
سه سال از حاکمیت طالبان به صورت نامشروع بر مردم افغانستان میگذرد و سه سال مبارزه مستمر بین احزاب و جبهات مقاومتی و همچنین مردم افغانستان با این رژیم تاکنون بینتیجه مانده است.
در جریان سه سال گذشته و به ویژه پس از تشکیل احزاب و جبهات مختلف مخالف طالبان، گفتگوهای متعددی رد و بدل شده اما تاکنون هیچ نتیجه قابل لمسی ایجاد نشده است. نشستهای مختلف گروههای مخالف طالبان که عمدتا از افراد نامدار، سیاستمداران و جنگ سالاران قدیم تشکیل شده، عمدتا بدون هیچ نتیجه قابل ارائهای به پایان رسیده و به همین دلیل، طالبان این اعتماد به نفس را به دست آوردهاند که هیچ رقیبی برای آنها جهت اداره حکومت افغانستان وجود ندارد.
در این تحلیل، نگاهی به مخالفان طالبان میاندازیم و چرایی بینتیجه ماندن هرگونه نشست میان این افراد و سه سال مبارزه با گروه حاکم بر کشور را به دید نقد نگاه میکنیم. تنها موضوعی که هیچ تردیدی در آن وجود ندارد، این است که طی سه سال گذشته، ملت افغانستان بین دو جبهه مختلف بلاتکلیف ماندهاند. جبهه طالبان در سمت راست که سکان حکومت کشور را به صورت نامشروع به دست گرفته است و جبهه مخالفان طالبان در سمت چپ که از سیاستمداران، جنگ سالاران و تطمیع شدگان دولت قبلی تشکیل شده که همگی خارج از افغانستان در ناز و نعمت حضور دارند و درد و رنج مردم کشور را با پوست و استخوان خود درک نمیکنند.
مخالفان طالبان چه کسانی هستند؟
پس از سقوط کابل و ورود جنگجویان طالبان به ارگ ریاست جمهوری، رفته رفته گروههای مختلف مقاومت تشکیل شد. این گروهها به صورت کلی به چند دسته تقسیم میشوند. اگرچه هر یک از این گروهها ساختارهای تشکیلاتی و افراد شناخته شده خود را دارند، اما همگی حول یک هدف مشترک حرکت می کنند و یک دشمن مشترک دارند. این گروهها مخالف طالبان هستند و هدف آنها بازپسگیری قدرت در افغانستان است. اما چیزی که در این بین مشترک نیست، راهکار و راهبرد است.
اول، گروههایی هستند که از آنها به عنوان مخالفان سیاسی یاد میشود. مخالفان سیاسی طالبان شامل احزاب سیاسی اسلامی و چپی، شاخههای مختلف احزاب مانند حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی، جنگاوران و فدرال طلبان نظامهای قبلی هستند. در این دسته میتوان اسامی شناخته شدهای را دید مانند، محمد محقق، عطا محمد نور، صلاح الدین ربانی، عبدالرشید دوستم، گلبدین حکمتیار، لطیف پدرام.
دسته دوم مخالفان ارزشی طالبان هستند که عموما از افرادی تشکیل شدهاند که یا در داخل افغانستان حضور دارند اما قدرتی را به دست نیاوردهاند و یا در خارج افغانستان حضور دارند و قدرتی جز زبان خود ندارند. در این دسته گروههای اجتماعی و مدنی، روشنفکران و روشنگران، فعالان حقوق زن و مدافعان حقوق بشر، فرهنگیان و هنرمندان، تحلیلگران و پژوهشگران، تکنوکراتها، دادخواهان عدالت اجتماعی و عموما افراد باسواد و روشنفکریست که کمتر توجهی به آنها طی ۲۰ سال گذشته شده است.
دسته سوم مخالفان نظامی طالبان هستند. این افراد بر این باورند که مذاکره با طالبان نمیتواند به سرانجام برسد و نیاز است که راهبرد نظامی در مقابل طالبان گرفته شود و این گروه در خاک افغانستان به صورت کامل نابود گردد. در این دسته نیز اسامی شناخته شدهای وجود دارد و قابل ذکر است که بیشترین دستاورد طی سه سال گذشته در مبارزه با طالبان مربوط به همین دسته است.
جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود و جبهه آزادی افغانستان به رهبری ژنرال یاسین ضیا دو گروه مخالف عمده و بزرگ در داخل افغانستان و خارج از کشور هستند که در مقابل طالبان میجنگند و ترس اصلی طالبان از مخالفان دقیقا به همین دو گروه وصل میشود. در عین حال، اسامی و افراد شناخته شده دیگری نیز در این دسته وجود دارند؛ امرالله صالح، بسم الله خان، حاج محمد جاهد و بسیاری از افسران و سربازان کارکشته و آموزش دیده نظام جمهوری.
قابل ذکر است که دستکم ۱۵ حزب سیاسی و بیشتر از ۱۵ جبهه نظامی طی سه سال گذشته علیه طالبان اعلام موجودیت کردهاند، اما شناخته شدهترین احزاب و جبهات مخالف را میتوان به شکل زیر نام برد:
- جبهه مقاومت ملی افغانستان که به صورت مستقیم با طالبان در داخل کشور در حال نبرد است.
- جبهه آزادی افغانستان که مانند جبهه مقاومت ملی در نبرد با طالبان حضور مستقیم دارد.
- شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان که شامل چهرههای جهادی و نظامی شناخته شده قدیم علیه طالبان است که در حال حاضر بیشتر تمرکز خود را بر یافتن راهحل سیاسی معطوف کرده است، اگرچه این شورا به نوعی همانند یک چتر عمل کرده و تمام احزاب و جبهات مختلف را زیر نظر خود آورده است و حتی احمد مسعود نیز عضویت آن را دارد. گفتنی است که در داخل این شورا نیز کسانی هستند که مخالف تعامل با طالباناند و بر راهکارهای نظامی تاکید دارند از جمله عبدالرشید دوستم.
- رهبران و شخصیتهای سیاسی مخالف از اقوام مختلف افغانستان؛ مانند محمد محقق، عبدالرشید دوستم، رنگین دادفر سپنتا، کریم خلیلی و غیره.
- فرماندهان، افسران و نظامیان دولت پیشین که عموما حول دو جبهه مقاومت ملی و آزادی افغانستان فعالیت میکنند.
چرا هیچ نتیجهای حاصل نشده است؟
همانطور که گفته شد، سه سال از مبارزه جبهات یاد شده با طالبان میگذرد و تاکنون هیچ دستاورد قابل ملاحظهای دیده نشده است. ائتلاف مخالفان طالبان تاکنون طی چهار دوره در وین گرد هم آمدهاند تا به یک راهبرد مشترک برای مبارزه با طالبان و یا رسیدن به تعامل درست با این گروه برسند، اما تا هنوز دستاورد خاصی دیده نشده است. برای مثال، نشست وین که روز گذشته بیست و چهارم جون برای چهارمین دور برگزار شد، نتیجهای قابل مشاهده تاکنون نداشته است.
به صورت کلی میتوان علت بینتیجه ماندن مبارزات علیه طالبان طی سه سال گذشته را به صورت خلاصه بیان کرد:
- نبود یک راهحل تاثیرگذار برای نسل جدید افغانستان با در نظر داشت نسل قدیم کشور
- اختلاف میان اعضای ارشد جبهات مخالف و نبود یک هدف و راهبرد مشترک با وجود داشتن یک دشمن یکسان
- نبود یک رهبر عملگرا و دارای شخصیت کاریزماتیک میان تمامی جبهات مخالف
- تغییر دیدگاه کشورهای منطقهای و سیاستهای کشورهای غربی نسبت به طالبان
- وارد آوردن فشار از سوی کشورهای حامی طالبان، کشورهای منطقه و کشورهای لابیگر طالبان به مخالفان
یکی از اصلیترین چالشهایی که گروههای مقاومت با آن مواجه هستند این است که هیچ فکر جدید و راهحل تاثیرگذار و متفاوتی تاکنون از سوی نشستهای این افراد به بیرون صادر نشده است تا بتواند حامی داخلی به دست بیاورد. یکی از دلایل اصلی پیروزی طالبان در ۲۰ سال جنگ داشتن یک ایدئولوژی واحد و دیدگاه جذاب برای اعضای این گروه بوده است، چیزی که در حال حاضر مخالفان طالبان کم دارند. به جز احمد مسعود و ژنرال یاسین ضیا که تا حدودی به نسل جدید افغانستان نزدیکتر هستند، رهبران سایر جبهات و احزاب مخالف دارای افکار کهنه، قدیمی و محصور مانده هستند که با واقعیتهای افغانستان و جهان همخوانی ندارد. از این رو نیاز است که یک تفکر جدیدی ارائه گردد تا علاوه بر دنیای معاصر، جوانان افغانستان که در حال حاضر تنها امید برای پایان دادن بن بست حکومتداری در کشور هستند جذب گردند.
مورد دیگری که مبارزات سه سال اخیر را بینتیجه کرده این است که رهبران جبهات مخالف طالبان به یک راهبرد مشترک و هدف واحد تاکنون نرسیدهاند. به وضوح میتوان دریافت که هریک از گروهها و احزابی که در مخالفت با طالبان فعالیت میکنند راهبردها و اهداف خود را دنبال میکنند که از عواملی همچون قوم پرستی، نژادپرستی، زبان پرستی و منفعت طلبی تاثیر میگیرد و تاکنون هیچ کدام نتوانستند دشمن مشترک خود را با دیدگاههای مختلف ترکیب کرده و به یک هدف مشترک تبدیل کنند تا جبههای واحد علیه طالبان شکل بگیرد و اعتماد به نفس این گروه را در هم بشکند.
علاوه بر این، بسیاری از کشورهای مخالف طالبان از جمله کشورهای غربی با خود این فکر را میکنند که اگر طالبان از بین برود، چه جایگزینی برای آن وجود دارد. به دلیل نبود جایگزین، حمایتی از مخالفان صورت نمیگیرد. گروههای مخالف و احزاب سیاسی که در تضاد با طالبان هستند باید خود را به یک جایگزین مشروع برای این گروه تبدیل کنند، در غیر این صورت هیچ راهی برای شکست طالبان وجود ندارد.
مورد دیگر این است که یک رهبر کاریزما و عملگرا برای مدیریت گروهها و احزاب مخالف وجود ندارد که دلیل آن به نبود هدف مشترک برمیگردد. چیزی که طالبان را در مقابل گروههای مخالف آن قدرتمندتر و یک رده بالاتر قرار میدهد، داشتن یک رهبر واحد است؛ هرچند که به صورت ظاهری مقامات طالبان از رهبر خود اطاعت میکنند و در پس پرده خبرهای مختلفی وجود دارد و اختلافات درونی دیده میشود. وجود چنین شخصیتی که بتواند همه گروهها و جریانهای فکری را در کنار یکدیگر جمع کند ارزشمند است و میتواند نتایج خوبی داشته باشد.
در دو سال اخیر، تغییر چشمگیری در سیاستهای منطقهای و جهانی نسبت به طالبان رخ داده است. کشورهای مهمی چون چین، روسیه، ایران، پاکستان، قطر، ترکیه و حتی آمریکا، که برخی قبلا (برای مثال، دهه ۹۰ میلادی) مخالف طالبان بودند، اکنون به نوعی از این گروه حمایت میکنند. این حمایتها شامل کمکهای بشردوستانه و گاه مالی و مستقیم است که موقعیت طالبان را تقویت میکند. همزمان، کشورهای میزبان رهبران مخالف طالبان، مانند ترکیه، امارات و ایران، فعالیتهای سیاسی مخالفان را محدود کردهاند. برای مثال، ترکیه ضمن استقبال از نمایندگان طالبان، فضای فعالیت را برای مخالفان این گروه تنگ کرده است. این تغییرات، توانایی مخالفان طالبان را در جلب حمایت بینالمللی و ایجاد فشار بر این گروه به شدت کاهش داده است. در نتیجه، مخالفان با چالشهای جدی در سازماندهی و پیشبرد مبارزه خود مواجه شدهاند، که این امر یکی از دلایل اصلی ناکامی آنها در ایجاد یک جبهه متحد و قدرتمند علیه طالبان طی سه سال گذشته بوده است.