Afghanistan

از پولیس و ارتش حتا برای امنیت محافل “سکس سیاسیون “استفاده میشد

داوود سلطان زوی را به یاد دارید؟
شهردار کابل را می گویم!
همان شهرداری که پارسال در دهم ماه محرم درشهرک گلستانسر به سر گیر آمده بود.
آن روز داد زدیم که شهردار کابل را هنگامسکسگیر کردند نزدیک بود امنیت ملی آن زمان به اتهامدروغگوییبازداشت مان کند.
پس از آن قضیه یک روز مهمان طارق جان آرین بودم، در دفترش در وزارت داخله.
آن روز گپ های زیادی میان ما تبادله شد، آرین بیشتر از جامعه رسانه یی گلایه داشت که گویا بر ضد نظامدروغنشر می کنند.
گپ سر گپ آمد و گفتم کهقصه ی سکس داوود سلطان زویکه دروغ نبود اما با آن هم نشر نکردند.
به آرین گفتم که پولیس خودش اینرویداد سکسرا سانسور کرد.
آرین با لحن خیلی صریح پذیرفت کهبل! سلطان زوی با یک دختر هنگام سکس گیر آمده بودند، ما به خاطر حفظ آبروی یک مقام دولتی پولیس را موظف ساختیم تا قضیه را وارونه جلوه دهد.
با آرین که بدون کمره قصه می کردیم خیلی هم آدم راستگو بود، گفت کهدر همان روز حتا سربازان امنیت ملی در نیز عملیات نجات سلطان زوی سهم داشتند.
عملیات نجات داوود سلطان زوی از رسوایی سکس آنقدر پیچیده بود که ساعت ها طول کشید.
بالاخره یونیفورم امنیت ملی را داخل اتاق بردند تا داوود سلطان زوی آن لباس را پوشید و در نقش نظامی امنیت ملی از اتاق بیرون شد.
و مردم محل هم سر انجام چیزی بنام سلطان زوی در محل نیافتند و فکر کردند که این رسوایی یک دروغ بود.
سلطان زوی تنها قصه ی سکس جمهوریت نیست که ارتش، پولیس و امنیت ملی امنیت آن را به ععهده گرفته بود.
اسناد انکار ناپذیری وجود دارد که در هر هفته ده ها شب نشینیسکساز طرف ارگ نشیانان و دار و دسته ی غنی بابا برگزار می شد.
در بیشتر این شب نشینی ها از پولیس، ارتش و امنیت ملی استفاده می شد، سربازان بیچاره ناگزیر ساخته می شدند تا تامین امنیت کنند.
هفت سال تمام یک بیگانه با دار و دسته ی اجنبی و همسر خارجی اش برگوسفندانافغانستان حکومت کرد. بر کشوری که اکثریت نفوس اش مسلمان است اما این بیگانه بویی از اسلام نمیبرد و در ضمن هیچ عقیده ی به اسلام نداشت.
گوسفندانآنهایی که به یک بیگانه لقب بابا دادند و به مادران خود اهانت کردند.
و در اخیر، آن هایی که امروز بر مردم حکومت می کنند به مراتب نسبت به بیگانگان دیروز برتری خواهند داشت، اما مشروط بر اینکه رفتار خود در برابر مردم را تغییر دهند/ به آزادی های مردم احترام گذارند….
نصرت پارسا

Hinterlasse eine Antwort

Schaltfläche "Zurück zum Anfang"