فارسی ستیزی طالبان؛ درج واژه «دانشگاه» غیرقانونی است
فارسیزبانان این اقدام طالبان را «فارسیستیزی» و دشمنی با این زبان رسمی و بومی کشور توصیف میکنند. طالبان با اشاره به قانون تحصیلات عالی، میگویند که واژه «دانشگاه» در این قانون درج نیست و بهجای آن واژه «پوهنتون» به کار رفته است. از همینرو، آنان حق قانونی دارند که این واژه را از تابلوها حذف کنند. هرچند کاربرد واژه «دانشگاه» در جریان دو دهه گذشته بارها جنجالبرانگیز شده است، اما از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، این گروه بیشتر تابلوهای ادارههای دولتی را از زبان فارسی به زبان پشتو تغییر دادهاند؛ اقدامی که خشم گویندهگان این زبان را برانگخیته است.
طالبان، تایید کردهاند که مسوولان محلی آنان در بلخ، واژه «دانشگاه» را از لوحه ساختمان جدید دانشگاه بلخ حذف کردهاند. این گروه چند ماه پیش این واژه فارسی را از تابلوی ساختمان کهنه دانشگاه بلخ نیز حذف کرده بودند؛ اقدامی که با واکنش شمار زیادی از شهروندان مواجه شد.
طالبان در دوره نخست حاکمیت بر کشور در سال ۱۳۷۵ خورشیدی، هنگامی که شهر مزارشریف را تصرف کردند نیز واژه دانشگاه را به پوهنتون تغییر دادند. حذف واژه فارسی دانشگاه از تابلوی دانشگاه بلخ همواره جنجالی و تنشآفرین بوده است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی نصب تابلوی فارسی بر دانشگاه بلخ، منجر به درگیری میان دانشجویان و نیروهای پولیس شد، اما سرانجام مقامهای محلی آن زمان تابلوی جدیدی را به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی در ورودی این دانشگاه نصب کردند تا خشم شهروندان فروکش کند.
این یگانه اقدام طالبان برای حذف واژههای فارسی از تابلوی نهادهای عمومی نیست. مسوولان محلی طالبان هفته گذشته، لوحه شفاخانه حوزهای هرات که به زبان فارسی بود را حذف و بهجای آن لوحهای به زبانهای پشتو و انگلیسی نصب کردند. در حالی که این تابلو از زمان تأسیس این شفاخانه روی دروازه ورودی آن نصب بود و هیچ انتقادی را در پی نداشت. در کنار این، طالبان تابلوهای بخشهای مدیریتهای نشرات، تکنالوژی معلوماتی، مدیریت تدارکات و چندین مدیریت دیگری که به زبان فارسی بودند را نیز حذف و بهجای آنها تابلوهایی به زبان پشتو نصب کردهاند. همچنان عنوان فارسی از تابلوی دادگاه عالی کشور در کابل نیز حذف شده و لوحه تازهای به دو زبان پشتو و انگلیسی در ورودی این دادگاه نصب شده است.
طالبان در چند ماه گذشته به ادامه حذف واژههای فارسی از تابلوهای نهادهای دولتی، همچنان تابلوهای دادگاههای استیناف ولایتهای غور و بامیان را نیز تغییر دادهاند. این در حالی است که اکثریت مطلق باشندهگان این دو ولایت به زبان فارسی صحبت میکنند. شماری از فعالان مدنی و رسانهای غور در آن زمان در پیوند به حذف واژه فارسی از دادگاه این ولایت گفته بودند که نادیده گرفتن زبان مادری و هویت زبانی باشندهگان این سرزمین بیحرمتی به کسانی است که ۹۰۰ سال پیش از امروز باعث گسترش قلمرو زبان فارسی در شبهقاره هند شدهاند. آنان این رفتار طالبان را فارسیستیزی و زورگویی خواندهاند.
طالبان روز پنجشنبه، ۱۶ سنبله، لوحه جدیدی بر درب ورودی ولایت بامیان نصب کردند. لوحه جدیدی که بر درب دفتر والی بامیان نصب شده، به خط درشت روی آن نوشته شده: «د بامیان مقام ولایت». حذف واژههای فارسی از درب ورودی مقام ولایت بامیان با واکنشهای گستردهای مواجه شد. فرهنگیان این ولایت در رسانههای اجتماعی آن را حذف فارسی و دشمنی با گویندهگان این زبان خواندهاند.
بدخشان یکی دیگر از ولایتهایی است که بیشتر باشندهگان آن به زبان فارسی صحبت میکنند. در این ولایت باشنده بومی پشتوزبان وجود ندارد، اما در تازهترین مورد تعرفه برق در شهر فیضآباد، مرکز بدخشان به زبان پشتو چاپ شده است. شماری از فرهنگیان و باشندهگان شهر فیضآباد در اعتراض با این امر گفتهاند که هیچ گوینده پشتوزبان به جز مسافران و یکعده از دکاندارانی که برای کسبوکار میآیند، کس دیگر به این زبان صحبت نمیکند. آنان این اقدام طالبان را دشمنی با زبان فارسی و «زورگویی» توصیف کرده و گفتهاند که این اقدام باعث ایجاد و گسترش نفرت قومی و زبانی در کشور میشود. طالبان اما به این خواست مردم هیچ وقعی نگذاشتهاند.
با تسلط دوباره طالبان بر کشور بحث «فارسیستیزی» بار دیگر داغ شده است. شماری از شهروندان و فرهنگیان، حذف زبان فارسی از مکاتبات بیشتر ادارههای دولتی، تغییر تقویم هجری شمسی به هجری قمری و حذف نوروز از تقویم، سخنرانیهای مقامهای طالبان و حذف متن فارسی از لوحههای ادارههای دولتی را نشانههای روشنی از «فارسیستیزی» طالبان میدانند.
حذف واژه دانشگاه از تابلوی دانشگاه بلخ علاوه بر اعتراض شهروندان، واکنش سیاستمداران و فرهنگیان را نیز در قبال داشته است. به گفته آنان، افغانستان یک جامعه متکثر قومی و زبانی است که این تنوع بر زیبایی و رنگارنگی آن افزوده و هیچ دولت و نظام استبدادی نمیتواند سیاست یکدستسازی فرهنگی را عملی کند.
احمد تقی، سخنگوی وزارت تحصیلات عالی طالبان، در مورد حذف واژه «دانشگاه» از تابلوی دانشگاه بلخ میگوید: «در ماده سوم قانون تحصیلات عالی ملکی، اصطلاحات تعریف شده است. موسسه یعنی چه؟ پوهنتون یعنی چه؟ محصل یعنی چه؟ تمام اصطلاحات تعریف شده است. پوهنتون در قانون تعریف شده است، دانشگاه هیچ در قانون جای ندارد و این قانون در جمهوریت هم قابل استفاده بوده است.» این در حالی است که طالبان با تسلط دوباره بر افغانستان همه قوانین، به شمول قانون اساسی که مادر همه قوانین دیگر شناخته میشود را ملغا اعلام کردهاند، اما تنها در مواردی که به نفع خودشان باشد، این قوانین را معتبر میپندارند.
با این حال، منیژه باختری، نویسنده و سفیر افغانستان در اتریش میگوید: «طالبان افزون بر اینکه یک گروه تبهکار تروریستیاند، دشمنی و ستیزهجویی با فرهنگها و زبانها هم دارند. آنان میخواهند افغانستان را کشور یکفرهنگی و یکزبانی معرفی کنند و در این راستا آجندای مشخصی دارند.» سفیر افغانستان در اتریش میافزاید که افغانستان یک کشور رنگارنگ، دارای فرهنگها و زبانهای متعددی است و این تنوع متعلق به همه شهروندان است. هیچ کسی حق ندارد با حذف، انکار و ستم هویت کشورمان را به یک زبان و قوم منحصر سازد. به گفته او، زبان فارسی، زبان بینالاقوام در افغانستان است و حذف آن به معنای انکار بیش از نصف شهروندان این کشور و فرهنگ زبان فارسی است.
خانم باختری تصریح میکند: «تاریخ افغانستان و تجربههای تاریخی گواهاند که تبعیض، ستیزهجویی با فرهنگ و زبان و اعمال سیاست تکقومی، تکزبانی، یک استراتژی ناکام است که هیچگاهی موفق و کارا نبوده است و شقاق و نفاق بیشتری را بین مردم ایجاد میکند.»
سفیر افغانستان در اتریش تاکید میورزد: «دانشگاه یکی از واژههای نجیب زبان بزرگ فارسی است و ما گویندهگان این زبان واژه «دانشگاه» را بهعنوان یک نماد و نشان مقاومت حمل میکنیم و گرامی میداریم. روزی این واژه دوباره با شوکت و عظمت بر درب دانشگاههای ما حک خواهد شد.»
همچنان عطامحمد نور، والی پیشین بلخ که بیش از یک دهه در این ولایت حکمرانی کرده، در واکنش به حذف واژه فارسی از دانشگاه بلخ گفته است: «با زبان مردم دشمنی نکنید.» آقای نور ظاهراً خطاب به طالبان گفته است: «با این اقدامات زبانستیزانه جز آنکه آتش نفرت را شدت بخشید، کار دیگری نمیتوانید.» والی پیشین بلخ، زبان فارسی را زبان افهام و تفهیم همه اقوام افغانستان دانسته و گفته است که این زبان «زبان فرهنگ و اندیشه است که دشمنی با آن، دشمنی با دانش و فرزانهگی است.»
مجیب مهرداد، روزنامهنگار و استاد دانشگاه نیز در یادداشتی درباره فارسیستیزی طالبان نگاشته است: «حذف واژه فارسی دانشگاه از تابلوی دانشگاه بلخ، سیاستهای طالبان را با سیاستهای ناسیونالیستهای تنگنظر دوره جمهوریت و تاریخ ریشهدار ستم فرهنگی در وطن پیوند میزند و این برداشت را که طالب نیروی ایدیولوژیک صرف است، باطل میکند.»
کاوه جبران، نویسنده و استاد دانشگاه نیز در این مورد واکنش نشان داده است. آقای جبران حذف واژه «دانشگاه» را برخورد قومی میداند و تاکید میورزد: «انکار قومیت و زبان طالب یک بحث سیاسی و نهایت گمراهکننده است. پروژهای ساختهوپرداخته دو دور جمهوریت قومی کرزیـغنی به همکاری شماری از ماموران چاکرمنش تاجیک و هزاره است که در اتاقهای ریاست امنیت ملی طراحی و تطبیق شده است.»
شماری از فرهنگیان زبان پشتو نیز با حذف واژه فارسی «دانشگاه» از تابلوی دانشگاه بلخ واکنش نشان داده و گفتهاند با حذف یک زبان نمیتوان بستر رشد زبان دیگری را فراهم ساخت. در این میان، شفیقه خپلواک، در برگه فیسبوکش نوشته است که با آسیب زدن به یک زبان نمیتوان زبان دیگری را رشد داد. خانم خپلواک نگاشته است که پیش از استعمار هند توسط بریتانیا، زبان رسمی در آنجا پارسی بود. به گفته او، زبان پارسی از دیر زمان، زبان رسمی دولتهای افغانستان بوده و بسیاری از آثار تاریخی، ادبی و فرهنگی منطقه به زبان فارسی نگاشته شده است.
خانم خپلواک که شاعر میباشد، گفته است: «ما خوششانس هستیم که به این زبان صحبت میکنیم. به خصوص پشتونها که به طور طبیعی به هر دو زبان پشتو و فارسی/دری سخن میزنند.»
احمد، از فعالان پشتون در شبکههای اجتماعی به روزنامه ۸صبح نوشته است: «من باورم این است که نویسندهگان و روشنفکران امروزی زبان پشتو و فارسی رابطه دو طرفهای پشتوزبانان با زبان فارسی و فارسیزبانان با زبان پشتو را دوباره ترمیم کنند و رابطه ای که در قرن ۲۰ و در اثر به وجود آمدن دولتـملتها و تعبیر نادرست از «بیداری هویتها» ضرر دیده و باعث جدایی پشتوزبانها و فارسیزبانها از یک بخش تاریخشان که در آثار کلاسیک فارسی و پشتو است، شده، دوباره ترمیم شود.»
حبیب توتاخیل، نویسنده و فعال سیاسی نیز در توییتی در پیوند با حذف واژه دانشگاه واکنش نشان داده است. او نوشته: «فارسیزبانها میگویند نام زبان ما فارسی است، اما برخی از پشتونها اصرار دارند که نام زبانتان فارسی نیست.» او افزوده است که فارسی، دری و تاجیکی یک زبان واحد است و اگر فکر میکنید اینها زبانهای جداگانهای هستند، پس قندهاری، وردکی، پکتیاوال، وزیری، پیشاوری، غلجی و سایر لهجههای زبان پشتو نیز زبانهای متفاوتیاند.
جاوید فیصل، فعال سیاسی نیز جملهای از عبدالصمدخان اچکزی را در صفحه فیسبوکش نقل کرده است: «فارسی را یاد بگیرید و به زبان فارسی سخن بگویید.»
پیشنیه زبان فارسی
اکثر کسانی که نسبت به واژه دانشگاه یا سایر واژههای فارسی ستیز دارند، استدلال میکنند که فارسی زبان فارس کهن و ایران کنونی است؛ اما دکتر حسین یمین، استاد فقید دانشگاه کابل و یکی از زبانشناسان مطرح کشور، به این باور بود که پارسی دری، دنباله پهلوی اشکانی است و هیچ ربطی با واژه فارس یا ایران امروزی ندارد. آقای یمین زبان فارسی را دنباله پهلوی اشکانی میداند که اصل این واژه همان پهلوی یا پارتی است و به مرور زمان، پارتی در نتیجه تحولات زبانی، به پارسی عوض شده و با آمدن اسلام، شکل فارسی را به خود گرفته است.
این زبانشناس کشور، دیدگاه شماری از مستشرقان و زبانشناسان ایرانی را که خاستگاه زبان فارسی، فارس یا ایران امروزی میدانند و آن را دنباله فارسی باستان یا دنباله پهلوی ساسانی میدانند، غیرعلمی دانسته و گفته است که این نامگذاریها از نظر تاریخی درست نیست.
دکتر یونس طغیان ساکایی، استاد بازنشسته دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل، در صبحت با روزنامه ۸صبح نظر مشابهی با دکتر حسین یمین دارد و آن را تأیید میکند و به نقل از کتاب بُندهش، اثر مهرداد بهار میگوید، آنجا که درباره کوهها سخن به میان میآید، ذکر دارس میرود.
دکتر ساکایی میافزاید در این کتاب گفته شده است که کوه ابرسین همان پارسی است، بُنش به سیستان و سرش به چینستان، تیغهای از آن به خراسان است.
به گفته آقای ساکایی فارسی دنباله همان پهلوی اشکانی است که به مرور زمان پهلوی به پارتی و سپس به پارسی تحول یافته است و ربط با واژه فارس و ایران امروزی ندارد.
ریشه فارسی ستیزی
براساس متون ادبی، ریشه فارسیستیزی به قرنهای گذشته برمیگردد. در دوره امویان حجاج بن یوسف دستور داده بود که از زبان فارسی در امور دیوان استفاده نشود. او در این راه تا سر بریدن و سوزندان کتابهای گویندهگان زبان فارسی پیش رفته بود؛ تا آنجا که مردم از خط و کتابت بیبهره گشتد.
در تاریخ معاصر افغانستان، زمانی که محمود طرزی، یگانه نشریه سلطنتی را مدیریت میکرد، زبان فارسی را زبان «عاریتی و یادگار حکومت سابق ایران» دانسته بود. او در مقالهای در هفتهنامه «سراجالاخبار» نوشته است: «وقتی اعلیحضرت احمدشاه بابای غازی، به تأسیس و استقلال سلطنت افغانیه کامیاب شد، امورات دفترداری و کارهای کتابت و میرزایی و جمله نوشت و خوان دولتی، که اساس امور دولت بر آن موقوف است، به زبان فارسی، و به دست همان مردمان فارسیزبان ایرانیالاصلی بود که از یادگارهای حکومت سابقه ایران باقی مانده بودند. معلوم جهان است که جهانیان، ملت ما را افغانستان و ما را افغان میگویند. بناء علیه در شرح و تفسیر سرلوحۀ عاجزانه ما یک شبههگکی که باقی میماند، صحیح و درست بودن «ادبیات ملی افغانی» و عاریتی بودن «ادبیات ملی فارسی» است.» پس از آن در تاریخ معاصر، مسأله زبان در کنار مسأله قومیت، همواره یکی از مباحث چالشبرانگیز و پُرتنش بوده است؛ بهگونهای که پارلمان افغانستان دستکم در سه دوره تقنینی نتوانست قانون جدید تحصیلات عالی را به دلیل تنشآفرینی واژههایی چون دانشگاه و دانشکده به تصویب برساند.
از سوی دیگر، طالبان با تسلط بر کشور، قانون اساسی و سایر قوانین نافذه را لغو کردند، اما اکنون مسأله حذف واژه دانشگاه از تابلوی دانشگاه بلخ را به قانونی رجعت میدهند که بانی و تطبیقکننده آن را به دستنشاندهگی متهم میکردند و برای سرنگونی آن نظام حدود ۲۰ سال جنگیدهاند.
با این حال، شماری از طرفداران طالبان میگویند که واژه «پوهنتون» از اصطلاحات ملی است که هم در زبان فارسی و هم در زبان پشتو کاربرد دارد؛ در حالی که این تعریف اصطلاحات ملی باید بر مبنای قانون اساسی صورت بگیرد، حالا که طالبان قانون اساسی را حذف کردهاند، روشن نیست که چه چیزی باید اصطلاحات ملی پنداشته شود.
فارسیزبانان در افغانستان میگویند که پوهنتون واژه پشتو است و آنان هر زمانی که پشتو صحبت کنند با کمال میل آن را به کار میبرند، اما وقتی به زبان بومی و رسمی خود سخن میگویند واژه «دانشگاه» را به کار میبرند که نباید دیگران «ترافیک» زبان آنان شوند.