نگاه‌ها

آینده رابطه طالبان و القاعده پس از مرگ ایمن الظواهری

یکی از ماده‌های توافق‌نامه دوحه میان طالبان و امریکا، قطع رابطه گروه طالبان با القاعده و سایر گروه‌های تروریستی است. طالبان در دوحه توافق کرد‌ند که با القاعده و سازمان‌های دیگری که منافع امریکا را تهدید کنند، رابطه خویش را قطع می‌کنند. در اوایل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، جو بایدن، رییس جمهور امریکا، نیز گفته بود که طالبان با القاعده قطع رابطه کرده‌اند. متعاقباً وزارت خارجه این کشور اعلام کرد که القاعده در افغانستان حضور دارد و با طالبان رابطه‌ خود را قطع نکرده‌اند. سازمان ملل متحد نیز اخیراً گزارشی در مورد وضعیت حقوق بشری افغانستان نشر کرد و در آن گفت که القاعده در افغانستان در حال رشد است. طالبان این گزارش را بی‌اساس خواندند و نشر آن را به ضرر توافق‌های دوجانبه عنوان کردند. به رغم پنهان‌کاری‌های طالبان، دستگاه‌های استخباراتی امریکا و منطقه به‌خوبی می‌دانستند که این گروه با القاعده پیوند ناگسستنی دارد و به این ساده‌گی نمی‌توانند از هم ببرند و راه خویش جدا کنند.

کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، دست رد به انکار طالبان زد و نشان داد که کابل به پناهگاه امن تروریستان بین‌المللی به شمول القاعده تبدیل شده است. قتل رهبر القاعده در کابل، نمونه واضح از پیوند ناگسستنی این دو گروه است. احتمال‌هایی که از دست داشتن طالبان در قتل ظواهری مطرح است، روشن می‌سازد که این دو گروه در تبانی و همسویی باهم برای آینده خویش برنامه‌ریزی می‌کردند. حضور رهبر القاعده در کابل، نشان‌دهنده عمیق‌ترین اعتماد این دو گروه به هم‌دیگر است.

به رغم احتمال‌های وارده در مورد تثبیت و کشف محل استقرار رهبر القاعده و اتهام‌های دست داشتن طالبان در قتل او، هنوز رسیدن به نتیجه قطعی زود است؛ این‌که چگونه این اطلاعات در اختیار ایالات متحده قرار گرفته است. اما پرسش‌هایی که مطرح می‌شود، این‌ها است: در صورت هر یکی از احتمال‌ها، رابطه این دو گروه با چه سرنوشت روبه‌رو خواهد شد؟ اگر قتل ظواهری معامله طالبان باشد، آیا پیروان این گروه توانایی مخالفت و بیان ابراز آن را خواهند داشت؟ پس از این طالبان و القاعده بازهم در یک راه خواهند رفت؟ بستر دادوستد این دو گروه در چه حد هموار خواهد ماند؟

القاعده به‌عنوان یک سازمان تروریستی بین‌المللی که شاخه‌های متعدد آن در جهان فعال‌اند، از زمان ایجاد و فعالیت معاونان خویش را نیز معرفی می‌کند تا در صورت وقوع حادثه‌های غیر‌مترقبه و غیر قابل تصور، بتوانند از هر گونه تجزیه ساختار و سازمان جلوگیری کنند. به دنبال کشته شدن ایمن الظواهری، اکنون گمانه‌زنی‌ها در خصوص جانشین احتمالی وی افزایش یافته است. از ابو‌محمد المصری و سیف العدل به‌عنوان جانشینان احتمالی الظواهری نام برده می‌شود.

این سازمان پس از ترور اسامه بن لادن ضربه سنگینی را متحمل شد و حالا با کشته شدن ظواهری یک شوک عظیم دیگر بر آن وارد شده است و احتمال تضعیف آن بعید به نظر نمی‌رسد؛ چون از یک طرف مغز متفکر خویش را از دست داده و از سوی دیگر القاعده در رأس اولویت‌های نهادهای ضدتروریسم ایالات متحده قرار دارد. هرچند بسیاری‌ معتقدند که ایمن الظواهری پس از آن‌که جانشین بن ‌لادن شد، نتوانست این سازمان را مثل گذشته مدیریت و رهبری کند. این تحلیل درست به نظر می‌رسد، زیرا رهبرانی که برای اولین‌بار چنین سازمان‌هایی را هدایت می‌کنند، به یک اسطوره و کاریزما میان حامیان‌شان تبدیل می‌شوند که پس از خودشان هیچ‌ کسی قابلیت رسیدن به وجهه آن‌ها را پیدا نمی‌تواند. القاعده پس از مرگ بن‌ لادن، با انتخاب ظواهری تلاش کرد خالی‌گاه اسامه را پر کند؛ چون ظواهری در کنار این‌که پزشک خصوصی اسامه بود، ریزه‌کاری‌های القاعده و تعامل با شبکه‌های آن‌ را به‌خوبی درک می‌کرد.

با کشته شدن ظواهری، ممکن نگرانی القاعده افزایش یابد؛ اما قطع پیوندش با طالبان امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد؛ زیرا این دو چون خون در بدن هستند. امریکا فراوان تلاش کرد که طالبان با این سازمان قطع رابطه کنند. این گروه حتا به قمیت برقراری تامین مناسبات با امریکا، دست از همسویی و همکاری با القاعده بر‌نداشته‌ است. این دو جریان به هیچ وجه از هم‌دیگر جدا نمی‌شوند. ایدیولوژی مشترک، دشمن مشترک، برنامه و فکر مشترک این دو را از هم گسست‌ناپذیر ساخته است. همکاری‌های آن‌ها در قالب‌ها و چارچوب‌های جدید دچار قبض و بسط می‌شود، اما جدایی این دو در حال حاضر متصور نیست. طالبان به رغم این‌که اراضی و امکانات در اختیار دارند، اما به القاعده و مهارت‌های آنان در زمینه هراس‌افگنی و اجرای فعالیت‌های بعدی‌شان نیاز دارند. طالبان آن‌سان که حکومت دور اول خویش را فدای القاعده کرد‌ند، بعید به نظر نمی‌رسد که این بار نیز قمار را ببازند‌.

نویسنده: امین کاوه
مبنع: ۸ صبح

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا