
پس از به قدرت رسیدن طالبان در اوت 2021، روابط بین طالبان و کشورهای غربی به شدت در حال تحول و نوسان بوده است. اکنون، گزارشها حاکی از آن است که تقریباً 2000 کماندو افغان که در کنار نیروهای بریتانیایی خدمت کردهاند، از دریافت حقایق و دسترسی به پناهندگی در بریتانیا محروم ماندهاند. این مسأله نه تنها موجب نارضایتی این نیروها بلکه منجر به بروز تنشهای جدی در درون طالبان و میان مقامات افغان نیز شده است.
شیرمحمد عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت خارجه طالبان، به وضوح بیان کرده است که برای جلوگیری از انحصار قدرت توسط ملا هبتالله آخندزاده، این موضوع به یکی از نکات کلیدی در دیپلماسی داخلی تبدیل شده است. این اختلاف نه تنها به تهدیدات داخلی اشاره دارد بلکه میتواند به فشارهای جهانی و واکنشهای دیگر کشورها منجر شود.
این کماندوها احساس میکنند که برای خدماتشان در کنار نیروهای بریتانیایی، بهدلیل عملکردهای غیرشفاف و نادرست مورد بیتوجهی واقع شدهاند.
وزارت دفاع بریتانیا در ابتدا وجود “حق وتو” درباره درخواستهای کماندوهای افغان را رد کرده بود، ولی با ورود اسناد جدید، این موضوع به طور جدی زیر سوال رفته و به نارضایتیها افزوده شده است. به همین دلیل، انتظار میرود که اختلافات و چالشهای تازهای پیشروی دولت بریتانیا قرار گیرد.
افسران سابق به وضوح بیان کردهاند که کماندوهای افغان به خاطر همکاریهایشان با نیروهای ویژه بریتانیا، اکنون در شرایط خطرناکی قرار دارند. این تنشها و درگیریها در حال حاضر توانایی دولت بریتانیا در حمایت از متحدان محلی خود و همچنین امنیت ساکنان افغانستان را به چالش میکشاند.
بحرانهای داخلی و نشانههای نارضایتی
در شرایطی که طالبان در صدد کنترل اوضاع داخلی است، فعالیتهای منفی از سوی گروههای مخالف و انتقادات از سوی اعضای طالبان شرایط را پیچیدهتر کرده است. فشارهایی که از سوی جناحهای مختلف داخل طالبان اعمال میشود، بهویژه در حوزه نظامی و سیاسی، نشانههایی از بیاعتمادی میان اعضای این گروه را بوجود میآورد.
از طرفی، بینشهای بینالمللی رو به افزایش درباره مسأله تروریسم در افغانستان و همگراییهای احتمالی میان طالبان و گروههای شبهنظامی دیگر، به نفع پل زدن بر سر روابط اقتصادی و سیاسی میان گروههای متنفذ و قدرتهای خارجی نیست.
استمرار تلاشهای دیپلماسی
با وجود این نارضایتیها، تحلیلگران بر این باورند که وزارت دفاع بریتانیا در تلاش است تا سیاستهای جدیدی را اتخاذ کند و با دیگر همپیمانان منطقهای و جهانی بهویژه در آمریکای شمالی و اقیانوسیه هماهنگ شود.
نتیجه این وضعیت مشروط به واکنشهای دیپلماتیک و همکاریهای مؤثر درگیر خواهد بود. جنگ با تروریسم در افغانستان نیازمند همبستگی بینالمللی است، و کشورهای همسایه و اعضای جامعه جهانی باید به فکر یک استراتژی مشترک برای مقابله با تهدیدات امنیتی کنند.
تأثیر بر آینده افغانستان
این فشارها و تنشهای درون گروهی فراتر از مرزهای کابل را تحت تأثیر قرار دهد. باید به این نکته توجه کرد که اگر طالبان نتواند برقراری امنیت و ثبات با توجه به فشارهای اقتصادی و اجتماعی در داخل را انجام دهد، احتمال سر بلند کردن گروههای مخالف و ناآرامیهای بیشتر در این کشور وجود خواهد داشت.
در نهایت، این وضعیت به خوبی نمایانگر چالشهای فزایندهای است که طالبان در تلاش برای حفظ قدرت و مشروعیت خود با آن مواجه هستند. مشکلات درونگروهی و رد درخواستهای کماندوهای افغان به عنوان نمونهای از تنشهای این گروه، نشاندهنده لزوم رویکردی متوازن و دیپلماتیک برای تأمین امنیت و ثبات در افغانستان است.
این چالشها ضرورت ایجاد زمینههای همکاری و تعامل با کشورهای همسایه و جامعه جهانی را به وضوح نمایان میکند تا از نفوذ تروریسم و بیثباتی در این منطقه جلوگیری شود.