فرار برای امنیت و یک لقمه نان؛ روایت های تکان دهنده از بازی با مرگ مهاجرین غیرقانونی برای رسیدن به اروپا
فروپاشی دولت پیشین و حاکمیت طالبان بر افغانستان بحران جدیدی از مهاجرت در کشور را رقم زد و طی یک سال گذشته، صدها هزار تن به دلایل سیاسی، چالشهای اقتصادی و ناامنی تصمیم گرفتند افغانستان را به مقصد کشورهای دیگر ترک کنند. شماری توانستند از راه قانونی به کشورهای دیگر مهاجرت کنند، هرچند سیلی از مردم راه قاچاق و مهاجرت غیرقانونی را در پیش گرفتند.
قبل از آنکه نیروهای طالبان وارد شهر هرات شوند، جاوید نبراس روی پایاننامهی دوره لیسانس خود کار میکرد تا برای فراغت از دانشگاه و وارد شدن به بازار کار آماده شود. جاوید به سختی توانسته بود به دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات راه پیدا کند و از همینرو، برای فراغت از رشته مورد علاقهاش هیجان داشت. اما با حاکمیت طالبان، او رویای تحصیلیاش را در افغانستان پایانیافته میدانست، زیرا از یکسو خانوادهاش دیگر قادر به تأمین مخارج وی نبودند، از طرف دیگر، رشته تحصیلی او در نظام طالبان از محبوبیت چندانی برخوردار نبود. از همینرو، جاوید تصمیم گرفت دانشگاه را ترک و مهاجرت را در پیش گیرد.
برای کسانی که پاسپورت در دست دارند، امکان مهاجرت قانونی به ایران میسر است. هرچند ورود غیرقانونی به این کشور با دردسرها، خطرها و دشواریهای زیادی همراه است. به روایت پناهجویان، انتخاب این مسیر، بازی کردن با حیات و سرنوشت است و هیچکسی در قبال جان عابرین این مسیر مسئول و پاسخگو نیست. گروگانگیری، اخاذی، لتوکوب، شکنجه، راههای سخت و طاقتفرسا از پیشامدهای مسیر قاچاقی است. عابرین این راه ناگزیر اند ساعتها روی تپهها و صخرههای بزرگ و خطرناک راه بروند و در جاهایی هم افزونتر از گنجایش در موترهای مسافربری جابهجا شوند.
«در یک موتر مسافربری که نهایتا هفت نفر جای دارد، ۱۶ تا ۱۸ نفر را سوار میکنند و برایشان مهم نیست که کسی میمیرد یا زنده میماند.»
اما کسانی مثل جاوید که با سرنوشت مبهم مواجهاند و راه درآمدی ندارند، ناگزیرند به این سختیها تن دهند. جاوید و دوستانش یک هفته گرسنگی، کمآبی، بیخوابی و سختی راه را تحمل کردند تا به ایران رسیدند. اما ایران اخراج مهاجرین غیرقانونی را سرعت داده بود و شماری زیادی از پناهجویان روزانه به افغانستان بازگشتانده میشدند. از سوی هم شرایط سخت کارگیری، برخورد نامناسب کارفرمایان ایرانی و نبودن آیندهی روشن در این کشور، جاوید را واداشت تا تصمیم سختتری بگیرد؛ مهاجرت غیرقانونی به اروپا.
«۹۹ درصد احتمال مرگ»
پس از دو ماه و ۱۰ روز تحمل سختیها و دشواریها، جاوید توانست خود را از مسیر ایران-ترکیه-یونان به اروپا برساند. مسیری که بهگفتهی او، ۹۹ درصد احتمال مرگ در آن متصور است و جان پناهجویان پشیزی ارزش ندارد. هرچند شاید جاوید بهگفتهی خودش خوششانس بود که توانست از خطرهای راه مهاجرت فرار کرده و به اروپا برسد. این مسیر برای تعداد زیادی اما هزینههای هنگفت جانی و مالی به همراه داشته است.
نصیر سال گذشته تصمیم گرفت از ایران خود را به ترکیه برساند. او اما نتوانست در مرزهای سخت و سرد ایران-ترکیه تاب بیاورد و چیزی نمانده بود که در این مسیر تلف شود.
خروج قاچاقی از ایران به ترکیه از طریق کوهستانهای «آرارات» صورت میگیرد که بهدلیل وجود راههای دشوارگذر و آبوهوای نامناسب، سالانه دستکم ۳۰۰ تن در این مسیر جان میدهند. تمامی شهروندان افغانستان که میخواهند از طریق ایران وارد ترکیه شوند، از همین مسیر میگذرند. این راه بهخاطر وجود صخرههای بزرگ و کوهستانهای پیچیده، گاهی از دید مرزبانان ترکی به دور میماند و چانس اندکی برای گذر از آن وجود دارد.
نصیر و همراهانش ماه حوت سال گذشته، دو شب را در نزدیک کوهستانهای آرارات در نزد قاچاقبران انسان در انتظار بهسر بردند تا غبار و مه اطراف کوه را بپوشاند و بتوانند به سمت ترکیه حرکت کنند. پس از دو روز، آنان به دستور قاچاقبران، به طرف کوهستانهای آرارات حرکت کردند.
نصیر پس از هشت ساعت سفر شبهنگام در مسیر کوهستانهای پوشیده از برف، توان خود را برای ادامهی مسیر از دست داد. زیرا بهگفتهی او، تمامی بدنش خیس شده بود و پاها و دستانش از شدت سرما کاملا بیحس شده بودند. اما قاچاقبران مطابق برنامه و زمانبندی خود عمل میکنند و اهمیتی به مشکلات پناهجویان نمیدهند. نصیر عملا از کاروان جا مانده بود و حتا دوستان و همراهانش او را ترک کرده بودند. «دیگر شکی نداشتم که جان خود را از دست میدهم و در آن لحظه تنها تصویر مادرم پیش چشمانم بود که بالای جنازهام گریه میکرد.»
نصیر بعد از دقایقی امیدش را از دست داده و کاملا از حال میرود. اما بعد از ساعاتی که چشمانش را باز میکند، خودش را در اتاق محقر میان تعدادی از آدمها پیدا میکند. افرادی که او را از کوهستان به خانه انتقال داده بودند، قاچاقبران انسان بودند که میخواستند بهخاطر نجات جان او از خانوادهاش پول مطالبه کنند. اما پول موضوعی نبود که ذهن نصیر را به خود درگیر کند، او احساس خوشبختی داشت که دوباره فرصت زنده ماندن یافته بود. قاچاقبران دستها و پاهای نصیر را در تشتی گذاشته و آبداغ ریختند تا شاید یخ پاها و دستانش باز شود، در حالیکه این کار باعث دردسر بزرگتری برای او شد. دستها و پاهای نصیر آبله کرد و روزها توانایی راه رفتن و غذا خوردن را از دست داد. با گذشت یک هفته، نصیر در بدل ۱۰ میلیون تومان (۳۰ هزار افغانی) از سوی قاچاقچبران به خانوادهاش سپرده شد و او پس از درمان در ایران، به افغانستان بازگشت. «۱۵۰ هزار افغانی برایم هزینه آمد که همه را قرض کرده بودم.»
بهدلیل دوری و دشواری راه، اکثر پناهجویان توانایی حمل بارهای اضافی را با خودشان ندارند و در مواردی حتا شماری از افراد ناگزیر به ترک اعضای خانوادههایشان در این مسیر میشوند.
ظهور سال گذشته با عبور از سختی و دشواری زیاد خود را به شهر مرزی وان ترکیه رسانید. اما او و همراهانش بلافاصله از سوی مرزبانان ترکی بازداشت، لتوکوب و به مرز ایران بازگشتانده شدند. ظهور از رویدادهای تراژیکی حکایت میکند که در مسیر راه شاهد بوده است. «همراه ما مردی بود که یک طفل داشت. او میخواست طفل خود را در مسیر راه رها کند، زیرا نمیتوانست او را حمل کند. اما من و دوستانم مانع وی شدیم و دست بدست هم، طفل او را تا ایران رساندیم. وقتی به خوابگاه رسیدیم، دختری بهخاطر مادرش گریه داشت که ناگزیر شده بود او را در مسیر راه رها کند. یک روز بعد جنازهی مادرش را به خوابگاه آوردند که یخ زده بود.»
گروگانگیری و اخاذی
صمیم (مستعار)، سال گذشته با قاچاقچی موافقت کرد که در بدل هزار و ۸۰۰ دالر امریکایی از طریق «راه گمرک» از ایران به ترکیه برود. راه گمرک بهگفتهی قاچاقبران انسان، راهی بدون خطر و با پیادهروی کم است که با جعل اسناد یا جابهجاسازی پناهجویان در بیلرهای بزرگ موترهای باربری صورت میگیرد.
صمیم و همراهانش با رانندهای که از سوی قاچاقبر برای آنان معرفی شده بود از تهران راهی شهر «ماکو» (شهر مرزی ایران) شدند تا از آنجا بختِ گذشتن از مرز را بیازمایند، غافل از آنکه قبل از رسیدن به شهر مرزی، در گرو دزدان میافتند.
صمیم میگوید با گذشتن از چندین ولایت و با رسیدن به دروازهی شهر «تبریز»، افرادی با لباس شخصی جلو موتر آنان را گرفته و آنان را بازداشت کردند. گروگانگیرها به صمیم و همراهانش گفته بودند که با آنان کاری ندارند و صرف راننده از آنان بدهکار است. در بدل واریز شدن پول از سوی راننده، آنان دوباره آزاد میشوند. «ما را بردند به یک منطقهای که اطراف آن زمینهای کشاورزی بود و تنها یک کلبهی کوچک در آنجا وجود داشت. بعد از چند ساعت به ما گفتند که شما را بهخاطر تبادله با پول مورد نظر بهجای دیگر انتقال میدهیم. در مسیر راه برای ما اجازهی دیدن به بیرون و حرف زدن را نمیدادند و سرهای ما پایین بودند. بعد از دو سه ساعت به یک منطقهی کوهستانی رسیدیم و در آنجا نیز فقط تعدادی اتاق بودند و هیچکس دیگر دیده نمیشد.»
به قول صمیم، بعد از اینکه آنان به اتاق جدید انتقال یافتند، گروگانگیرها اعتراف کردند که آنان دزد هستند. دستها و پاهای آنان را با زنجیر بستند و در بدل رهاییشان یکونیم هزار دالر درخواست کردند. «به ما گفتند به خانوادههای خود تصویری زنگ بزنید. وقتی زنگ میزدیم هنگامی صحبت کردن ما را لتوکوب میکردند و هشدار میدادند که دماغ یا گوشهای ما را قطع میکنند. دو شبانهروز نه تنها آب و غذا به ما ندادند، بلکه هر لحظه ما را لتوکوب میکردند.»
قطع عضو، شکنجه و لتوکوب از سوی قاچاقبران انسان برای بدست آوردن پول مورد نظرشان، کار بسیار سخت نیست. تصاویری منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که قاچاقبران انسان گوش یکی از گروگانها را قطع میکنند و در مواردی گروگانها را زیر آوار و سنگ قرار میدهند.
صمیم و همراهانش دو شب و دو روز در گرو دزدان قرار گرفتند و بعد از پرداخت پول، آزاد شدند. «ما را در صندوق عقب موتر انداخته و به یک جاده عمومی رساندند. بعدا به ما گفتند آزاد هستید. آنان تمامی وسایل ما را گرفته بودند و حتا پول بازگشت به تهران را نداشتیم.»
جبار و همراهانش سال گذشته هنگامی که نتوانستند وارد خاک ترکیه شوند، با پرداخت ۱۵ میلیون تومان (۴۵ هزار افغانی) به قاچاقبر، از قید آنان رها گردیدند. «امکان رد شدن به ترکیه نبود، زیرا همهجا پولیس جابهجا شده بود. وقتی ما را گرفتار کردند، موبایلهای ما را شکستند و تمامی وسایل ما را آتش زدند و خود ما را لتوکوب کردند. هنگامی که بازگشتیم، قاچاقبر به ما گفت که صدبار هم اگر خواسته باشید ما شما را همکاری میکنیم برای رفتن؛ اما اگر نمیخواهید که دوباره بروید، باید پول قاچاق را بپردازید.»
«چهار ساعت لخت در برف»
در کنار گروگانگیری و دشواری برای گذر از کوه و بیابانها، برخورد خشن نیروهای مرزی کشورها نیز همواره از سوی پناهجویان مورد انتقاد قرار گرفته است. بهگفتهی پناهجویان، نیروهای مرزی پناهجویان را در صورت گرفتاری لتوکوب و شکنجه کرده و وسایل آنان را از بین میبرند.
اکرام با گذر از سختیها و چالشهای بسیار، سال گذشته خود را به ترکیه رسانید. سه ماه قبل هنگامی که از طریق بحر و بهصورت قاچاقی میخواست به اروپا برود، کشتی دچار سانحه شد و آنان ناگزیر شدند برای درخواست کمک به کمیساریای سازمان ملل متحد در امور پناهندگی به تماس شوند. سازمان ملل پولیس یونان را برای رسیدگی به آنان فرستاد.
به قول اکرام، پولیس یونان در برابر مهاجرین برخورد ظالمانه داشته و آنان را یک شبانهروز شکنجه کردهاند. «پولیس ابتدا موبایلهای همهی ما را جمع کرده و به دریا انداخت. یک شب ما را در کشتی در کنار بحر نگه داشت که همگی از شدت سرما مریض شدیم. بعد از یک روز دوباره همه را لتوکوب کرده و به طرف مرز ترکیه انتقال داد.» اکرام میگوید نه تنها پولیس یونان بلکه پولیس ترکیه نیز با گرفتاری آنان، همه را لتوکوب و شکنجه کرده و سپس به افغانستان انتقال دادند.
پناهجویان این مسیر از برخورد زنندهی پولیسهای مرزی ترکیه در مرز با ایران نیز شاکی هستند. منیب سال گذشته در شهر «وان» ترکیه از سوی پولیس بازداشت شد. پولیسهای مرزی این کشور او را لخت کرده و چهار ساعت در برف ایستاد کردند. سپس او را به اردوگاه منتقل کردند و یک ماه زندانی و از آنجا به افغانستان انتقال دادند. «بهخاطریکه من برای بار دوم گیر پولیس این کشور افتادم مرا زیاد شکنجه کردند.»
شماری از مهاجرین افغانستان در یک سال گذشته و بهدنبال سخت شدن راههای مهاجرت از مسیر ایران و ترکیه، اقدام به گرفتن ویزای روسیه و از آنجا حرکت به سمت اروپا را انتخاب کردهاند. در اوایل سال گذشته شماری از افراد توانستند از این مسیر به کشورهای اروپایی برسند، هرچند دها تن دیگر در روسیه و بلاروس در وضعیت مبهم و بیسرنوشتی قرار دارند.
شهاب، شش ماه قبل به روسیه رفت و دوبار تلاش کرد که از طریق راههای زمینی به جرمنی برود، اما هر دو بار از سوی پولیس پولند گرفتار و به روسیه دیپورت شد. او اکنون بهصورت غیرقانونی در روسیه بهسر میبرد و با مشکلات جدی اقتصادی روبهرو است.
پناهجویان افغانستان در روسیه میگویند که دمای هوا در این کشور و کشورهای همجوار آن بهشدت سرد است و از سوی هم، کشورهای همجوار روسیه تصامیم سختگیرانه در برابر پناهجویان اتخاذ کردهاند که گذشتن از این مسیرها و رسیدن به اروپا را تقریبا ناممکن ساخته است.
پناهجویان افغانستان کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان و دیگر سازمانهای حامی پناهجویان را به بیتوجهی نسبت به خودشان متهم میسازند و میگویند که این سازمانها در برابر برخورد خشن و «غیرانسانی» مرزبانان این کشورها، چشمپوشی میکنند. دفتر کمیساریای سازمان ملل متحد و دیدبان حقوق بشر پیش از این بارها از وضعیت پناهجویان در مرزهای کشورهای ایران، ترکیه و یونان ابراز نگرانی کردهاند. جاوید نبراس که اکنون در یک کمپ مهاجرتی در جرمنی بهسر میبرد میگوید که میان پناهجویان کشورهای مختلف برخورد دوگانه صورت میگیرد و سازمانها کمتر توجهی به پناهجویان افغانستانی دارند.
هنوز آمار مشخصی از تعداد پناهجویان افغانستان در یک سال گذشته وجود ندارد، اما کماکان دها تن روزانه به ولایتهای هممرز با ایران و پاکستان سرازیر میشوند تا از آن طریق افغانستان را ترک کنند. ناامنی و مشکلات اقتصادی مهمترین دلیل مهاجرت به کشورهای دیگر عنوان میشود.
طالبان سال گذشته بهدنبال تشدید بحران مهاجرت در کشور اعلام کردند که جلو مهاجرتهای غیرقانونی و غیر ضروری را میگیرند. هرچند پناهجویان میگویند که نیروهای مرزی طالبان در بدل پول از سوی قاچاقبران و پناهجویان، به آنان اجازهی خروج از کشور را میدهند.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.