روزنامه نیویورک تایمز در ۲۶ مارچ مقالهای را منتشر کرد که «تجزیه و تحلیل محرمانه» سازمان سیا از سناریوهای محتمل خروج ایالات متحده از افغانستان را با دقت کالبدشکافی میکند. سیا در ارزیابی خود پیشبینی کرده که خروج عجولانهی امریکا از افغانستان میتواند به فروپاشی حکومت فعلی و تسلط طالبان براین کشور منجر شود. بدتر از آن، سیا هشدار میدهد که در فردای خروج شتابزدهی امریکا، القاعده یا حتا ولایت خراسان دولت اسلامی امکان دارد در افغانستانِ تجدید سازمان و قوا کنند.
بنابراین ایالات متحده بهجای ادامهی حضور نامحدود و پرهزینهاش در افغانستان باید به دنبال یک «راه میانه» برای تأمین منافع خود در این کشور باشد: تعهد محدود اما دوامدار به مبارزه با تروریسم در افغانستان همراه با دادن نقش بیشتر به هند در امر کمک به نیروهای افغان، برای اطمینان از اینکه القاعده و ولایت خراسان دولت اسلامی نتوانند در افغانستان جان بگیرند، میتواند همان راه میانهی ایالات متحده باشد.
با اینکه لفاظیهای طالبان در هفتههای اخیر در رد هرگونه حضور امریکا فراتر از مهلت یکم ماه مِی لحن قاطعانهتری به خود گرفته است، اما هنوز مشوقهایی وجود دارد (از جمله تخفیف تحریمها بر طالبان یا آزادی زندانیان این گروه) که ایالات متحده میتواند با پیشکش آن به این گروه، مهلت حضور سربازانش را در افغانستان تمدید کند. همچنین ایالات متحده میتواند بدون سروصدای زیاد روند خروج خود را (برخلاف خروج بسیار عجولانهای که دونالد ترمپ در سر داشت) از سر گیرد و در کنار آن تقویت نیروهای امنیتی افغانستان را در آجندای خود قرار دهد.
خروج ایالات متحده مهم نیست که چطور زمانبندی میشود، اما قطعا نتیجهی آن برای نیروهای امنیتی افغانستان محرومشدن از کمک و همکاری حیاتی نیروهای امریکایی در میدان جنگ خواهد بود. بنابراین، واشنگتن علاوه بر ادامهی کمکش به نیروهای افغان، برای پرکردن خلأ بهوجودآمده از خروج نیروهایش در افغانستان، به شریک نیاز دارد. به این منظور واشنگتن میتواند از قدرت مسلط منطقه، یعنی هند، برای کمک به آموزش نیروهای امنیتی افغانستان خواستار همکاری شود. این کار حتا پس از ۲۰ سال بازهم ضروری است، زیرا نیروهای امنیتی افغانستان هنوز قادر نیستند به تنهایی روی پای خود بایستند و شاید دلیل آن این باشد که بیشازحد به قدرت جنگی امریکایی متکی شدهاند.
به همین دلیل انتقال مسئولیت آموزش این نیروها به هند میتواند انتخاب بهجایی باشد. هند مشتاق داشتن نقش گستردهتر در ثبات افغانستان است، از توانایی آموزش نیروهای افغان نیز برخوردار است و روابط امنیتی هند-امریکا نیز در چند سال گذشته عمیقتر شده است.
گسترش ردپای امنیتی هند در افغانستان بدون شک پاکستان را ناراحت میکند. اما پاکستان با توجه به نیازش به همکاری با هند در خصوص مسائل امنیتی کلانتر در آسیا بهویژه برای ایجاد موازنه در برابر چین، که بهصورت فزایندهای درحال تحکیم نفوذش در منطقه است، نمیتواند بهراحتی در برابر تصامیم ایالات متحده در خصوص منطقه مخالفت کند.
علاوهبراین، تجزیه و تحلیل سازمان سیا روشن میسازد که ایالات متحده حتا در صورت خروج نیروهایش از افغانستان باید قابلیتها و ظرفیت مبارزه با ترورریسم خود را در این کشور حفظ کند. حفظ واحدهای مبارزه با تروریسم در افغانستان به مثابهی آنچه دانشمندان روابط بینالملل آنرا «سیگنال پرهزینه» میخوانند، خواهد بود؛ نشانهای که نشان میدهد ایالات متحده مایل است بودجه و نیروهایش را برای حفاظت از منافع امنیتی خود قربانی کند. جمعآوری مداوم اطلاعات برای اطمینان از اینکه واشنگتن از تهدیدات تروریستی برخاسته از منطقه غافل نشود، ضروری است. رویهمرفته استقرار مداوم چنین واحدهایی در کنار نیروهای افغان این اطمینان را میدهد که این نیروها در کنارهم میتوانند هرگونه توطئه تروریستی را خنثا کنند و چهرههای اصلی گروههای تروریستی را از بین ببرند.
ادامهی مأموریت مبارزه با تروریسم ایالات متحده در افغانستان حتا در حد حفظ توانایی و ظرفیت انجام حمله هوایی، نیاز به همکاری مداوم و حسن نیت پاکستان دارد. ایالات متحده احتمالا مجبور خواهد بود برخی از پایگاههایش را در افغانستان حفظ کند، از توانایی جابجایی پرسنل و تجهیزات در داخل این کشور برخوردار باشد و مجوز پرواز به این کشور را از فضای پاکستان در اختیار داشته باشد. علاوهبراین، ایالات متحده از اسلامآباد خواستار این خواهد شد که طالبان را برای مهار عناصر جهادی ساکن در مرزهای پاکستان تحت فشار قرار دهد. گرچه اسلامآباد اصرار دارد که نفوذ محدودی بر مشتری دیرینهی خود دارد، اما پاکستان هنوزهم در مقایسه با هر بازیگر خارجی دیگری از نفوذ بیشتری بر طالبان برخوردار است.
افزایش رقابت بین ایالات متحده و چین، متحد دیرینه و نزدیک پاکستان، کارِ بهترکردن روابط ایالات متحده و پاکستان را پیچیدهتر کرده است. اما همکاری مداوم در زمینهی مبارزه با تروریسم ممکن است دستکم به حفظ همکاریِ درحال حاضر ضعیف بین اسلامآباد و واشنگتن کمک کند. این امر مستلزم کمک اقتصادی و احتمالا نظامی متوسط به پاکستان خواهد بود.
کسانی هستند که با درک این دشواریها معتقدند که بهتر است ایالات متحده دست خود را به کلی از منطقه بشوید. اما این امر ایالات متحده را به طرز خطرناکی در برابر تغییر و تحولات احتمالا نامطلوب در افغانستان آسیبپذیر میکند.
دربارهی توانایی و قدرت فعلی القاعده در افغانستان بحثهای جدی وجود دارد. برخی آنرا سایهای باقیمانده از آنچه در گذشته بود، میدانند و برخی دیگر معتقدند که القاعده همچنان قدرتمند و خطرناک است. اما حتا اگر نظریهی اول درست باشد فضایی که در نتیجه و در صورت خروج ارتش ایالات متحده در افغانستان بهوجود میآید میتواند زمینه را برای تجدیدحیات این گروه فراهم کند. ما در گذشته در شرایط مشابه چنین سناریویی را تجربه کردهایم؛ گروههایی که باری شکستشان اعلام شده بود، از جمله خود طالبان در افغانستان و داعش در عراق، دقیقا در چنین شرایطی چنان بازگشتی را ترتیب دادند. القاعده، سازمانی که توانسته ۲۰ سال متواری زنده بماند، به خوبی قادر به انجام چنین کاری خواهد بود.
نسخهی بعدی القاعده با توجه به خساراتی که این گروه متحمل شده است احتمالا بسیار متفاوتتر از القاعدهای خواهد بود که حملات ۱۱ سپتامبر را انجام داد. اما این به این معنا نیست که تهدیدی ایجاد نخواهد کرد. القاعده در افغانستان با داشتن کادر برجسته متشکل از جنگجویان جنوب آسیای القاعده (القاعده در شبهقاره هند) که از روابط نزدیک با طالبان نیز برخوردارند، برخلاف القاعدهی دورهی پیشا ۱۱ سپتامبر، محلیتر شده است.
حفظ توانایی و ظرفیت مبارزه با تروریسم ایالات متحده همراه با پشتیبانی هند از نیروهای امنیتی افغانستان میتواند دستکم جلو تجدیدگروه القاعده و گروههای وابسته به آنرا بگیرد. هند نفع خود را در این میبیند که اطمینان حاصل کند که حکومت کابل، چه تحت رهبری طالبان باشد و چه بهوجودآمده در نتیجهی تقسیم قدرت با طالبان، هیچ کمکی به هیچ گروه شبهنظامی نکند. برای اطمینان از چنین نتیجهای، ایالت متحده میتواند همکاریهای ضدتروریستی و اطلاعاتی خود را با هند که همچون ایالات متحده به دنبال جلوگیری از حملات تروریستی توسط گروههای ضد هند در منطقه است، تقویت کند.
ولایت خراسان دولت اسلامی فشارهای ایالات متحده و طالبان را تحمل کرده است و بسیار مقاوم از آب درآمده است. گرچه طالبان تقریبا بهصورت قطع در برابر دولت اسلامی که سعی در اعتبارزدایی از طالبان بهعنوان عروسک خیمهشببازی پاکستان و تصاحب جایگاه این گروه در افغانستان دارد، مخالف باقی خواهد ماند، اما بدون فشار ایالات متحده طالبان احتمالا بیش از آنکه به مقابله با دولت اسلامی بپردازند، به دنبال تحکیم قدرت این گروه در کابل خواهند بود.
گرچه ایالات متحده بهصورت روزانه در بدترین روزهای همهگیری ویروس کرونا متحمل ضررهای جانی و مالی به بزرگی تلفات و خسارات حملات ۱۱ سپتامبر شده است، اما حکومت بایدن نباید اجازه دهد که در دورهاش القاعده و داعش زمینه را برای بازگشت خود به صحنه جهانی فراهم کنند. سرخوردگی حکومت بایدن از این جنگِ بهظاهر بیپایان کاملا قابل درک است. اما تصمیم به خروج از افغانستان بهویژه براساس یک جدول زمانی شتابزده، به منزلهی دودستی تقدیمکردن افغانستان به طالبان است.
چنین سرنوشتی از دو منظر نامطلوب است: از منظر اخلاقی و از منظر استراتژیک. از نظر اخلاقی، چنین کاری به معنای به خطرانداختن زندگی و سرنوشت بخشهای قابل توجه جامعه افغانستان از جمله زنان و افغانهایی است که طی ۲۰ سال گذشته با ایالات متحده همکاری کردهاند. چنین کاری یک گاف استراتژیک نیز خواهد بود؛ زیرا خروج عجولانه از افغانستان امنیت ایالات متحده را به خطر میاندازد.
سومیت گنگولی ستوننویس فارن پالیسی است.
تریشیا بیکن دانشیار دانشگاه امریکن است.
بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.