چرا خیانت تاجیک را به گردن پشتون می اندازید؟
از خودتان بنالید. ما یک مثل داریم میگویند: مرد از خود مینالد و نامرد از دیگران، از خودتان بنالید.
آن چه جناب ایوبی به من گفته بود.
جناب آقای عبدالرحیم ایوبی نمایندهی پیشین ولایت قندهار در مجلس نمایندهگان را فعالان سیاسی و مدنی میشناسند.
در مجلس نمایندهگان بحث ما در بارهی قانون تحصیلات عالی بالا گرفت، در مورد واژه های دانشگاه و پوهنتون. در گرماگرم آن بحثها، جناب ایوبی در چای خانهی پارلمان خطاب به من فرمود: چرا خیانت سران جبههی متحد(جبههی شمال) به خود تان را در کنفرانس بن و در لویه جرگهی قانوناساسی به گردن ما پشتونها میاندازید؟
در بن، نمایندهگان تان برای کرزی صاحب کمپین کردند، گفتند تاجیک نمیتواند ریسجمهوری باشد. باید یک پشتون زعیم و ریسجمهوری افغانستان شود. رای اصلی را داکترصاحب سیرت داشت شما تاجیکان علیه او موضع گرفتید و به هزاره ها هم خیانت کردید و به اوزبیک ها هم.
ثانیآ در لویه جرگهی قانون اساسی شما غیرپشتون ها هم اکثریت بودید و هم در موضع قدرت و مشروعیت قرار داشتید. با توجه به حادثهی یازده سپتامبر دنیا هم از شما دفاع میکرد. ما پشتونها به خاطر طالبها و القاعده ضعیف و منزوی شده بودیم. کدام جبهه نداشتیم. در حالی که شما تاجیک ها عملا دولت بودید. مارشال بودید. قدرت نظامی داشتید. مشروعیت داشتید. احمدشاه مسعود و استادربانی داشتید. چرا از زبان تان، هویت تان، بیرق جهاد و مقاومت تان، پول تان، سرود ملی تان و نام قهرمان ملی تان که در قانون اساسی نوشته شود، صدارتی شدن نظام دفاع نکردید؟ در لویه جرگه، ما پشتون ها با توپ و تانک نیامده بودیم، اگر توپ و تانک و راکت و پیکا هم بود در دست شما بود. خیمهی لویه جرگه در محاصرهی نیروهای نظامی شما قرار داشت، وزارت دفاع، داخله، امنیت، فرقه های جهادی، و قومی همه در دست شما بودند.
آقای پدرام!
حقیقت این است که کلان های شما پول و چوکی ماموریت میخواستند همت و غیرت شان همین قدر بود. پشتون ها اقتدار، رهبری و ریاست جمهوری میخواستند، سرودملی، بیرق، ریاست جمهوری، مصطلحات ملی، زبان اول مملکت، سیستم ریاستی و لقب بابای ملت را از شما خریدیم. در خیمهی لویه جرگهی قانون اساسی شما اکثریت بودید مگر نمیگویید ما سه قوم اکثریت هستیم؟ آن جا هر مادهای که تصویب میشد دست بالا میکردند. ما مگر با برچه دستهای شما را بالا کردیم که رای بدهید؟ دالر، دالر، پیر و پیشوای شما دالر است(باخنده).آغاجان، شما دندان پادشاهی ندارید.
همین انتخابات ها را ببین چیغ و ویغ میکنید یک چوکی که دادیم و چند بندل دالر، بروت های شخ تان خم میشود باز ما میشویم ریسجمهور و جلالتماب.
آقای پدرام!
از خودتان بنالید. ما یک مثل داریم میگویند: مرد از خود مینالد و نامرد از دیگران، از خودتان بنالید.
بعد از سخنان نسبتا طولانی جناب ایوبی تنها چیزی که عجالتا گفتم این بود: ایوبی عزیز، جرم عمل شخصی است. مسوولیت فردی است اگر سران قوم خیانت کردند روزی جواب خواهند داد. من از آن جمع بیزارم. ما مقاومت میکنیم زورگویی شما را قبول نمیکنیم. بیعدالتی را هم قبول نمیکنیم. در همین مجلس میبینی من چه موضع دارم.
جناب ایوبی قصد توهین نداشت ما را نقد میکرد و واقعیت ها را بیان میکرد. آن سخنان بسیار قابل تامل اند. آیا وقت آن نرسیده است که خود را آسیبشناسی کنیم؟
چند شب قبل من و آقای ایوبی یک دیدار دوستانه داشتیم. آن شب نیز چیزهایی گفت که بسیار قابل اندیشه بود و در فرصت دیگر در آن باره نیر خواهم نوشت.