هر باری که به تعصب می رسم، تنم می لرزد. نمی توانم با این پدیده ی شوم کنار بیایم، نمی توانم تعصب را در هیچ صورتی قابل توجیه و متعصب را مسلمان بشناسم. بارها نوشته ام که تعصب با انگیزه های شیطانی عجین است و متعصب هر قدر آیاتی قرآنی را با صوتی از عالم دیگر قلقله نماید و پیچ و تاب عمامه اش را بالا و پایین بِکَشد و ریش را گُشن کند، دشمن خدا، دشمن اسلام و دشمن پیامبر است چه امام و پیشوای هر متعصبی ابلیس است. این نگاه من در رابطه به تعصب و متعصب است. این قناعت اما، من درآوردی نیست. من در روشنی صریح قرآن و سنت مطهر پیامبر به این جا رسیده ام. بنا برآن نمی توانم از تعصب حمایت کنم و یا برای تعصب توجیه دینی و بستر اخلاقی ایجاد نمایم.
در پی ذکر این مقدمه می خواهم به عرض برسانم که وقتی کوچ اجباری بدخشانی های مظلوم و بی پناه را در ولایت کندز دیدم، شوکه شدم. طی چند روز با وصف این که این موضوع در صفحات اجتماعی، انعکاس می یافت، احساس می کردم که شاید این روایت جوانب ناخوانده هم داشته باشد و باید در رابطه به آن اندکی تحقیق نمایم. آخر چگونه ممکن است که مسلمان در حق مسلمان هم وطنش چنین کند، آخر چگونه ممکن است که بدخشانی ها به جرم تاجیک بودن و بدخشانی بودن با چنین جفای نا بخشودنی و خیانت آشکار مواجه شوند.
پذیرفتن این روایت آری، برایم دشوار بود اما، بالآخره رسیدم به این نکته که همه چیز واقعیت دارد. عناصر به نام مسلمان و مجاهد بدخشانی ها را به جرم بدخشانی بودن نه فقط از خانه های شان با زور سلاح کشیدند و کوچ دادند که با بی رحمی تمام مورد اذیت و آزار فراوان قرار دادند.
اما، شاید خواننده بپرسد که چرا نتوانستم روایت کوچ اجباری بدخشانی ها در کندز را بپذیرم. دلیل این تردید در واقع این بود که نمی خواستم و نمی توانستم افغانستان را با اسرائیل، میانمار، هندوستان و چین کمونستی مقایسه کنم. خواننده محترم البته از سرنوشت مسلمانان مظلوم فلسطینی در اسرائیل، مسلمانان روهینگیا در میانمار، مسلمانان هندی در هندوستان و مسلمانان اویغور در چین اطلاع کافی دارند و می دانند که رژیم های استبدادی و تبعیض نژادی در این کشورها چه بر سر آن ها آورده و چگونه ساحت زندگی را برای آنان به جهنم مبدل نمودند.
من نمی توانستم قبول کنم که مسلمان در حق مسلمان چنین می کند و یا عقده ها چنان متورم اند، که خانه ها را آتش می زنند و سگ ها را زنده در تنور های داغ می افکنند و طفل های شیر خوار را در آغوش خواب به زیر لگد می کَشند و می کُشند. اما، این جنایت به وقوع پیوست و کسانی به نام جهاد و اسلام و قرآن بر حریم بدخشانی های بی دفاع و مظلوم در کندز هجوم آوردند و داغی ننگی از خود در پیشانی تاریخ برای همیشه به یادگار گذاشتند.
باری، این عمل تا بی نهایت شنیع، ناپذیرفتنی و خیانت در حق این وطن، این ملت و ملیت های با هم برادر در این کشور است اما، شنیع تر و خاینانه تر از آن این است که آن را توجیه کنیم. آن هایی که مرتکب این جنایت شده اند، گناه کار اند، مجرم اند و باید محاکمه شوند. اما، آیا طالبان چنین می کنند؟
با رسیدن به این نکته، از برادران و خواهران پشتون و هم وطنم می پرسم که چرا ساکت اند، چرا موضع روشن و صریح در قبال این فاجعه نمی گیرند، چرا جنایت را جنایت نمی خوانند. انجنیر صاحب حکمتیار چرا خاموش نشسته اید. اگر این فاجعه در حق، من نمی گویم 400 فامیل بلکه فقط یک نفر برادر و یا خواهر پشتون در کندز صورت می گرفت، مگر آسمان را بر زمین نمی زدید، مگر آن را در خطبه های جمعه ی خود، تصفیه ی نژادی و نسل کشی اعلان نمی کردید، حالا چرا خاموش نشسته اید. تاجیک ها و بدخشانی ها مگر خواهران و برادران شما نیستند، مگر نصف بدخشان روزگاری در کنار شما قرار نداشت و به فرمان شما شمشیر نمی زد؟
جناب کرزی صاحب، استاد سیاف، آقای زاخیلوال، آقای اتمر، آقای خرم، علما، روشنفکران، جوانان و وکلای محترم پشتون از قندهار و ننگرهار و پکتیا و جاهای دیگر چرا لب فرو بسته اید، چرا سخنی بر زبان نمی آورید و این جنایت هولناک را جنایت نمی خوانید. آیا می خواهید افغانستان در نگاه مردم جهان به اسرائیل، میانمار، هندوستان، چین و یا خدای نا خواسته رواندای ثانی مبدل شود و ما شاهد جنگ های خونین قومی و نسل کشی باشیم، آیا این رویکرد به نفع من و شما و آینده ی این کشور است؟ اجازه بدهید از شما هم بپرسم که اگر فقط یک نفر به حکم پشتون بودن با چنین سرنوشتی در هر جای این کشور مواجه می شد، آیا خاموش می نشستید و یا زمین و زمان را به آتش می کشیدید؟
برادران و خواهران عزیز این جنایت هولناک بستر سازی برای جنگ های قومی و ویرانی کامل افغانستان است. اگر این آتش بر افروخته شود، باور داشته باشید که ما همه در شعله های آن می سوزیم و آری، همه نابود می شویم. پس بیایید با وضع راه کار های عملی جلو تکرار آن را بگیریم.
سلیم صائب
ملاحظه: خواهش می کنم ویدیوی ضمیمه را باز کنید و با دقت به آن گوش بدهید و بعد خود قضاوت کنید که چه بر سر بدخشانی ها در کندز گذشته و می گذرد.
بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.