پس شکست طالبان برای ادامه امور و باید جماعت دیگری از سیاسیون که مورد تایید “فنددهندگان” خارجی نیز باشند، زیر عنوان تشکیل حکومت فراگیر به کابل آورده شوند

گفته میشود کرزی به امارات متحده عربی رفته و ملا یعقوب نیز به این کشور سفر کرده است. آنجا غنی غدار نیز حضور دارد. عبدالله نیز در قطر است. به احتمال زیاد این ارکان اساسی اما خبیثه جمهوریت ساقط شده روی طرح ایجاد حکومت عبوری/موقت/انتقالی با تالبان و حامیان بیرونی تالبان(به ویژه امریکاییها) بحث میکنند.
کرزی، غنی و بقیه پشتونیستها تلاش دارند که نقش ملا یعقوب را در حکومت تالبان برجسته کنند که در این کار همکاری و تایید امریکایی را نیز دارند. تصور بر این است که ملا یعقوب شخص قابل مذاکره و تا حدودی با صلاحیت در بین تالبان است و میتواند پای یک معامله سیاسی امضا کند.
کرزی همچنان از قدرتمند شدن جناح حقانیها که تحت کنترول شدید پاکستان هستند، ناراضی و نگران است و با ملاحظه این امر گفته که وطن از دست ما رفته و اکنون اداره کشور دست پاکستان است. کرزی چندبار گفته که دستور بسته ماندن مکاتب دختران از پاکستان صادر شده است. این گفته بخشی از جنگ روانی علیه حقانیها نیز است.
کرزی که میپنداشت با تسلط دوباره تالبان این گروه طبق مشورهها و رهنمودهای وی عمل خواهند کرد، اما حالا به نادرستی پندار خود پی برده و دنبال چاره است. او بیشتر روی جناح درانیها حساب باز کرده است. سفر حنا ربانی به کابل به همین بحثها مرتبط دانسته میشود. اینکه ملا یعقوب با وی دیدار نکرد، تقویت کننده این گمانه است که ملا یعقوب سرگرم انجام کارهایی است که میخواهد پاکستانیها را از آن دور نگهدارد.
بعضی از منابع میگویند که احمدشاه درانی، همان تجارت پیشه اماراتنشین، که در اواخر حکومت غنی آوازه ریس حکومت شدنش برسر زبانها افتاد، هنوز هم به عنوان کاندید اصلی حکومت موقت مطرح است.
کرزی و غنی و ملا یعقوب و…همه در این مورد اجماع نظر دارند که باید شخص جدیدی وارد میدان کرده شود. از احمدشاه درانی اطلاعات زیادی در دست نیست. همین قدر میتوان گفت که او شخصیتی مشابه کرزی دارد. یک آدم غیرسیاسی، مرموز اما پولدار و شاید مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی امریکا! کسی که در پشت صحنه مشق رهبریت و ریاست کرده است. افغانستان شاید یگانه کشوری باشد که یک آدم ناشناخته و مرموز یکباره پیداش میشود و مستقیم به عنوان ریس جمهوری بر ارگ میرود.
این چانهزنیها بر پایه این پندار استوار است که تالبان نتوانستند/نمیتوانند ادامه دهند و باید جماعت دیگری از سیاسیون که مورد تایید “فنددهندگان” خارجی نیز باشند، زیر عنوان تشکیل حکومت فراگیر به کابل آورده شوند که هم مشروعیت ملی و بین المللی تالبان تامین شود و هم این گروه دستش گرفته شود که حکومت کند. در واقع هرچند این طرح ظاهرا با هدف کنار زدن یا تضعیف تالبان مطرح شده اما در اصل در جهت تقویت این گروه و استحکام نظم تالبانی است. به تعبیر دیگر این طرح رفع نواقص تالبان از دید پشتونیستهای حامی تالب است. همچنان طراحان این برنامه از تقویت و گسترش مقاومت نگراناند و میهراسند ازاینکه مبادا با پیروزی مقاومت سرمایهگذاری آنان روی تالبان در راستای تکمیل برنامه های پشتونیستی، هدر برود.
کرزی هنوز هم در میان تعدادی از اشخاصی، که به یمن شرایط باز و فضای آشفته سیاسی بیست سال اخیر در پهنه سیاست، صاحب نام و نشانی شدند، به عنوان رهبر سیاسی پذیرفته میشود و در میان سیاسیون غیرپشتون تلاشها برای بسیج کردن این قماش آدمها در حمایت از طرح یاد شده جریان دارد. قرار است عدهای دلال گرد کرزی جمع شوند و او مودبانه آنان را تسلیم تالبان کند و به این ترتیب نقیضه تالبان رفع و ریشه این گروه مستحکم شود.
از جمع سیاسیون تاجیک، ازبیک و هزاره اینقماش آدمها منتظر پیشرفت کارهای سیاسی کرزی با تالبان نشستهاند. کرزی و تالبان میدانند که حتا اگر طرح شان به هر دلیلی عملی هم نشود، این سود را دارد که بسیاری از سیاسیون غیرپشتون را معلق میسازد و به خارجیهای خواهان حکومت فراگیر پیام مثبت میفرستد که منتظر تغییر اوضاع از طریق سیاسی باشند و کاری در جهت اسقاط تالبان از طریق نظامی انجام ندهند-استراتیژی خرید زمان! کرزی و غنی در این کار مهارت و تجربه زیاد دارند.
نورالله وليزاده