افغانستان

۷ و۸ ثور دو روز نکبت است یا پیروزی « حق بر باطل»؟

۸ ثور را یک عده هموطنان مان پیروزی «حق بر باطل» قلمداد میکنند.
به مفهوم لغات، حق، نقيض «باطل» است، آیا می توان ۸ ثور را پیروزی «حق بر باطل» قلمداد کرد؟
وقتی که ما از حق صحبت میکنیم، ناگزیر در مورد حق دار هم کمی روشنی بی اندازیم.

از حق زمانی صحبت میکنیم که حقوق حق دار پایمال شده باشد، خودش عادل و دیگران در مقابل اش اعمال ناعادلانه انجام داده باشند .
اگر از یک دایره منطقی قضاوت کنیم ، از عقل چشم پوشی نکنیم و از فرضیه عقلانیت کار گیریم، می توانیم فرق بین عادل و نا عادل را با یک نظم منطقی پایه گذاری کنیم.
از آنهاییکه امروز۸ ثور را بر۷ ثور پیروزی « حق بر باطل» جا می زنند سوالات ذیل را می پرسم:
شما که خوددار پرهیزکار و معتقد به قوانین به اصطلاح «الهی» در نزد مرد عام افغانستان جلوه داده اید، به گفته های تان اعتقاد دارید و به آنها ارزش هم قائل استید،چرا پس از خروج نیروی های متجاوز شوروی از افغانستان در سال ۱۹۸۹ با حکومت نجیب الله کنار نیا مدید و هزاران جوان هموطن مان را روانه گور کردید، در حالیکه آنها همه مسلمان بودند؟
شما که خودرا مجاهدین نامیده بودید و جهاد تان بخاطر خدا و وطن بود، پس چرا بعد از خروج نیروهای شوروی وسقوط حکومت دکتر نجیب الله، تمام هستی مادی و سرمایه های ملی بخصوص دولتی (تجهیزات اردوی ملی و آثار تاریخی مان را به کمک ای اس ای پاکستان به یغما بردید؟
چرا در جنگ های داخلی ۱۹۹۲ـ۱۹۹۶ هزاران طفل مظلوم را بی پدر، هزاران زن را بی شوهر و بی سر پناه ساختید؟
شاید شما استدلال کنید که دکتر نجیب الله رئیس پسین خاد، یک جانی، وملحد بود و ما با وی کنار نیامده ایم.
فرض کنیم این استدلال شما در مورد نجیب الله درست است.
سوال دیگری که از شما دارم، این است؟

وقتی که شما باملحدین و کفار کنار نیامده اید، از سکولاریسم، آزادی و حقوق برابر انسانها نفرت دارید، پس چرا در دامن همان روس های که برعلیه آنها می جنگیدید پناه بردید، از آنها طلب کمک کردید؟ به کشورهای غربی که به نظر شما، یهود ونصارا استند، پناه می آورید و از آنجا برای افغانستان نسخه های مختلف می فرستید؟
شما که ازاخوت، برادری و ملت اسلام (امت) صحبت میکنید، بهتر نبود که به جای کشورهای غربی، به کشورهای اسلامی بخصوص سرزمین که قبله مسلمانان است پناه میبردید؟
آیا گفته های شما ناعادلانه، پوچ ودروغ نیستند؟

آیا با این طرز تفکر خو درا بطور آشکارا در یک حلقه کوچک غیر عقلانی محاصره نمی کنید؟
آیا برای توجیه اعمال غیرعقلانی تان نیاز به استدلال دارید؟
از نظر این قلم شما آنچه که بودید، امروز هم هستید ، یعنی زندگی تان با تزویر و دروغ بخاطر قدرت و جاه و جلال به قیمت جان یک ملت ساده و پاک دل ادامه دارد.
بنابراین دکتر ین که از آن شما پیروی میکنید، بدیهی است که با پوچ و مزخرف هم مرز، غیر اخلاقی و از این رو در جامعه انسانی کاملا مردود و نامشروع است.

اعمال غیرانسانی شما و پیامدهای را در عقب خود در افغانستان داشت ودارد، با تعریف بسیار ساده میتوان این نتیجه را گرفت که در حقیقت، حق با شما نیست بلکه مانند گروه های دست نشانده خلق وپرچم شما هم باطل استید.
این تعاریفی که در چند سطر کوچ از شما کرده ام حداقلش است که هر خواننده باوجدان مانند این قلم قضاوت خواهد کرد.
من یک داور متافیزیک یا ضد مذهبی نیستم ، اما به سادگی میتوانم شما را تیکه داران مذهب و دین فروشان قلمداد کنم.
بلافاصله آنچه را در این نبشته ترسیم کرده ام ، به هیچ وجه توجیه حزب خلق و پرچم و بر حق بودن آنها در افغانستان نیست.
یک اصل بزرگ، مانند قطب نما که مانع سرگردانی انسانها در اقیانوس جامعه ما نشود، بر حق بودن درافغانستان مربوط به افراد معقول وخدمت گزاراین جامعه خواهد شد، و مدافعین ۷ و۸ ثور از این دایره کاملا بیرون استند، من برای این دو گروه (خلق، پرچم واخوان) باطل خطاب میکنم.

این دوگروه برای نسل های آینده افغانستان یک سرزمین ویران، پارچه پارچه، پراز معیوب ومعتادین، گرسنه، وابسته به بیرون، سرزمین معاملات موادمخدره، ترور وحشت، جهل ونادانی ولانه تروریست های جهانی به جا گذاشته اند. جیب ها وحساب های بانکی خودرا پر کرده اند، به خارج پناه بردند ویا فعلا برگرده های مردم مظلوم افغانستان به بهان های مختلف حکومت میکنند وبه چور وچپاول بااستفاده ازنام قوم وزبان به زندگی رقت بار خود ادامه میدهند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا