فن‌آورینگاه‌ها

ایران و افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان تحول «طالبان» یا تاکتیک‌های فریبنده؟

اضمحلال ارتش ٣٠٠٠٠٠ نفری افغانستان برغم آموزش و تجهیز توسط نیروهای آمریکایی در عرض چند ساعت، گواه بارز عدم موفقیت ایالات متحدۀ آمریکا در افغانستان و محدودیت قدرت آن می‌باشد.

بی‌تردید، آمریکا به امتناع از بسیار از تعهدات خود در منطقه‌ مجبور خواهد شد. حالا وقت اندیشیدن به این است که چه درس‌هایی از اشغال افغانستان توسط آمریکا باید آموخت.

شاید تهران یکی از طرف‌های بسیار علاقمند به توسعۀ مسالمت‌آمیز وقایع افغانستان همسایه باشد. طالبان در سال‌های منتهی به حمله آمریکا، روابط پر تنشی با ایران داشت. رویارویی آن‌ها زمانی بالا گرفت که دولت ایران و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال ٢٠٠١، به نیروهای آمریکایی کمک کردند.

اگر چه این رویارویی تا حدودی از خصومت بین ایران و طالبان ناشی می‌شد، اما علت اصلی آن، نگرانی تهران از تشدید روابط با آمریکا در پی حملات ١١ سپتامبر بود. با این حال، رویکرد ایران به مرور زمان تغییر یافت و از تشدید فشار طالبان علیه نیروهای آمریکایی جلوگیری نکرد.

پس از ظهور شاخۀ «ولایت خراسان» داعش(١) در افغانستان در سال ٢٠١۵، مهار خطر جهادگران افراطی در مرزهای ایران علت دیگری بود که موجب همکاری تهران با طالبان گردید. در سال ٢٠١٨، ایران برای نخستین بار تصدیق کرد، که میزبان یک هیئت طالبان برای مذاکره در خاک خود بود و این مذاکره با اطلاع دولت افغانستان انجام گرفت.
ناگفته نماند که گروه‌های طالبان، القاعده و داعش در لیست سازمان‌های تروریستی روسیه قرار دارند و دولت روسیه خارج کردن طالبان از این لیست را هنوز زود می‌داند.
پس از فرار اشرف غنی، رئیس جمهور و تصرف کابل توسط طالبان، تعدادی از مقامات ایرانی ضمن ابراز خرسندی از سقوط دولت دست‌نشانده، با نگرش مثبت از طالبان استقبال کردند. در حال حاضر، ایران نتیجۀ مسالمت‌آمیز وقایع افغانستان، تشکیل دولت در کابل و برقراری روابط عادی با آن را منتفی نمی‌داند.
مقامات طالبان اعلام کرده‌اند که اجازه نخواهند داد از خاک افغانستان علیه هیچیک از همسایگان استفاده شود. این امر، هم برای ایران که دارای منافع متعدد در افغانستان است و هم برای طالبان که به متحدان خارجی نیاز دارد، بسیار مهم است.
در ایران در حالی که ٣ میلیون نفر مهاجر از افغانستان اقامت دارد، در انتظار موج تازۀ مهاجران هستند. مقامات ایرانی مقررات خاصی را در برخی از مناطق مرزی بین ایران و افغانستان برقرار نموده و در سه استان هم‌مرز با افغانستان اردوگاه برای پناهجویان ایجاد کرده‌اند.
بسیاری از افغانستانی‌های مقیم ایران- هم پناهندگان ثبت شده و هم مهاجران اقتصادی- از وضعیت خویشاوندان و دوستان خود در افغانستان نگرانند. بیش از ١٢٠٠ فعال ایرانی و افغانستانی با ارسال نامه‌ای به سازمان ملل متحد و دیگر سازمان‌های بین‌المللی، سران کشورها و دولت‌ها، از آنها خواسته‌اند برای تأمین صلح در افغانستان و حمایت از حقوق مردم آن، به ویژه زنان، دست به «اقدامات مسئولانه» بزنند.
نباید فراموش کرد که ایران شیعه در برابر هرگونه خشونت فرقه‌ای علیه جامعه شیعیان افغانستان و محافظت از آن‌ تعهد اخلاقی دارد.
ایرانی‌ها از توجه به متحدان خارجی طالبان، در درجه اول عربستان سعودی، که با تهران مقابله می‌کند، کوتاهی نمی‌کنند. بودجۀ طالبان از سوی ریاض تأمین می‌شود و سعودی‌ها ممکن است در افغانستان جدید به دنبال دامن زدن به درگیری بین طالبان با ایران باشند.
زمانی که طالبان در سال‌های ٢٠٠١- ٢٠٠۶ در افغانستان در قدرت بودند، عربستان سعودی یکی از سه کشوری بود که به طور رسمی دولت این گروه اسلامگرا را به رسمیت شناخت. دو کشور دیگر، پاکستان و امارات متحدۀ عربی بودند. در تمام این‌ سال‌ها ریاض بعنوان یکی از مهمترین متحدان «طالبان»، بویژه، در زمینۀ تأمین مالی باقی مانده است. پادشاهی سعودی همچنین در فهرست آن دسته از کشورهای سازمان ملل متحد قرار داشت که مظنون به تحویل سلاح به طالبان در دور زدن تحریم بین‌المللی تسلیحات بودند.
با این حال، رابطۀ آن‌ها همیشه متحدانه نبوده است. در سال ١٩٩٨ سعودی‌ها از طالبان تحویل اسامه بن لادن را که در افغانستان مخفی شده بود، درخواست کردند. اما، طالبان نپذیرفت و این عدم پذیرش موجب وخامت روابط آن‌ها‌ تا حد قابل ملاحظه‌ای گردید. حادثۀ سپتامبر سال ٢٠٠١ فروپاشی این اتحادیه را تسریع کرد. در نتیجه، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی تمام روابط خود را با افغانستان تحت حاکمیت طالبان در آن زمان قطع کردند.
اکنون ریاض بیم آن دارد که طالبان اجازه دهد القاعده به فعالیت‌های ضد سعودی از خاک افغانستان دست بزند. شبه‌نظامیان «القاعده» «شکست تاریخی» ایالات متحدۀ آمریکا را جشن گرفته‌اند.
اسرائیل، دیگر دشمن ایران، امیدوار است بتواند از پیروزی طالبان در افغانستان در رویارویی با تهران بطور غیرمستقیم «سود» ببرد. و، ظاهراً، تشکیل دولت طالبان توسط یک جنبش سنی معتقد به ایدئولوژی مذهبی بنیادگرا، از نظر حاکمیت شیعی تهران اصلاً خوشآیند نیست.
افزایش انتقال مواد مخدر از افغانستان، هجوم پناهجویان افغانستانی به ایران و بدتر شدن اوضاع اجتماعی و اقتصادی در آنجا نیز پیش‌بینی می‌شود. در این راستا، اسرائیل تلاش می‌کند همکاری‌ با کشورهای سنی نشین مانند مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و کویت را گسترش دهد.
با این حال، گمان نمی‌رود رشد بی‌ثباتی در خاورمیانه به سود دولت یهودی تمام شود. پیروزی «طالبان» در افغانستان گروه‌های مقاومت فلسطینی را که رهبران آن‌ها جنگ طالبان علیه رژیم دست‌نشانده در کابل و مبارزۀ خود با اسرائیل را همسان تلقی می‌کنند، تشویق خواهدکرد. در این مبارزه، رهبران معتدل تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در رویارویی با گروه های اسلامگرا در جنبش فلسطین مانند دولت تحت‌الحمایۀ آمریکا در کابل، شکست خواهند خورد.
روند رشد حوادث بعدی اساساً به نحوۀ رفتار طالبان بستگی دارد. اظهارات اولیّه آن‌ها با نگرش پراگماتیستی خاص، تمایل به سازش و آگاهی به تغییر کشور در طول ٢٠ سال گذشته متمایز می‌شود. طالبان ضمن اعلام عفو عمومی، از همۀ کارکنان دولت خواست به سر کارهای خود برگردند و از سربازان ارتش سابق درخواست کرد به نیروهای مسلح طالبان بپیوندند. رهبران طالبان در بارۀ تشکیل دولت ائتلافی، در بارۀ مجاز بودن تحصیل دختران و اشتغال زنان بشرط رعایت حجاب صحبت می‌کنند. آیا این‌ مدعیات نشانۀ تغییر جنبش طالبان است یا تاکتیک فریبنده برای خروج از انزوا، باید مشخص شود.
نیکولای بابکین (NIKOLAY BOBKIN)
کارشناس مسائل بین‌المللی
***
پی‌نوشت
همچنین، باید مشخص شود:
ــ آیا آمریکا بمثابه قدرت نظامی اول جهان به همراه ۵٢ کشور ناتویی و غیرناتویی واقعا نتوانست در مدت ٢٠ سال به گروه تروریستی طالبان که به بهانۀ مبارزه با آن افغانستان را اشغال کرد، پیروز شود یا در این مدت فقط بمباران و ویرانی افغانستان و کشتار مردم بی‌دفاع آن، آموزش و تسلیح و تجهیز نیروهای طالبان مشغول بود تا یک نیروی نیابتی مطمئن جایگزین نیروهای خود نماید؟
ــ آیا قابل باور است که آمریکا و متحدانش برای ترک افغانستان چنان زیر فشار بودند که فرصت نکردند نه فقط تجهیزات و جنگ‌افزارهای پیشرفتۀ نظامی، حتی سگ‌های نظامی خود را از این کشور خارج کنند؟
ــ آیا این احتمال منتفی است که تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در مدت کمتر از دو هفته، بر اساس توافق سه‌جانبه بین امپراطوری آمریکا، دولت عروسکی اشرف غنی و گروه طالبان بدنبال مذکرات نهان و آشکار، بویژه، در دوحه صورت گرفت یا امپریالیست‌ها بازی بمراتب خطرناک‌تری را برای منطقه برنامه‌ریزی کرده‌اند.
ــ آیا آمریکا و متحدان خرد و کلان آن واقعاً در افغانستان شکست نظامی خوردند و متحمل ضرر و زیانی مالی شدند یا تنها از فروش مواد مخدر سودهای نجومی آن بدست آوردند.
ــ آیا موج عظیم فرار از افغانستان، بمعنی عدم اعتماد عمومی به وعده‌های طالبان نیست؟
ــ بلافاصله بعد از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، چگونه و از کجا به اذهان بسیاری‌ها خطور کرد که «طالبان تغییر کرده است»؟ لازم است معتقدان به «تغییر طالبان» بطور مستند توضیح دهند که تحول طالبان ایدئولوژیک بوده یا رفتاری؟
ــ در شرایط عالمگیری فتنۀ کرونا، برقراری حکومت نظامی جهانی (قرنطینه و اعمال محدودیت‌های سخت) و تسلیم تقریبا تمامی دولت‌ها در مقابل این پروژۀ «آقایان جهان»، آیا امپریالیسم جهانی به سردمداری امپراطوری تروریستی آمریکا(٢) هنوز هم برای تأمین منافع نامشروع خود به پایگاه‌های متعدد نظامی، تهاجمات و حملات مسلحانه، اشغال و بمباران کشورهای مختلف، قتل و کشتار مردم نیاز دارد؟


بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا