر گز به مسایلی که ذهن های من و شما را گرفتار خود کرده اند، فکر نمی کرد اما، خب حالا که ما در مقابل این حالت قرار گرفته ایم و از این بیشه می گذریم، لابد دیدگاه های موافق و مخالف خود پیرامون این پیش آمد را ابراز می نماییم.
وقتی ما می گوییم که استاد جلال مبتدع نیست، مقتدی است، دو نکته از این سخن مراد این قلم است. 1) نخست این که بسیار اند آن هایی که در نشست های تلویزیونی در این جا و آن جای دنیا، گرفتار چنین حالت های می شوند و از خود عکس العمل نشان می دهند و حتی گاهی سخن به یخن پاره کردن و سر شکستن می رسد. مهم تر از همه این که شخص خود آقای وردک طرف مقابل آقای جلال در مواردی حساسیت نشان می دهند و طرف را اهانت می کنند. این صحنه را بنده در یک مصاحبه ی ایشان با بخش عربی بی بی سی با یک گرداننده ی زن شاهد بوده ام. تفاوت کار استاد جلال با آقای وردک اما، در این جا این است که استاد جلال، حالت طبیعی دارد و با توسل به ابراز احساسات در پی بازار یابی و مارکتینگ برای خود نیست وردک اما،ً برای جلب مخاطب در میان جوانان عرب ژست می گیرد و طرف و یا طرف های معین را اهانت می کند. 2) ثانیاً اگر به تاریخ برگردیم می بینیم که گاهی وزن های سنگینی چون ابو حنیفه در مقابل طرف هایی که با آن ها مناظره می نمود، واکنش تند نشان می داد. روایتی هست که این امام بزرگوار در زمان حاکمیت منصور عباسی روزی با مجموعه ی از بی دنیان و ملحدان مناظره می کرد که این سئوال را در مقابل او طرح نمودند. “اگر سرشت ابلیس از آتش است، چگونه آتش جهنم موجودی را که از آتش درست شده است، می سوزاند؟” ابو حنیفة در این مقام چاره ی جز این ندید که خشت پاره ی را بردارد و محکم بر سر کلان ملحدان بکوبد. آن هایی که در آن جا بودند بابت این کار از امام ابوحنیفه انتقاد نمودند اما، امام فرمود که من از این کار غرضی نداشتم بلکه می خواستم مسئله ی مورد نظر را برای طرف مقابل، توضیح بدهم. گفتند چطور؟ گفت اگر قصه ی آن ها درست باشد که آتش جهنم موجودی را که اصلیت و اصالت آتشی دارد نمی تواند بسوزاند، پس جسم خاکی انسان هم از ضربه ی که با خاک بر او وارد می شود نباید به درد بیاید. بنا برآن چه تذکر یافت، اگر استاد جلال در مقابل اهانت آقای وردک واکنش نشان داده، بدعت گذاری ننموده و بلکه راه سلف پیموده و در دفاع از خود کاملاً کار صواب و منطقی انجام داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا