نگاه‌ها

عبدالله بنیادی ترین عامل سقوط و سرنوشت تیره ی مردم است

بیایید از ملامت خلیل زاد دست بکشیم که عبدالله بیش از وی مسئول سرنوشت مردم و داغ شدن کانون جنگ ها و سقوط ولایت ها و شهر های بزرگ است. عبدالله همه ی ارزش ها را فدای کت شلوار و دستمال سرجیب خود نمود. به نخستین تصویر از آقای عبدالله در سال های جهاد ببینید و بعد خوب توجه کنید که چقدر در مراحل بعدی حتی رنگ پشت صحنه های تصویر ها، دیوار ها و حتی چوکی ای که بر آن می نشیند با رنگ کت و شلوار و گردن بند و دستمال سرجیب اش همخوانی پیدا می کند.

عبدالله به نقل از “اطلاعات روز” لباس های خود را از “هاوس آف بیژن” قیمت ترین فروشگاه دنیا در لاس انجلس، که مشتریان اندک دارد، به دست می آورد. این افتخار آقای عبدالله را بس که نام ایشان به عنوان یکی از مشتریان این فروشگاه در کنار هنرمندان مشهور هالیود، آواز خوانان معروف، ملیاردرهای کشورهای خلیج، پوتین و جورج بوش با آب طلا نوشته شده است. قابل تذکر این که متوسط خرید در این فرشگاه صدهزار دالر است.

حالا شما بگویید آیا چنین آدمی می تواند دارای اهداف بزرگ باشد، آیا برای چنین آدمی سرنوشت مردم اصلاً اهمیتی پیدا می کند. اشتباه اعتماد بر عبدالله چنان بزرگ اشت که هیچ چیزی آن را جبران نمی کند و فقط باید نشست و گریست!

عبدالله این راه را برگزید و به این شکل افغانستان و سرنوشت میلیون ها انسان را با خون و آتش رقم زد. اگر شهرهای بزرگ یکی پس دیگری سقوط می کنند و اگر پنجشیر اینک از شش طرف به دام افتاده و اگر آرامگاه بزرگ ترین انسان در تاریخ معاصر افغانستان در معرض هتک حرمت واقع شده است و اگر مردم نگران سرنوشت خانواده ها و آینده ی دختران جوان شان هستند، این تلخ کامی ها همه پیامد این هوس بازی ها و رابطه ی مرموز عبدالله با “هاوس آف بیژن” است.

عبدالله در یک سخن، خون پاک اطفال معصوم، سرنوشت زنان و دختران مظلوم و جوانان مایوس و بی پناه این سرزمین را با رنگ لباس و تسمه ی کمر و دستمال سرجیب اش معامله کرد. امروز مردم در حالی که نمی دانند بر سر آن ها چه خواهد آمد و از دیده بجای اشک خون می ریزند و عبدالله کماکان در غم پیچ و تاب گردن بند و هلال ریش و رنگ لباس های خویش است و اما، شگفت آور این که ما هنوز او را جناب داکتر صاحب می خوانیم!

خصم را از ساده‌ لوحی دوست پندارم رهی
طفلم و نگشوده چشم مصلحت‌بینم هنوز

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا