پناهندگانحقوق بشر

وضعیت اسفبار پناهندگان افغان در چهل دهه جنگ

گزارش: مهرناز بختاری

امروزه حدود 2.6 میلیون مهاجر افغان در بیش از 70 کشور جهان زندگی می کنند. حماسه پناهندگان افغان در اواخر دسامبر 1979 آغاز شد: افغان ها مردمی فقیر بودند اما از شیوه زندگی کشاورزی و سنتی خود راضی بودند. آنها به ندرت به دنبال مهاجرت به خارج از کشور برای فرصت های اقتصادی بودند. اما در روزهای پس از تهاجم شوروی به افغانستان، عادی بودن ناگهان متوقف شد، زیرا این کشور قربانی اصلی جنگ سرد شد. تانک های شوروی وارد روستاهای افغانستان شدند، غیرنظامیان بیگناه را کشتند، معیشت آنها را از بین بردند، و اکثر افغان ها را در جستجوی حفاظت و امنیت انسانی به خارج از کشور راندند. تعداد بیشتری از افغان ها از خشونت، آزار و اذیت، پاکسازی قومی و نسل کشی در نتیجه درگیری های نیابتی منطقه ای در افغانستان در طول دهه 1990 فرار کردند. بسیاری از آنها به پاکستان و ایران که هر دو میزبان حدود 95 درصد از کل پناهجویان افغان هستند، پناهنده شدند.

با این حال، در طول 36 سال گذشته، پناهجویان افغان هرگز از بازگشت به خانه خود دریغ نکرده اند، زیرا شرایط به آنها امیدواری برای برقراری صلح و عدالت در افغانستان داده است. به عنوان مثال، در سال های 1992 و 1993، پس از سقوط رژیم کمونیستی افغانستان، بیش از 2 میلیون پناهجوی افغان داوطلبانه از پاکستان و ایران به کشورشان بازگشتند. اما این مهاجرت بازگشتی اندکی پس از آغاز جنگ داخلی که افغانستان را به مدت یک دهه در هرج و مرج و هرج و مرج فرو برد، متوقف شد.

پس از سقوط طالبان، بیش از 5.8 میلیون پناهجوی افغان از پاکستان و ایران به وطن بازگشته‌اند، که این بزرگترین بازگشت داوطلبانه در تاریخ کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان (UNHCR) است. علیرغم سابقه بازگشت پناهجویان افغان به کشور و سختی‌های فراوانی که در بازگشت با آن‌ها روبرو هستند، مقامات ایرانی و پاکستانی گهگاه موضوعی را که واقعاً یک موضوع بشردوستانه است را سیاسی می‌کنند – برچسب زدن به پناهجویان افغان به‌عنوان «باری بر دوش اقتصاد ما» یا «استخدام‌کنندگان بالقوه برای تروریسم». متأسفانه، این کلیشه های سیاسی نه تنها هویت پناهندگان افغان را نادرست نشان می دهد، بلکه کمک های زیادی را که پناهندگان در واقع به جوامع میزبان خود و در کل جهان انجام می دهند، نادیده می گیرد.

به هر حال، پناهندگان و پناهجویان، غیرنظامیان عادی با کرامت و حقوق بشر هستند، اما به دلیل شرایطی که آنها را مجبور کرده است خانه خود را برای امنیت در جای دیگری ترک کنند، ناگهان زندگی عادی آنها بدتر شده است. به عنوان مثال، آلبرت اینشتین، فیزیکدان آلمانی و ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی، روشنفکران بزرگ زمان خود بودند، اما پس از فرار از آزار و اذیت در کشورهای خود، ناگهان به سرزمینی غریب پناهنده شدند. زمانی که در تبعید بودند، دانش زیادی را به جوامع میزبان خود بازگرداندند و به ترتیب به کمک های خیره کننده به علم و ادبیات ادامه دادند.

میلیون‌ها پناهجوی افغان در پاکستان و ایران دارایی‌های اقتصاد این کشورها هستند. بسیاری از افغان‌ها در هر دو ایالت، نیاز مبرمی را در بخش کار برآورده می‌کنند، و مشاغل معمولی را با دستمزدی بسیار کمتر از آنچه به افراد محلی پرداخت می‌شود، انجام می‌دهند که ممکن است حتی حاضر به پذیرش چنین مشاغلی نباشند، زیرا تابوهای اجتماعی مرتبط با کار معمولی است. سایر پناهجویان افغان از مهارت های خاص خود استفاده می کنند. به عنوان مثال، قالیبافان قالی‌های باکیفیت افغانی را تولید می‌کنند که شرکت‌های محلی آن‌ها را زیر قیمت بازار خریداری می‌کنند، آن‌ها را در کشور میزبان می‌فروشند و سپس در کشورهای توسعه‌یافته به سود زیادی می‌فروشند.

هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت پناهجویان افغان، به ویژه در پاکستان، ماهانه 800 تا 1000 دلار از بستگان خود در کشورهای توسعه یافته (عمدتاً اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس) حواله دریافت می کنند که برای مسکن و خدمات هزینه می کنند. در اقتصادهای محلی علاوه بر این، تعداد زیادی از پناهجویان افغان که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، در پاکستان، ایران و کشورهای خلیج فارس تجارت دارند که سهم قابل توجهی در رشد اقتصادی این کشورها دارند. از سال 2001، تعداد زیادی از بازرگانان تبعیدی افغان به کشور بازگشته و در بخش های کلیدی مانند مخابرات، ساخت و ساز، حمل و نقل و لجستیک سرمایه گذاری کرده اند که به نوبه خود باعث تسهیل تجارت و تجارت از طریق و بین افغانستان و همسایگانش، به ویژه پاکستان و ایران شده است. .

سایر ادعاها مبنی بر استخدام تروریست ها از کمپ های پناهندگان افغان کاملاً بی اساس و بهانه ای سیاسی برای اجتناب از همکاری صادقانه در “جنگ علیه تروریسم” است. پناهندگان افغان در واقع قربانی خشونت و تروریسم هستند و سوء استفاده از وضعیت آنها آشکارا نقض حقوق آنها بر اساس کنوانسیون 1951 ژنو در مورد وضعیت پناهندگان است. کشورهای عضو کنوانسیون ژنو و سایر پیمان‌های بین‌المللی حقوق بشر موظفند به حقوق پناهندگان به عنوان حقوق بشر احترام بگذارند و از آنها با حمایت از پناهندگان در برابر خشونت، آزار و اذیت و ناامنی که مجموعاً امکان بازگشت بیشتر پناهندگان به خانه را غیرممکن می‌کند، محافظت کنند.

اگرچه 5.8 میلیون پناهجوی افغان در 14 سال گذشته از پاکستان، ایران و سایر کشورها به کشورشان بازگشته اند، اکثر پناهجویان باقی مانده تمایلی به بازگشت به کشور خود ندارند. زمانی که یک گزارشگر سازمان ملل متحد از یکی از پناهجویان افغان به نام حضرت شاه پرسید که آیا قصد بازگشت به کشور را دارد، قالیباف مقیم پاکستان پاسخ داد: «هیچ جایی در دنیا مانند خانه نیست. اما اگر خانه‌تان آتش می‌گرفت کجا می‌روید؟» وی افزود: امروز دو قبر جدید برای دو برادر کشته شده در انفجار مین در افغانستان حفر شده است. این دو جوان – که نسبتی با حضرت شاه نداشتند – به گرشک در جنوب ولایت هلمند به خانه بازگشته بودند تا کار بیابند و به تدریج راه را برای بازگرداندن تمام خانواده خود از پاکستان هموار کنند.

دولت و مردم افغانستان از کمک های بشردوستانه پاکستان، ایران و سایر کشورهای میزبان به پناهجویان و پناهجویان افغان در سه دهه گذشته قدردانی می کنند. اما عوامل “کشش” مانند بهبود امنیت، افزایش حمایت و کمک به ادغام مجدد، و افزایش فرصت های شغلی در افغانستان باید عوامل “فشار” را در کشورهای میزبان تعیین کنند.

احمد بهزاد که به نزدیکی از ترس طالبان به پاکستان فرار کرده و سپس خود را به استانبول رسانده است میگوید: همه کشورهایی که میزبان تعداد زیادی از پناهجویان و پناهجویان افغان هستند (پاکستان، ایران، استرالیا، یونان، بریتانیا، آلمان، هلند، سوئد، دانمارک، نروژ، فرانسه و سوئیس) باید اصل عدم بازگشت را که ریشه در بین المللی دارد، رعایت کنند. و قوانین اسلامی از اخراج اجباری پناهجویان و پناهجویان افغان خودداری کنند. دولت افغانستان با اکثر این کشورها و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل موافقتنامه های سه جانبه ای را حفظ می کند – که شرط اصلی آن تسهیل بازگرداندن داوطلبانه پناهجویان افغان از دو کشور تنها در صورتی است که شرایط داخل افغانستان اجازه دهد.

او گفت: اگرچه کشورهای میزبان علاقه مند به تشویق پناهندگان به بازگشت به خانه هستند، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد موظف است از بازگشت پیش از موعد پناهندگان و پناهجویان به کشورشان جلوگیری کرده و از آنها محافظت کند، در صورتی که شرایط موجود در خانه برای بازگشت آنها آماده نباشد. به جز بازگشت های خود به خود در دوره 2002 تا 2005، پناهندگان افغان باید در مورد افزایش بی ثباتی و کمبود شدید کمک های ادغام مجدد در افغانستان در سال های بعد هشدار داده شده باشند.

مهاجرین در راه ایران

به گفته وی سقوط طالبان در سال 2001 – همراه با وعده های استراتژی بلندمدت با الگوبرداری از طرح مارشال برای تأمین آینده افغانستان – میلیون ها پناهنده را بیش از حد خوش بین کرد. البته طرح مارشال برای افغانستان هنوز محقق نشده است. با این وجود، صحبت در مورد آن صدها هزار پناهنده افغان را که زندگی خوبی داشتند که بیش از دو دهه طول کشید تا در تبعید زندگی کنند، دوباره آواره کرد.

بهزاد تاکید کرد: این واقعیت که هزاران عودت کننده در نهایت آواره داخلی و بدون کمک شده اند باید باعث نگرانی جدی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و جامعه بین المللی شود و باید بازگرداندن زودهنگام بیشتر پناهندگان افغان و اخراج پناهجویان را تا بهبود شرایط در افغانستان متوقف کند. در عین حال، جامعه بین المللی باید اصل تقسیم بار را رعایت کند و به کشورهای دارای تعداد زیادی پناهنده کمک های امدادی ارائه دهد. هدف کمک به پاکستان و ایران باید توانمندسازی پناهجویان افغان باشد تا آنها بتوانند مهارت های مورد نیاز را برای کمک به جوامع میزبان خود و بعداً برای استفاده برای کسب درآمد در بازگشت به خانه به دست آورند.

علاوه بر این، کشورهای توسعه یافته باید برنامه های اسکان مجدد خود را گسترش دهند و سالانه تعداد بیشتری از پناهجویان افغان را از ایران، پاکستان و هند بپذیرند. اعطای پناهندگی و اسکان افغانها در کشورهای توسعه یافته کمک زیادی به بازسازی و توسعه افغانستان خواهد کرد. انعطاف پذیری و جاه طلبی که مشخصه اکثر پناهجویان و پناهجویان است، به خانواده های اسکان داده شده افغانی امکان می دهد تا به سرعت با جوامع جدید خود سازگار شوند و از فرصت های اجتماعی و اقتصادی در آنجا برای تثبیت خود و ادامه حمایت از بستگان خود در خانه و همچنین در ایران استفاده کنند. پاکستان و هند.

در دراز مدت، اکثر افغان های اسکان داده شده به ثروت و تحصیلات دست یافته اند که مطمئنا از آنها برای سرمایه گذاری در افغانستان استفاده خواهند کرد. اثبات این امر در بازگشت بسیاری از افغان‌های ثروتمند و تکنوکرات‌ها – از جمله رئیس‌جمهور اشرف غنی و بسیاری دیگر – مشهود است که از سال 2002 تاکنون سهم قابل توجهی در بازسازی افغانستان داشته‌اند.

تقریباً 2500 سال پیش، اوریپید نوشت: “هیچ اندوهی بر روی زمین بزرگتر از از دست دادن سرزمین مادری نیست.” در واقع، برای اکثر پناهندگان افغان، مانند حضرت شاه، هیچ سرزمین خارجی نمی تواند جایگزین وطن آنها شود و به محض اینکه در این کار احساس امنیت کنند، باز خواهند گشت. بدیهی است که تنها راه حل واقعاً بادوام برای مشکل پناهندگان افغان، بازگشت داوطلبانه به کشور است، و این به نوبه خود تنها توسط امنیت در افغانستان تضمین می شود. از این رو، پاکستان، ایران و کشورهای غربی با تمرکز بالای پناهجویان افغان می توانند و باید ابتدا برای ایجاد ثبات در افغانستان همکاری کنند. ثبات و رفاه پایدار در کشور به طور خودکار پناهندگان افغان را تشویق می کند تا داوطلبانه به کشور خود بازگردند – که نیاز به فشار یا بازگرداندن اجباری کشورهای میزبان را نفی می کند.

م. اشرف حیدری که قبلاً پناهنده و آواره داخلی بود، مدیر کل پالیسی و استراتژی وزارت امور خارجه افغانستان است و قبلاً به حیث معاون این کشور در هند خدمت می کرد. وی پیش از این معاون مشاور امنیت ملی افغانستان و همچنین کاردار افغانستان در ایالات متحده بود.

*این گزارش خبری با حمایت روزنامه نگاران برای حقوق بشر «JHR» تهیه شده است.


دکمه بازگشت به بالا