تهیه شده توسط: وحیدالله توحیدی
موسیقی هر ملتی آینه ای است که وضعیت اجتماعی، وزن فرهنگی و تغییر و زوال جامعه را به تصویر می کشد. همانطور که (لودویگ ون بتهوون)، موسیقیدان و آهنگساز مشهور آلمانی، ماهیت موسیقی با جامعه را اینگونه توضیح می دهد: «موسیقی فراتر از علم فلسفه و فنون (از نظر پیچیدگی و دشواری) است و من معتقدم که هنر موسیقی نوعی فریاد آزادی و دموکراسی است و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی را در پس زمینه موسیقی اسرارآمیز می توان یافت.
اما هنر موسیقی در افغانستان از سوی برخی حقوق دانان و گروه های مذهبی تندرو به عنوان عاملی که باعث فساد می شود، مورد مخالفت قرار گرفته است.
تحمیل این دیدگاه در اذهان عمومی باعث شده است که این عقیده به وجود بیاید که هنر موسیقی ذاتاً حرام و نوازندگان آن گمراه کننده هستند و این طرز تفکر همچنان بر افکار برخی افراد حاکم است.
گروه های تندرو که با فرهنگ موسیقی ستیزانهیی در دوران پناهندگی به کشور های مختلف داشتند موسیقی را پلهیی به سوی گمراهی میدانند.
غافل از این که موسیقی سال هاست با بشریت همراه بوده و در همه کشورهای جهان با هر دین و مذهب مورد حمایت مردم و حکومت بوده است.
اوج نفرت از موسیقی و هنرهای زیبا در دهه 1970 توسط گروه های رادیکال در افغانستان رها شد و باعث شد که اکثر هنرمندان افغان کشور خود را ترک کرده و فرار کنند و با زندگی نه چندان خوب راه مهاجرت را در پیش بگیرند. .
جنگ های افغانستان در هر دوره تاریخی در کنار خسارات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… نیز آثار منفی عمیقی بر هنر موسیقی بر جای گذاشته است که بر جایگاه خانواده های هنری تأثیر منفی گذاشته است.
با استقرار مجدد حکومت طالبان، هنر موسیقی افغانستان بار دیگر به دهان اژدهای گرسنه افتاد و در حال بلعیدن و ناپدید شدن است.
در مورد زندگی هنرمند آماتوری که مخارج زندگی اش حول محور خدمات تدریس موسیقی و کنسرت هایش می چرخید، گفته ایم که امروز از محرومیت، گشت و گذار، توهین اجتماعی، سختی اقتصادی و بیکاری رنج می برد.
احمد فرید ولی نامی آشنا در دنیای موسیقی است که در بین هر قشری از جامعه طرفداران خاص خود را دارد.
آقایی ولی می گوید: 25 سال در عرصه هنر موسیقی در سبک غزل، پاپ و فولکلور خدمت کرده ام و کتابی نیز به نام (مبانی آموزش هارمونی) در اختیار علاقه مندان به آموزش آلات موسیقی قرار داده ام. برای هنرمندان مختلف کمپوز تهیه کرد و آثار من در صفحات اجتماعی موجود است.
فرید ولی میگوید ، همه عواید و مصارف من از تدریس موسیقی و برنامه های محفلی که داشتم بود . اما به روی کار آمدن حکومت طالبان که موسیقی در آن حرام مطلق پنداشته می شود ، با مشکلات شدید روحی ،اجتماعی و اقتصادی مقابل هستم . در بازار آزاد بخاطر طفره گویی و کنایه های اجتماعی نمی توانم ظاهر شوم و کار کنم و از جانب دیگر مشکل اقتصادی مرا مجبور به (گرو) نمودن خانه ام کرده تا پول انرا مصارف روز مره خود نمایم. و به خانه کرایی نقل مکان کنم .
زندگی هنری ایشان مملو از رنجش های اجتماعی نیز بوده که طی دهه های جنگ و با وارد شدن فرهنگ های وارداتی هنر ستیزی و ترزیق تندروی ها در اذهان عامه ، حلقه حقوق زیست و آزادی اجتماعی را برایش تنگ تر نموده و بعضا از اشخاص با کلمات رکیک از ایشان پذیرایی می نمایند.
تواب آرش یکی از پیشکسوتان موسیقی افغانستان به باره زندگی نگهت بار هنرمندان افغان چنین میگوید:
باید بگویم هنرمند بهترین پیام رسان تاثیر گذرا برای مردمش هست و به فکر من هنر موسیقی بُعدهای متعدد دارد.
یک آواز خوان می تواند از طریق هنر موسیقی به جامعه پیام های مفیدی، چه ازطریق موسیقی اعتراضی ،چه موسیقی عاشقانه و میهنی و چه موسیقی کلاسیک ، غزل، راک و پاب باشد برساند.موسیقی برای همه وحتی طبیعت یک امر مهم هست .
متاسفانه باید بگویم که وضیعت موسیقی در افغانستان در حال مرک تدریجی هست و از دید آنان حرام پنداشته می شود و این یک ضربه بزرگ هست که همیش از این ناحیه به پیکر هنر موسیقی خورده است.
زندگی هنرمندان گیر مانده در افغانستان با چالش های جدی رو به رو هست و هیچ شرایطی زندگی بهتر ندارند حق و حقوق انسانی شان گرفته شده و اگر به داد شان رسیده کامل صورت نگیرد به انزوا عمیق فرو خواهند رفت.
همچنین بیشتر هنرمندان موسیقی قبل از روی کار آمدن حکومت طالبان از همین طریق امرار معاش می نمودند و از روزیکه ایشان دیگر قادر به نوازش موسیقی نیستند امکانات مالی شان صفر و متاسفانه بیشترین شان حتی نان خوردن ندارند.در کشوری که جنگ باشد و همیش به هنر موسیقی به چشم هنر گمراه کننده دیده شود طبعا هنرمندان با مشکلات اجتماعی زنده گی می کنند. ما بخاطر حمایت مالی حداقل اندک هنرمندان، توانستیم تا از طریق کمیته هنرمندان افغانستان در روزهای نخست بخش ازمشکلات مالی را با جمع نمودن اعانه حل نمایم اما این راه حل دایمی نیست،باید جامعه جهانی جهت رفع مشکل ما دست آستین بر بزنند تا یک راه حل دایمی صورت گیرد.

موسیقی در جغرافیا و جنسیت خلاصه نمی شود و به همین دلیل زنان نیز در کنار مردان با در نظر داشت محدودیت ها به این عرصه گام می گذارند اما متاسفانه جامعه هنرمندان در جغرفیایی افغانستان یک قشر جداگانه یی از بدنه پنداشته می شوند و حتی اگر فرد از خانواده رو به هنر موسیقی بیاورد از جانب خانواده و نزدیکان با الفاظ رکیک و زننده مقابل شده و حتی برای ازدواج با او خانواده ها حاضر نمی شوند.
تواب آرش از خاطرات نخستین روزهای روی کار آمدن طالبان میگوید:
در زمان سقوط کابل بدست طالبان من دراروپا بودم و حتی بخشی از مردم هنرمندان را درینجا نیز اذیت اجتماعی می نمودند و تندروی های که حک مغز و روان گردیده در وجود شان موج زده و می گفتند ( (دولک ) دهل ات را جمع کن دیگر (دلاکی”کلمه توهین آمیز) یعنی هنر تان نمی چلد) من این توقوع را از کسانیکه در جامعه اروپایی زنده گی می نمودند متاسفانه نداشتم.
از جانب دیگر اما ، دانشمندان هنر موسیقی را هدیه ای از مادر طبعیت میدانند طوری که “افلاطون” فیلسوف بزرگ یونانی میگوید: “موسیقی برای روان انسان همانند ورزش برای بدن هست”
بنابر گزارش انجمن موسیقی درمانی در امریکا (AMTA) موسیقی می تواند یک روش درمانی خوب در افزایش سلامتی، کاهش یا مدیریت استرس ، ابراز احساسات، تقویت حافظه ،بهبود ارتباطات و تسهیل توان بخشی جسمی باشد.
*این گزارش خبری با حمایت روزنامه نگاران برای حقوق بشر «JHR» تهیه شده است.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.