پیامدهای طرح ترامپ برای غزه: واکنشهای متحد در غرب آسیا
اظهارات مکرر دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در چند هفته گذشته درباره طرحهای مربوط به آینده غزه، موجب اتحادی کمسابقه در خاورمیانه شده است. رهبران کشورهای منطقه برای ایجاد یک موضع واحد عربی و اسلامی و رد هر گونه برنامه برای کوچاندن مردم فلسطین از غزه همصدا شده و همکاری کردهاند.

- "دولت مصر طرح کوچاندن فلسطینیان را رد کرده است."
- "این طرحها تهدیدی برای معاهده صلح کمپ دیوید است."
- "عربستان سعودی از حقوق فلسطینیان حمایت کرده است."
- "کوچاندن فلسطینیان به اردن اعلان جنگ است."
- "مردم مصر با درخواست ترامپ مخالفت کردهاند."
- "طرحهای ترامپ خطرات زیادی برای ثبات سعودی دارد."
- "سیاستهای ترامپ در ریاض با استقبال مواجه نشده است."
- "کوچاندن مردم غزه منجر به بیثباتی بیشتری خواهد شد."
- "مصر نگران بیثباتی بیشتر در خاورمیانه است."
«اندرو لیبر» استادیار علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در دانشگاه «تولین» در لوییزیانا آمریکا نیز خاطرنشان کرد: دولت عربستان سعودی طرح یاد شده را در بیانیهای شدیداللحن رد کرده است. وزارت امور خارجه عربستان موضع قاطع و راسخ ریاض در حمایت از کشور فلسطین را مورد تاکید قرار داده هر چند عربستان در گذشته کمتر از موضوع تاسیس کشور فلسطین سخن گفته بود.
این کارشناسان امور غرب آسیا خاطرنشان کردند: مساله قابل توجه دیگر اینکه وزارت امور خارجه عربستان این موضع را در پیوندی آشکار با «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان بیان کرد و تماس تلفنی مستقیم بن سلمان با عبدالله پادشاه اردن نیز شایان توجه است چرا که اقدامی کمسابقه بود. روایت عربستان از این تماس تلفنی، آشکارا مواضع قاطع و حمایتی ریاض از حقوق مردم فلسطین را مورد توجه و تاکید قرار داد. عربستان همچنین در پی اظهارات بعدی «بنتامین نتانیاهو» نخستوزیر اسراییل مبنی بر اینکه عربستان اراضی زیادی برای یک کشور فلسطینی دارد، با صدور بیانیه دیگری «ذهنیت افراطی و اشغالگرانه» معطوف به اخراج فلسطینیان از غزه را محکوم کرد.
«مروان معاشر» معاون بخش مطالعات اندیشکده کارنگی و وزیر امور خارجه اسبق اردن (سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴) نیز گفت: دولت اردن طرح پیشنهادی ترامپ را همانند سایر طرحهای مبنی بر انتقال جمعی فلسطینیان به اردن یا مصر رد کرده است. وزیر امور خارجه اردن در سپتامبر ۲۰۲۴ گفت هر گونه تلاش برای کوچ اجباری فلسطینیان به اردن به معنی «اعلان جنگ» است که شروط معاهده صلح بین اردن و اسراییل را آشکارا نقض میکند. دولت اردن در پی اظهارات تازه ترامپ در این خصوص نیز هر گونه تلاش برای ضمیمهسازی اراضی و کوچاندن فلسطینیان را رد کرد.
واکنش شهروندان کشورهای منطقه
حمزاوی خاطرنشان کرد که واکنش مردمی در کشور مصر بطور کامل مطابق با موضع دولت بوده و مصریها همچنین از درخواست ترامپ مبنی بر میزبانی کشور مصر از مردم آواره غزه انتقاد کردهاند. وی افزود: اتحادیههای حرفهای مانند «سندیکای مطبوعات» مصر و برخی سازمانهای جامعه مدنی و احزاب سیاسی مصر نیز مخالفت خود را بیان کردهاند. احساسات گسترده در مخالفت با کوچاندن فلسطینیان از طریق انتشار سرمقالات نشریات، گفتوگوهای تلویزیونی و مواضع افراد تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی، به گفتمان عمومی در مصر شکل دادهاند. واکنشهای مردمی در مصر مشابه برهههای تاریخی گذشته مخالفت با سیاستهای آمریکا، بهخصوص در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، سمت و سوی ملیگرایانه پیدا کرده و درخواستهایی از دولت مصر برای ایستادگی در برابر آمریکا و تسلیم نشدن در برابر فشارهای ترامپ مطرح شده است.
اندرو لیبر در زمینه واکنش مردمی در عربستان خاطرنشان کرد که هرچند ارزیابی افکار عمومی در عربستان سعودی دشوار است، اما صاحبنظران برجسته آشکارا از حمایت لفظی ریاض از کشور فلسطین پشتیبانی کرده و حتی ابراز شادمانی کردهاند. شاهزاده «ترکی الفیصل» بهطور خاص با پوشیدن یک چفیه فلسطینی در شبکه تلویزیونی «سیانان» از طرح آمریکا به عنوان «برنامه پاکسازی قومی گسترده» انتقاد کرد.
افراد تأثیرگذار عربستان سعودی در شبکههای اجتماعی، از مواضع دولت ریاض به عنوان نفوذ این کشور در امور جهانی تقدیر کردهاند. حسابهای رسانهای دولتی عربستان نیز فیلمهای آرشیوی از اظهارات «ملک سلمان» در حمایت از آرمان فلسطین نشر دادهاند. ظهور و بروز این دیدگاهها حاکی از آن است که بن سلمان و مشاوران او ابراز حمایت عربستان از قضیه فلسطین را – حداقل در برهه کنونی– اقدامی ارزشمند میدانند.
مروان معاشر نیز تأکید کرد که اظهارات ترامپ موجب اتحاد در افکار عمومی اردن به شکلی بیسابقه شده است. تظاهرات بزرگی در سراسر اردن در حمایت از عبدالله دوم و در مخالفت با پیشنهاد آمریکا برگزار شده است. شهروندان اردنی مخالفت شدید خود را از طریق یادداشتها و گفتوگوهای مطبوعاتی ابراز داشتهاند. احزاب سیاسی از جمله اخوان المسلمین، اتحادیههای حرفهای و سازمانهای جامعه مدنی نیز با پیشنهاد آمریکا درباره غزه مخالفت کردهاند.
کوچاندن مردم غزه به اردن و مصر چه تاثیری بر این کشورها خواهد داشت؟
مروان معاشر در این خصوص خاطرنشان کرد که اردن در سال ۱۹۴۸ موجهایی از آوارگان فلسطینی را پذیرا شد و شهروندی کامل به آنها اعطا کرد، در حالی که آوارگان فلسطینی در بسیاری از دیگر کشورهای عربی هنوز هم در وضعیت آواره به سر میبرند. وی افزود: از این رو، بسیاری از اردنیها منشاء فلسطینی دارند هرچند آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. در کنار آنها، آوارگان سوری، عراقی، یمنی، سومالیایی و سایر آوارگان، در حدود ۶.۵ درصد از جمعیت ۱۱ میلیونی اردن را تشکیل میدهند. بنابراین، انتقال گسترده فلسطینیان به اردن مشکلات اقتصادی و امنیتی بزرگی برای این کشور ایجاد خواهد کرد.
اردن دومین کشور با کمبود منابع آب در جهان به شمار میرود. بیکاری عمومی در حد ۲۲ درصد و بیکاری جوانان در حدود ۴۶ درصد است. این کشور تحت تأثیر شدید عوارض تغییرات آب و هوایی قرار دارد و بدهی خارجی نیز از مشکلات دیرینه در این کشور است. در این حال، ورود موج آوارگان فلسطینی موجب تغییر ماهیت دولت خواهد شد، بنابراین مسأله صرفاً اقتصادی و امنیتی نیست بلکه مسأله هویت اردنی هم مطرح است.
بعلاوه، اردن هیچ مرز مشترکی با غزه ندارد و بنابراین بسیاری اعتقاد دارند که کوچاندن اجباری فلسطینیان غزه به اردن موجب میشود که اسراییل مردم فلسطینی ساکن کرانه باختری را نیز به اردن کوچ بدهد. این اقدام موجب تخلیه اراضی فلسطینی از مردم فلسطین خواهد شد و راه را برای انضمام کرانه باختری توسط اسراییل هموار خواهد کرد و استدلال اسراییلیها مبنی بر اینکه «اردن همان فلسطین است» و تلاش برای حل مسأله فلسطین با هزینه اردن را احیا خواهد کرد.
حمزاوی خاطرنشان کرد: از زمان شروع جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، مصر اجازه ورود شمار محدودی از مردم غزه به خاک مصر را به علت مسائل پزشکی یا خانوادگی داده است. بنابراین، مصر شاهد افزایش قابل ملاحظه شمار آوارگان فلسطینی در خاک خود نبوده است. اما پذیرش شمار زیادی از آوارگان از کشور سودان به علت جنگ داخلی آن کشور و ادامه حضور تعداد بالای آوارگان سوری و یمنی، فشار اقتصادی و اجتماعی بر دولت مصر وارد و آن را وادار کرده است که هر گونه فشاری برای پذیرش آوارگان از غزه را رد کند.
طرحهای ارائهشده برای کوچاندن مردم غزه از لحاظ سیاست و حکومت در مصر، بطور مستقیم یکی از ستونهای امنیت ملی مصر را تهدید میکند که همانا جلوگیری از حضور گسترده آوارگان فلسطینی در خاک مصر بهخصوص در شبهجزیره سینا در مرز غزه است. این طرحها همچنین بطور مستقیم صلح بین مصر و اسراییل که از سال ۱۹۷۹ بر احترام متقابل به حاکمیت ملی و عدم تجاوز مبتنی بوده، و همچنین مشارکت راهبردی بین مصر و آمریکا را تهدید میکنند. قاهره همواره برای مشارکت با آمریکا به عنوان یک بخش اساسی از سیاست خارجی خود ارزش قائل بوده است.
مصر به درستی اعتقاد دارد که طرحهای کوچاندن مردم غزه و طرحهای انضمام کرانه باختری، تهدید بیثباتی بیشتر در خاورمیانه را به همراه خواهد داشت و تعهد مصر به صلح و حل مناقشه را تحت فشار خواهد گذاشت.
آمریکا و عربستان سعودی و مذاکرات توافق هستهای
آمریکا و عربستان سعودی سالهاست که درگیر مذاکراتی بر سر توافقی بودهاند که مطابق آن عربستان به فناوری صلحآمیز هستهای و تضمینهای امنیتی دسترسی خواهد یافت و در مقابل آن، قرار است اقداماتی از جمله عادیسازی روابط با اسراییل انجام دهد.
طرح ترامپ برای غزه تا چه حد میتواند این مسأله را از ریل خارج کند؟ لیبر در پاسخ به این سوال گفت: محمد بن سلمان قرارداد با آمریکا را به هر قیمتی دنبال نخواهد کرد. بهبود روابط عربستان با ایران، ارزش امنیتی فوری حمایتهای آشکار نظامی آمریکا را برای عربستان کاهش داده است.
در همین حال، عادیسازی روابط با اسراییل که یکی از اجزای ضروری در سطح معاهده برای تضمینهای امنیتی آمریکا است، با وجود طرح ترامپ درباره غزه و پاکسازی قومی فلسطینیان از غزه (و دورنمای همین مسأله در مورد کرانه باختری)، خطرات بیشتری به همراه دارد. هر گونه ارتباط با موضوع کوچاندن مردم فلسطین، خطرات بزرگی برای ثبات داخلی نظام پادشاهی سعودی و اعتبار بینالمللی آن خواهد داشت.
علاوه بر این، «جوک» نتانیاهو درباره کشور فلسطین در خاک عربستان سعودی نشان میدهد که نخستوزیر اسراییل در این برهه علاقه زیادی به دلجویی دیپلماتیک از عربستان سعودی ندارد. در آینده نزدیک بیشتر احتمال دارد که شاهد تلاشهای دولت سعودی برای جدا کردن امتیازات خاص آمریکا از یک معامله بزرگ سعودی-اسراییل-آمریکا باشیم که قول سرمایهگذاریهای بزرگ عربستان در اقتصاد آمریکا به این مسأله کمک خواهد کرد.
معاشر ضمن ابراز موافقت با نظرات لیبر در این خصوص، گفت: علت اصلی اینکه توافق عادیسازی روابط عربستان با اسراییل تا کنون محقق نشده، این است که سعودیها نیاز دارند که حداقل یک تعهد لفظی از سوی اسراییل درباره مسیر تشکیل کشور فلسطین را در چنین توافقی بگنجانند. اما اسراییلیها تا کنون از این کار خودداری کردهاند و حتی نتانیاهو ادعا کرده که راهحل دو کشوری «جایزهای برای تروریسم» است. انضمام کرانه باختری یا اخراج اجباری فلسطینیان از اراضی آنها، رسیدن به چنین توافقی (بین عربستان و اسراییل) را به شدت دشوار خواهد کرد.
طرحهای ترامپ در خصوص غزه چه تأثیری بر ثبات در منطقه خواهد داشت؟
حمزاوی در این خصوص گفت: طرح کوچاندن مردم غزه و طرح انضمام کرانه باختری تنها موجب خشونت، بیثباتی و درد و رنج انسانی بیشتر در خاورمیانه خواهد شد. این طرحها هرچند منافع فلسطینیان، مصریها و اعراب را تهدید میکنند، اما امنیت اسراییل را هم در میانمدت یا بلندمدت تضمین نخواهند کرد.
این طرحها همچنین ائتلافها و پیوندهای دوستی آمریکا با کشورهای عربی را تهدید میکنند. هرچند آمریکا همچنان بازیگر مهمی در منطقه است اما محافظت از منافع آمریکا مستلزم روابط خوب با شریکان بهویژه با کشورهای مصر، اردن و عربستان سعودی است. تعصب و سوگیری آمریکا به سمت طرحهای جنایتکارانه راست افراطی اسراییل، دقیقاً همین را مخدوش خواهد کرد.
لیبر گفت: باید توجه کنیم که سیاستهای ترامپ بر خلاف دولت اول او با استقبال گرمی در ریاض رو به رو نشده است. در بهترین حالت، برخی از حامیان ترامپ در ریاض میگویند طرح ترامپ درباره غزه یک «بلوف» به منظور گرفتن امتیازات بیشتر از اسراییل است. دیگر صاحبنظران سعودی نیز لفاظیهای دمدمی و غیرقابل پیشبینی ترامپ در سیاست خارجی، مانند تهدیدهای او علیه کانادا را به نگرانی از قابل اعتماد بودن دولت او به عنوان یک شریک امنیتی ارتباط دادهاند.
وی افزود: هرچند بعید است که این طرح تازه ترامپ موجب یک شکاف بزرگ در روابط آمریکا با عربستان شود – حداقل تا زمانی که در حد یک طرح باقی مانده باشد – اما موجب تشویق بیشتر مقامات عربستان برای متنوعسازی شراکتهای بینالمللی این کشور خواهد شد. در ارتباط با مشارکت عربستان در بازسازی غزه، «عبدالرحمان الراشد» در مقالهای مطبوعاتی که شاید بازتابدهنده طرز تفکری رسمی در این کشور بود، خاطرنشان کرد تا زمانی که سرمایهگذاران عربی و خارجی احساس کنند احتمال یک جنگ دیگر وجود دارد، اعتباری برای بازسازی غزه وجود نخواهد داشت.
بهطور کلی، طرحهای ترامپ برای آینده غزه با تنشها و نارضایتیهای گستردهای در منطقه مواجه شده و به نظر میرسد که علاوه بر تأثیر بر روابط بینالملل و ائتلافها، به بحرانهای انسانی و اجتماعی در خاورمیانه منجر خواهد شد. در شرایطی که چشمانداز صلح در منطقه بهطور روزافزونی تحتفشار قرار دارد، این طرحها بهجای حل مسائل، تنها بر عمق مشکلات و بیثباتیها میافزایند.
متحد شدن کشورهای عربی در رد این طرحها میتواند نشانهای از تغییر در رویکرد منطقهای باشد و احتمالاً به حمایت بیشتر از حقوق مردم فلسطین و تلاش برای یافتن راهحلهای پایدار در آیندهای نزدیک منجر شود.
این وضعیت نهتنها برای مردم فلسطین بلکه برای کل منطقه نگرانکننده است و نیاز به بازنگری در استراتژیهای دیپلماتیک و همکاریهای بینالمللی دارد تا از ناپایدارتر شدن اوضاع جلوگیری کند.
ادامهی مشکلات و تنشهای جاری در خاورمیانه نه تنها بر روی سرنوشت مردم فلسطین بلکه بر تمام کشورهای منطقه تأثیرگذار است. به همین دلیل، این بحرانها بهطور مستقیم با امنیت و ثبات جهانی و نیز سیاستهای خارجی کشورها ارتباط دارد. در این راستا، کشورهای عربی و غربی باید در برابر طرحهای مخرب، به شکل هماهنگ و مستمر ایستادگی کنند.
کارشناسان دیگر بر این موضوع تأکید دارند که برای ایجاد ثبات در منطقه، مهم است که بهتر درک شود که بحرانهای انسانی و اجتماعی به نفع هیچیک از طرفین نیستند. سیاستهای غیردیپلماتیک و فشارهای اقتصادی بهجای حل مسائل ریشهای، تنها به تشدید مشكلات و تنشها میانجامد. به همین جهت، تلاشها برای ایجاد یک همکاری و اجرایی کردن طرحهای صلحآمیز باید در کانون توجه قرار گیرد.
اقدامات دیپلماتیک و ترویج گفتمانهای مثبت پیرامون صلح و همکاری منطقهای از اهرمهای مؤثر برای مقابله با تأثیرات منفی این طرحها خواهد بود. در حقیقت،گرچه وضعیت موجود چالشهایی را برای دولتهای منطقه بهوجود میآورد، اما در عوض فرصتی را برای بازنگری در سیاستهای قدیمی و تدوین استراتژیهای مؤثرتر فراهم میآورد.
بهعلاوه، اگر دولتها و نهادهای جامعه مدنی بتوانند پیامدهای منفی این طرحهای مضره را به روشنی تبیین کرده و بر لزوم توجه به حقوق بشر و احترام به حق خودمختاری ملتها تأکید کنند، میتوانند تأثیرات مثبتی بر افکار عمومی و سیاستگذاران داشته باشند.
بنابراین، هماهنگی و همکاری کشورهای عربی میتواند به تحولات مثبت در بهبود وضعیت ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منجر شود، همچنین برای احیای حقوق مردم فلسطین و برقراری صلح پایدار در منطقه؛ مسیری که نیازمند عزم، اراده و همکاری جامع کشورهای ذینفع است.
در پایان، باید گفت که در قدرت دیپلماسی و احزاب منطقهای نهتنها لحظهای برای نشستن در کنار یکدیگر و تلاش برای حل مسائل موجود وجود دارد، بلکه فرصتی برای ایجاد جهانی عادلانهتر و پایدارتر خواهد بود. تاریح نشان داده است که مقابله با چالشها از طریق گفتوگو و همفکری میتواند به نتایج مؤثرتری منجر شود.
با این حال، تغییر واقعی مستلزم اراده سیاسی، همبستگی و فهم عمیقتر از نیازهای انسانی است که در ریشه بحرانها وجود دارند.
این نیاز به اراده سیاسی و همبستگی، به خصوص در شرایط کنونی خاورمیانه، که در آن تنشهای قومی، مذهبی و اقتصادی رو به افزایش است، به مراتب بیشتر احساس میشود. در این راستا، دولتها و نهادهای بینالمللی بایستی به این واقعیت پی ببرند که ابعاد انسانی و اجتماعی مسائل منطقه دیگر نمیتواند نادیده گرفته شود.
تجربیات گذشته نشان داده است که اتخاذ رویکردهای یکجانبه و عدم توجه به نارضایتیهای مردم و آلام آنها، نهتنها بحرانها را حل نمیکند، بلکه بر عمق آنها میافزاید. بنابراین، ضروری است که دیپلماسی صرفاً در سطوح بالای سیاسی انجام نشود، بلکه باید به عمومیترین لایههای جامعه نیز برسد تا مردم احساس کنند که صدایشان شنیده میشود و در فرآیند تصمیمگیریها مشارکت دارند.
از طرف دیگر، رسانهها و نهادهای مدنی نیز باید در این فرآیند نقش اساسی ایفا کنند. آنها میتوانند با آموزش افکار عمومی و آگاهیبخشی به معضلات انسانی منطقه، پلی میان دولتها و مردم ایجاد کنند. اعطای صدای بیشتر به جامعه مدنی و بهویژه جوانان، میتواند حرکتی مثبت به سمت ایجاد فرهنگ صلح و تحمل باشد.
به طور کلی، اگرچه وضعیت کنونی به شدت نگرانکننده است، اما این چالشها همچنین فرصتهایی را برای بازنگری در سیاستها و ایجاد همکاریهای جدید فراهم میآورد. از یک سو، تنها از طریق همبستگی و اتحاد کشورهای منطقه و از سوی دیگر با بهرهگیری از ظرفیتهای مؤثر مردمی میتوان به ثبات و آرامش در خاورمیانه دست یافت.
در نهایت، این مهم است که تمامی طرفهای ذینفع از جمله قدرتهای جهانی، دولتها و جامعه مدنی در یک روند جامع و مشارکتی برای حل مشکلات منطقه و احیای حقوق مردم فلسطین تلاش کنند. این عزم جزم و همکاری بینالمللی، میتواند به پیروزی در جبهههای سیاسی، اقتصادی و انسانی منجر شده و به تشکیل جامعهای عادلانه و پایدار کمک کند.
تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای امیدوار کننده برای مردم فلسطین و تمامی مردمان منطقه دست یافت و اساسی را برای رشد و توسعه پایدار استوار کرد.