نگاه‌ها

پوتین نا راحت و عصبانی است

با گذشت پنج روز از آغاز حمله ی سنگین روسیه بالای اوکراین، شهرهای بزرگ این کشور هنوز مقاومت می کنند، ولادمیر پوتین چنین انتظاری نداشت. هرچند هنوز وقت است که گفته شود چه خواهد شد اما، در روشنی اوضاع جاری در اوکراین و مقاومت سرسختانه ی ارتش این کشور در مقابل نظامیان روس، می توان حدس زد که روس ها-علی الاقل- تا این دم شکست خورده اند و بنا به همین دلیل پوتین بسیار عصبانی است.
دلیلی که می تواند این گمانی زنی را تقویت نماید، این است که 1)ارتش روسیه تا هنوز نتوانسته است وارد پایتخت اوکراین شهر کیف گردد و فراتر ازآن، ستون های طولانی نیروهای نظامی این کشور با تحمل تلفات سنگین از خارکیف، دومین شهر بزرگ اوکراین و درست منطقه ی که فقط 40کیلومتر از مرزهای روسیه فاصله دارد، عقب زده شده اند.2) روس ها بدون قید و شرط آماده شدند که با هیئت اوکراینی در مرزهای بیلا روس، وارد اتاق گفتگو و چانی زنی گردند.3)پوتین در یک اقدام متهورانه، تسلیحات هسته ی روسیه را در حالت تهاجمی و آماده باش قرار داده است و این نشانه سرخوردگی و شکست است.4)پوتین امیدوار بود که با حمله بالای اوکراین، غرب را بیش از پیش به طرف پراکندگی، اختلاف و بلاتکلیفی می برد، این کار نه تنها تحقق نیافت که حتی جرمنی بزرگ ترین کشور مصرف کننده گاز روسیه در اروپا، در حالی که تا همین دو سه روز قبل دو دل و مذبذب بود، با صراحت اعلان نمود که با فراهم کردن 1000 قبضه راکت ضد تانک و 500 قبضه استنگر از حکومت اوکراین، حمایت می نماید.5) نظام مالی روسیه و شخصیت های نزدیک به پوتین مورد تحریم های بی سابقه قرار گرفته اند.6)روسیه به انزوا سوق داشده و فضاها در تمامی اروپا، بر روی هوا پیماهای تجارتی و مسافر بری این کشور بسته شده و حتی تحریم ها شامل حال ورزش کاران روسی نیز گشته اند.7) اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند، بعید نیست که بسیاری از آب راه های بین المللی بر روی کشتی های روسی، قفل شوند.
با این وجود، نیروهای روسی در فرجام احتمالاً شهرهای بزرگ اوکراین و پایتخت این کشور را تسخیر خواهند نمود. اما، باید متذکر شد که حتی در صورت تحقق این هدف ظاهراً بزرگ، پوتین چیزی زیادی را به دست نمی آورد. پای روس ها بلکه در باتلاق اوکراین به یک جنگ فرسایشی و کمرشکن کشیده می شود، جنگی که مسلماً بار حیثیتی بزرگ برای روسیه، هیبت کرملین و اعتبار شخص ولادیمیر پوتین خواهد داشت. این جنگ هرچه طولانی شود، صرف نظر از هزینه ی سنگین و پیامد های ناگوار اقتصادی آن، نارضایتی های داخلی را به دلیل مشترکات فرهنگی، تاریخی و حتی زبانی میان روس ها و اوکراین ها، دامن خواهد زد.
پوتین با درک این پیامد ها عصبانی است، چون این نخستین بار است که در خلال 23 سال حضور خود در رأس قدرت، با شرایط استنثایی و بی سابقه مواجه می شود. رب النوع کرملین، تا این دم -به رغم تجربه ی تحریم های جانبی اقتصادی از سال 2014 به بعد- هیچ گاهی با چنین وضعیتی دشوار و حالت فلج کننده و انزوای بین المللی، مواجه نگردیده بود.
سکوت غرب در برابر سرکوب جنگ های داخلی در مناطق مسلمان نشین روسیه در دهه ی نود، سکوت غرب در برابر بریدن قطعه های خاک مولداوی، گرجستان و اشغال کریمه، به زیر بال کشیدن دو باره ی کشور های آسیایی میانه، مداخله ی موفقانه ی هکرهای روسی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2016، تلاش مجدد روس ها برای اعمال نفوذ در امریکایی لاتین و فرود آمدن بم افگن های استراتیژیک این کشور در دسمبر سال2018 در ونزوئلا، قدرت نمایی کشتی های جنگی و هوا پیماهای نظامی روسیه در برابر امریکا و ناتو در هوا و دریا، سکوت غرب در برابر تلاش روس ها برای ایجاد اختلاف در میان کشورهای عضو پیمان ناتو و اتحادیه اروپا، حضور نظامی روسیه در سوریه و لیبیا، سرکوب اعتراضات اخیر مردمی در قزاقستان و بالاخره به رسمیت شناختن دونتسک و لوگانسک به عنوان دو جمهوری مستقل در شرق قلمرو اوکراین پوتین را در موقعیت استثنایی قرار داده و جایگاه فدراتیف روسیه در سطح بین المللی را به عنوان یک قدرت جهانی و بازیگر مهم، به شکل بی سابقه ای تقویت می نمود.
بی پاسخ ماندن روند طولانی اقدامات رهبری روسیه، کرملین را جرئت داد که این بار یک قدم بالا تر بگذارد و به طرف اشغال سرتاسر خاک اوکراین برود. پوتین تصور می کرد که می تواند بدون هیچ مزاحمتی به پیش بتازد و یک نظام دست نشانده و همسو با مسکو را بر کیف تحمیل کند. اما، مقاومت ارتش اوکراین، ایستادگی زلنسکی و بالآخره حمایت گسترده ی کشور های غربی از رژیم اوکراین، کرملین را غافل گیر کرد. آقای پوتین حالا می داند که در باتلاق اوکراین به دام افتاده است و بنا به همین دلیل متهورانه متوسل به تهدید های هسته ی می شود تا مگر در صف کشور های غربی درز ایجاد کند و از این طریق به شکل نسبی به اهداف خود در اوکراین برسد. اما، ظاهراً آرزو های پوتین نه تنها محقق نمی شوند که اروپای ها هم دست به مصاف روسیه رفته و با اعمال فشار اقتصادی سنگین و بی پیشنه و حمایت آشکار از حکومت اوکراین، آقای پوتین و ارتش روسیه را در وضعیت شکنند و آسیب پذیر قرار داده اند.
غربی ها فرصت طلایی پیش آمده را احتمالاً از دست نخواهند داد. اتحادیه اروپا، امریکا و کانادا همه تلاش خواهند که خرس مجروح و بدام افتاده ی کرملین را بیش از پیش به فرسایش بکشند و پوتین را نه فقط در سطح بین المللی که بل در میان مردم روسیه با تحمیل تلفات بیش تر بر نیروهای روسی در اوکراین و ضربه زدن به اقتصاد این کشور بدنام بسازند و در نهایت از منصه ی قدرت بغلطانند. اما، آیا این رویکرد موفق خواهد شد و آیا غرب به اهداف خود خواهد رسید و یا شاید شهوت انتقام منجر به آن خواهد گشت که ولادمیر پوتین دکمه کشنده ترین سلاح ها را فشار بدهد و عالم و آدم را در آتش یک جنگ هسته ی بسوزد، باید انتظار ماند تا گذشت زمان، پرده از روی نا گفته ها بردارد.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا