پاکستان و آمریکا به مردم افغانستان خیانت کردند
واشنگتن چشم بر روی تدارک طالبان توسط پاکستان بست. اکنون افغانها بهایش را میپردازند. از سوی دیگر، پیمانکاران آمریکای حتی از خود افغانستان هم دزدی میکردند.
کریستین فیر در فارین پالیسی نوشت: بایدن میداند که پاکستان نیروی پشتیبان اصلی طالبان است. بدون حمایت اطلاعاتی و پشتیبانی نظامی بیدریغ پاکستان از طالبان این گروه به جای یک نیروی مبارز کارآمد، تنها یک مزاحم میبود. ایالات متحده قاطعانه از انجام کاری که میتوانست مدتها پیش انجام بدهد، سر باز زده است: اعمال تحریم علیه دولت پنهان پاکستان که از شبهنظامیان اسلامگرا حمایت میکند.
برغم انکار مقامات پاکستانی، اسامه بن لادن، بنیانگذار القاعده در پاکستان پنهان شده بود. ملا عمر، بنیانگذار جنبش طالبان نیز در بیمارستانی در کراچی پاکستان درگذشت. روابط پاکستان با شبکه جلال الدین حقانی شناخته شده و ماندگار است.
طی ۲۰ سال اخیر، پاکستان مشغول استخدام، آموزش و اعزام گروههای متعدد تروریستی اسلامگرایی بوده است که در هند و افغانستان فعالیت میکنند. پاکستان همواره رهبران تروریست را قهرمانان ملی معرفی کرده است.
ایالات متحده همواره بر این باور بوده است که تحریم، مجازات و وادار کردن پاکستان به پاسخگویی بسیار خطرناک است. صاحبنظران آمریکا از این هراس داشتهاند که پاکستان دچار فروپاشی شود، تسلیحات هستهای به تروریستها ارائه کند و یا جنگی پرتنش و احتمالا هستهای را با هند به راه بیاندازد. آمریکاییها بهطور مداوم دلایل مصلحتی برای توجیه تخلفات پاکستان یافتهاند. پاکستان بدون صرف هزینههای قابل توجه در زمینه تلاش برای مقابله با ظهور افغانستان به عنوان یک کشور مستقل و پایدار، به این اقدامات ادامه خواهد داد.
اما پاکستان تنها مقصر این شرایط نیست. تلاشهای آمریکا در راستای ظرفیتسازی همواره بسیار ناکارآمد بوده است. افغانستانِ تحت کنترل شوری، حکومتی بود که کاملا تسلیم و وابسته به مسکو بود. اما واشنگتن از افغانستان کشور بزرگتری ساخت که حتی قادر به پرداخت هزینههایش هم نبود. ناکامی آمریکا در ایجاد دولتی کارآمد نمود بیشتری در وزارت دفاع و وزارت کشور افغانستان داشت- نهادی که نیروی پلیس را کنترل میکند.
از ابتدا، آمریکا و شرکای ناتو برای پیشبرد برنامههای آموزشی کارآمد تلاش کردند. مفاهیم و دکترینهای آموزشی اغلب تغییر میکردند، چرا که بخشهای مختلف جذب و آموزش نیروها تحت کنترل پیمانکاران مختلف و نظارت ملی قرار میگرفت. ایالات متحده پیوسته به دنبال راههای میانبری مانند تربیت «پلیس محلی افغان» بود که افغان ها بهدرستی آنها را گروههای شبه نظامی مینامیدند.
برخلاف آموزش پلیس افغانستان، که منابع بیشتری را در اختیار داشت و توسط پیمانکاران ارائه میشد، آموزش این شبه نظامیان هنوز با درجات کمتر به پیمانکاران وابسته بود. آمریکاییها سعی کردند با دادن نامهای افغانی، مانند اربکی، به شبهنظامیان تجهیز این گروهها را توجیه کنند، اقدامی که نشان میداد این آخرین تلاشها ریشه در آداب و رسوم تاریخی افغانستان دارد و نه در اقدامی فوری برای ایجاد یک نیروی پلیس قابل اعتماد و پاسخگو.
آمریکا قاطعانه اعلام کرد که ارتش افغانستان بهجای تسلیحات روسی که استفاده، نگهداری و آماده سازی دوباره آنها آسانتر بود، از جنگافزارهای آمریکایی استفاده کند. بیسوادی و ناآگاهی مزمن این تلاشها را با شکست روبرو کرد. اما مسکو هزاران غیرنظامی و پرسنل ارتش را در اتحاد جماهیر شوروی یا اروپای شرقی آموزش داده بود. در نتیجه بسیاری از کارآمدترین شرکای افغانستانی آمریکا افرادی بودند که از سوی شوروی آموزش دیده بودند.
آمریکا روی معماری امنیتی افغانستان پافشاری کرد اما نشان داد که تمایلی به پرداخت هزینههایش ندارد. از سال ۲۰۱۴، واشنگتن ۷۵ درصد از ۵ تا ۶ میلیارد دلار هزینه سالانه برای تامین مالی نیروهای امنیت ملی افغانستان را فراهم میکرد و تامین بخش باقی مانده به شرکای آمریکا و دولت افغانستان واگذار میشد. اما برای سال مالی ۲۰۲۱، کنگره ایالات متحده حدود ۳ میلیارد دلار به نیروهای جنگی افغانستان اختصاص داد که کمترین میزان از سال مالی ۲۰۰۸ است. این کاهش حمایت ایالات متحده پس از آن صورت گرفت که اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان، اعلام کرد که دولتش، بدون کمکهای مالی آمریکا، قادر نیست حتی شش ماه از ارتشش پشتیبانی کند.
ایالات متحده ظاهرا به جز بخش دفاعی در سایر بخشهای دولت افغانستان هم سرمایهگذاری کرده است. از سال مالی ۲۰۰۲ تا ۳۰ ژوئن، آمریکا ۱۴۴.۹۸ میلیارد دلار در بازسازی افغانستان و فعالیتهای مرتبط سرمایهگذاری کرده است. گرچه این رقم نجومی است، اما بخش عمدهای از آن در افغانستان باقی نمانده و به دلیل اتکای شدید به اکوسیستم پیچیدهی پیمانکاران نظامی، دزدیهای واشنگتن و پیمانکاران پشتیبانی، حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد سرمایهگذاریهای آمریکا به اقتصاد این کشور بازگشته است.
از ۱۰ تا ۲۰ درصد قراردادهایی که در افغانستان باقی ماند، ایالات متحده تقریبا به کارآیی هیچ یک از آنها اهمیت نداد. اگرچه فساد در افغانستان رواج دارد، سازمان بازرسی کل ویژه بازسازی افغانستان همواره موارد فساد سرسامآور توسط شرکتها و افراد آمریکایی شاغل در افغانستان را شناسایی میکند. در بسیاری از موارد، شرکتهای آمریکایی حتی از افغانها کلاهبرداری کردهاند.
واشنگتن همانطور که از مقابله با پاکستان خودداری و سعی کرد تا مسائل امنیتی افغانستان را با کمترین هزینه پیش ببرد، همانطور هم دولت افغانستان را برای به اصطلاح مذاکرات صلح با طالبان مجاب کرد. دولت افغانستان بیش از هر کس دیگری میدانست که نمیتواند به طالبان و مربیان پاکستانی آنها در زمینهی عمل به تعهداتشان اعتماد کند.
چشمانداز مذاکرات صلح برای واشنگتن اهمیت بسیاری داشت، زیرا امیدوار بود که داستان انتقال قدرت پوششی باشد برای پنهان کردن شکست ایالات متحده. در واقع موضوعی برای بحث وجود نداشت: دولت افغانستان متعهد به حاکمیت قانون اساسی – از جمله انتخابات – بود؛ در حالیکه طالبان افغانستان متعهد به لغو قانون اساسی و مخالفت با انتخابات بهعنوان اقدامی غیراسلامی بود. طالبان از چشمانداز روند صلح به عنوان یک عقبنشینی بهبوددهنده برای احیا و استقرار نیروهای خود در هنگامهی خروج نیروهای آمریکایی استفاده کرد.
با به بنبست رسیدن گفتگوهای ساختگی در مارس ۲۰۲۰، دولت ترامپ تهدید کرد که در صورت عدم بازگشت دولت افغانستان به میز مذاکرات از ارائه کمک دو میلیارد دلاری به این کشور خودداری خواهد کرد.
آمریکا همچنین دولت اشرف غنی را وادار کرد تا بیش از ۵ هزار زندانی گروه طالبان را در ازای بازگشت چندصد مقام دولتی گرفتار در بند طالبان آزاد کند.
بهعلاوه، ایالات متحده غنی را برای لغو یا به تعویق انداختن انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ تحت فشار گذاشت تا خواستههای طالبان مبنی بر انحلال دولت به عنوان شرط صلح و جایگزینی آن با دولت موقتی که طالبان در آن سهیم باشد، محقق شود.
ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ از افغانستان خارج شد و پاکستان را متولی آیندهی افغانستان کرد. امروز، همان اشتباه تکرار میشود. زمانی که طالبان بار دیگر افغانستان را به پایگاه عملیات سازمانهای مدرن تروریستی اسلامگرا تبدیل کرد، واشنگتن فقط باید خودش را سرزنش کند.
بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.