görünüyor

پنجشیر شکست نخورده، بلکه آغازگر یک مقاومت ملی تا سرحد پیروزی است

پرسش‌ها و نظریات زیادی راجع به جنگ و مقاومت در پنجشیر مطرح می‌شود که چگونه دره‌ی اصلی به دست گروه تروریستی طالبان افتاد. برای درک بهتر این موضوع، ایجاب می‌کند بیشتر دقت شود و پهلوهای پیدا و پنهان قضیه بررسی گردد.

1- تعداد زیادی از چهره‌های سیاسی، جوانان، شوراهای فرماندهان جهاد و مقاومت پنجشیر، بعد از انتخابات سال ۲۰۱۴ در دوران حکومت وحدت ملی و هم بعد از انتخابات سال ۲۰۱۹ در شورای مصالحه، با حکومت اشرف غنی همکار بودند. با فروپاشی دولت غنی، این افراد نمی‌توانستند برای شروع یک مبارزه جدید در یک زمان کم، در بین مردم انگیزه خلق کنند و نیروها را بسیج نمایند.

2- پنجشیر در طول بیست سال گذشته از جنگ و نظامی‌گری فاصله گرفته بود. پنجشیر یک دره‌ی سیاحتی و امن‌ترین ولایت کشور بود و هیچ‌گونه تحرک نظامی در آن وجود نداشت. جوانان شامل موسسات تعلیمی شده بودند؛ روحیه، عادات، روش‌ها و فرهنگ سیاسی مردم کاملاً مدنی و شهری شده بود. فروپاشی برق‌آسای حکومت در طی چند روز، همه مردم را در یک کار انجام شده قرار داد. سقوط اردو و نهاد های امنیتی، برای هیچ کس قابل پیش‌بینی نبود؛ به خصوص فرار و خیانت اشرف غنی وضعیت را به‌ جایی رساند که قابل برگشت نبود. پنجشیر هنوز آزاد بود و توقع همه این بود که مثل گذشته مقاومت کند و مرکز آزادی‌خواهی شود. به این ترتیب،‌ جنگ پنجشیر بالای یک‌تعداد جوانان تحمیل گردید که تجربه‌ی کافی نداشتند. با وجود احساسات بلند، هیچ‌نوع آمادگی نظامی، اقتصادی، لوژیستیکی و روانی برای سازماندهی یک جنگ طولانی وجود نداشت.

3- جنگ های آزادی‌بخش و مبارزه علیه تروریزم بین المللی، نیازمند داشتن سازمان سیاسی، پشتیبانی فکری، انگیزه و قدرت بسیج مردم است. چنین جنگ‌ها را نمی توان با احساسات و واکنش‌های فوری به موفقیت رساند. ماهیت این جنگ‌ها اکثراً طولانی و فرسایشی است. به ‌گونه‌ی نمونه، جنگ علیه گروه‌های چپ در کشور ما تا شکست آنان، سال‌ها دوام کرد و قربانی های فراوان بجا گذاشت. جنگ علیه نفوذ پاکستان در دهه‌ی نود، سال ها طول کشید و سر انجام طالبان و پاکستانی ها شکست خوردند. از این منظر، جنگ پنجشیر نیز نقطه‌ی شروع یک حرکت ملی یا یک مقاومت ملی بر ضد طالبان و تجاوز آشکار پاکستان است. پنجشیر در جنگ شکست نخورده، بلکه آغازگر یک مقاومت ملی تا سرحد پیروزی است. توقع اینکه پنجشیر در ظرف چند روز، طالبان را شکست دهد، اصلاً با ماهیت جنگ های آزادی‌بخش مخالف است. از نظر قوانین جنگ، شکست یک گروه پارتیزانی در برابر سی هزار نیروی طالبان و تروریزم بین‌المللی به خصوص با پشتیبانی سیاسی و نظامی پاکستان، یک امر حتمی بود.

4- شماری از همکاران طالبان در لباس روحانیت در داخل پنجشیر از سال‌ها به این‌سو مشغول فعالیت بودند. بیشتر این افراد وابسته به حزب تحریر بودند و در طی روزهای جنگ، تلاش داشتند تا مردم را از مبارزه بر علیه این گروه تروریستی منصرف سازند.

5- طالبان توانسته بودند، مجموع اسلحه سبک و سنگین اردوی افغانستان را در یک تفاهم خاینانه با اشرف غنی به دست آورند. با شروع خیزش‌های مردمی در واپسین هفته‌های نظام پیشین، اشرف‌غنی و افراد نزدیکش، به‌جای کمک به خیزش‌های مردمی برای دفاع در مقابل طالبان، اعلام کردند که مخالف ملیشه‌سازی اند. از یک طرف در همه‌جا دستور عقب‌نشینی به نیروهای اردو و پولیس صادر می‌شد و از جانب دیگر، از توزیع سلاح به مردم جلوگیری می‌شد. به این ترتیب، نیروهای مسلح بدون آنکه سلاح و مهمات خود را به مردم بدهند یا پیش از عقب‌نشینی تخریب کنند، از مراکز خود فرار می‌کردند. این روش اشرف غنی، به معنای زمینه‌سازی برای دسترسی طالبان به انبارهای مهمات و وسایل و وسایط اردو و پولیس بود.

6- روند کلی در پایان کار غنی،‌ سپردن تمام ولایات به طالبان بود. در ولایت‌هایی که خیزش مردمی وجود داشت، از هر نوع همکاری دولت محروم می‌ماندند و حتی توطئه و دسیسه علیه‌شان جریان داشت. در حالیکه والی‌های مورد اعتماد و دست‌چین‌ شده‌ی اشرف غنی، یکی پی دیگر، با طالبان به تفاهم می‌رسیدند و بدون هیچ‌گونه مقاومت، رسماً ولایت‌های خود را به طالبان می‌سپردند.

7- شکست‌های نظامی در مبارزات آزادی‌بخش پیش می‌آید. آنچه مهم است ادامه این مبارزه و به موفقیت رساندن مقاومت ملی در برابر تجاوز آشکار پاکستان و گروه‌های مزدور و حامی منافع پاکستان است. خوشبختانه روحیه‌ی آزادی و ایستادگی در خون مردم ما است. جهانیان شاهد اند که مردم ما با وجود یک مبارزه‌ی نا برابر، تسلیم نشده‌اند و طالبان را نپذیرفته‌اند. طالبان تا اکنون از همکاری مردم محروم بوده اند و این ثابت می‌سازد که مثل هر رژیم مستبد دیگر، محکوم به شکست اند.

8- چیزی که مایه‌ی حیرت جهانیان شده ‌است نقش برجسته و بی پیشینه‌ی زنان در جنبش‌های شهری پس از سقوط کابل است. بی‌گمان، این حرکت مدنی در محوریت زنان، یک فصل جدید در تاریخ مبارزات آزادی‌بخش مردم ما است. این زنان شجاع و آگاه با پذیرفتن هر نوع خطر، چشم در چشم طالبان شعار زنده‌باد مقاومت و زنده باد آزادی سر دادند و به طالبان و تروریزم نفرین فرستادند و هنوز هم این حرکت ادامه دارد.

9- روحیه مقاومت ملی بر ضد نفوذ پاکستان و نیروهای مزدورشان نه تنها در پنجشیر و اندراب،‌ بلکه در سراسر کشور و در خانه‌های مردم ما وجود دارد. حالا مهم است تا این نیروی بالقوه به یک نیروی بالفعل تبدیل شود. مردم ما، طالبان را به حیث یک گروه منفور، تروریست، ضد منافع ملی و وفادار به منافع پاکستان می‌دانند. در شرایط کنونی، شکل گیری یک مرکز سیاسی و ایجاد یک روحیه همسویی و همگرایی در میان همه نیروهای ملی است. ایجاد رهبری جمعی، تقسیم وظیفه، مشخص ساختن نظام سیاسی آینده‌ی کشور، احتراز جستن از انحصارگرایی، مبارزه علیه روحیه قوم‌گرایی ، مذهبی و تبعیض نژادی، پابندی به قراردادها و کنوانسیون های بین‌المللی، حرمت گذاشتن به حقوق اساسی مردم افغانستان، ایجاد انگیزه و بسیج مردم می‌تواند کشور ما را از اشغال طالبان رهایی بخشد و مردم ما را از این رنج و تکلیف نجات دهد.

Bir yanıt yazın

Başa dön tuşu