أفغانستانتبدو

کوبیدن به طبل جنگ و دمیدن به کرنای ستیز ! تا کی و تا چند؟

یک پرسش بسیار بنیادی و ریشه یی مطرح است که تا کنون چند بار دوستان پرسیده اند:
آیا ما می توانیم طالبان را شکست بدهیم؟ اگر نمی توانیم تا کی و تا چند باید با آن ها بجنگیم؟

در پاسخ باید گفت که دولت کنونی با وضعیتی که دارد، توانایی شکست دادن طالبان را ندارد. اکنون شمار نیروهای دولتی به سه صدهزار می رسد. اما شاید دو صد هزار نفر آن آماده جنگ باشند. طالبان در حدود ۴۵ هزار مرد جنگی دارند. اما این رقم تابستان ها می تواند از مدرسه های پاکستان اکمال گردیده تا ۷۵ هزار نفر برسد.

در این حال روحیه جنگی طالبان بسیار بالا است. برعکس سپاهیان دولتی انگیزه چندانی ندارند. تنها در کابل در حدود ۲۵ هزار سپاهی مسلح حضور دارد که به خاطر خانواده های خود حاضرند تا پای جان در برابر طالب بجنگد.
در یک سخن، پاکستان گنجینه انسانی بزرگی از پشتون های قببله یی دارد و بالقوه می تواند از جمع آنان چند صد هزار سپاهی اجیر به کشور ما بفرستد. اما این ها جنگ افزارهای سنگین ندارند. تنها می توانند جنگ های چریکی راه بیندازند. در نتیجه جنگ فرسایشی، بی پایان و خونبار شده است.

بیگمان از دید تیوریک امکان شکست طالبان هست. اما به چند شرط:
نخستین آن بیطرف ساختن افعانستان است. در این صورت، ما امکان دریافت جنگ افزارهای سنگین از جمله هواپیماهای بمب افگن را از روسیه، چین و ایران پیدا می کنیم. اکنون امریکایی ها نه خود به ما هواپیما می دهند و نه می گذارند از دیگر کشورها به دست بیاوریم.
از این که بگذریم، مادامی که دولت ما وابسته به امریکا و انگلیس باشد، هیچکاهی چین، روسیه، ایران و کشورهای آسیای میانه با آن دوست نخواهند شد. هند و ترکیه دور اند و تکیه به این دو کشور نمی تواند نتیجه جنگ را تغییر بدهد.
در بعد داخلی هم شخص غنی منفور و تجرید شده است و هم تیمش. وقتی رهبری در میان مردم خود محبوبیت نداشته باشد، کسی حاضر نمی شود به خاطر آن رایگان جان خود را از دست بدهد.

از این هم که بگذریم، مردم در دولت مشارکت ندارند و آن را از خود نمی دانند. بل که یک دولت دست نشانده و تحمیلی می پندارند.

این گونه، مادامی که دولت پایه های خود را وسعت نبخشد و قدرت را با دیگران تقسیم نکند، مردم دولت را از خود ندانسته و به دفاع از آن برنخواهند خاست.

اوضاع تنها می تواند در صورت گذار به اداره موقت و سپس انتقالی و پایان دادن به انحصار قدرت دگرگون شود.
در یک سخن، امکان شکست دادن طالب تنها در صورت بیطرف شدن و پایان دادن به انحصار گرایی هست.
بنا بر این، با دو گزینه رو به رو هستیم: یا ادامه جنگ فرسایشی و در نتیجه بن بست راهبردی
و یاهم انجام دگردیسی های ریشه یی برای شکست دادن طالبان،
اما غنی حاضر نیست آن را انجام بدهد.

برآیند کار این که با گذشت هر روز جنگ بیشتر و بیشتر ادامه خواهد یافت.
بیگمان الترناتیف جنگ، صلح است..خوب، برای دستیابی به صلح، باید اداره موقت ایجاد شود. باز هم غنی نمی خواهد.
در نتیجه جنگ مادامی که امریکا پول و جنگ افزار بدهد، و غنی در ارگ بماند، ادامه خواهد یافت.

اترك تعليقاً

زر الذهاب إلى الأعلى