نگاه‌ها

چرا پارسی دری؟

دری تا اواخر دوره تیموریان چه به عنوان یکی از نام ها و چه همچون صفت زبان ما کاربرد داشت. اما پس از دوره تیموریان مطلقا از کاربرد افتاد تا این که در سده بیستم به دلایل سیاسی دو باره مطرح شد.

چرا پارسی دری؟
دوستی پرسیده اند که بالاخره نام زبان ما پارسی است، دری یا پارسی دری؟
در پاسخ باید گفت:
برای فتح باب و هموار کردن زمینه بحث، می کوشم یک مثال بیاورم.
آلمانی ها خود شان زبان خود را دویچ Deutsch می خوانند. فرانسوی ها آلمانی و انگلیسی ها جرمنی و روس ها نیمتسکی . پرسشی که مطرح می گردد این است که نام این زبان چیست؟
مثال دیگر زبان یونانی است که خودشان هلنی و برخی گریسی می حوانند. همین گونه مصر و اگیپت/ ایچپت.
در این جا با مفهوم اگزونیم یا نامی که خارجیان به یک زبان یک کشور می دهند و یکی هم اندونیم یا نام داخلی روبه رو می شویم.
تا جایی که می بینیم، زبان ما را از قدیم الایام در سرتا سر جهان به نام پارسی می شناسند. چه در کشورهای عربی، چه در اروپا و چه در هند و چین.

یعنی نام جهانی/ اگزونیم زبان ما پارسی است.

دو دیگر نام داخلی و عامیانه زبان پارسی است. عوام الناس در سرتاسر منطقه زبانی به نام دری را نمی شناسند. همه این زبان را به نام پارسی/ فارسی می شناسند.
از این که بگذریم، نام علمی زبان ما هم پارسی است. همه زبان شناسان جهان و همه کانون های علمی و پژوهشی زبان شناسی جهان از قرن هژدهم بدین سو، این زبان را به نام پارسی می شناسند و در باره آن صدها کتاب و هزاران مقاله نوشته اند. تقریبا در همه پژوهشکده ها و دانشکده های خاورشناسی جهان دیپارتمنت زبان پارسی است و کارشناسان بنام بسیار ی زبان پارسی دارند.
سخن دیگر نام تاریخی زبان است. هیچ سند و مدرکی که در آن از زبانی غیر از پارسی به نام دری سخن رفته باشد، در دست نیست. زبان ما یعنی پارسی برای نخستین بار در دربار سامانیان پارسی دری یعنی درباری خوانده شد. پیش از آن در هیچ سندی نام دری دیده نمی شود. البته، زبان درباری ساسانیان که ابن مقفع و ابن ندیم از آن سخن گفته اند، غیر از زبان پارسی نو یا پارسی دری است. هم به لحاظ دستوری، هم به لحاظ دبیره و هم به لحاظ دستگاه واژگانی.
دقیق تر زبان پارسی میانه درباری ساسانی از زبان پارسی دری دربار سامانی تفاوت بنیادی دارد.

از این که بگذریم، در مورد خاستگاه این زبان هم در میان دانشمندان زبان شناس جهان اجماع عام و تام هست و پارسی نو را دنباله زبان پهلوی ساسانی می دانند. البته، این یک اطلاق هوایی نیست. بل که بر اساس تجزیه و تحلیل و مطالعه عمیق اسناد هزار ساله زبان های پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی است.
بیگمان در دوره 471ساله اشکانیان و دوره 430ساله ساسانیان، زبان های پهلوی اشکانی یا پارتی، پارسی ساسانی و اوستایی عمیقا با هم آمیزش یافتند و به شکل پارسی میانه ساسانی در آمدند که از سوی همه زبان شناسان جهان همچون مادر پارسی نو شناخته می شود.

در دوره ساسانیان، هرات و سیستان چند سده زیر فرمان ساسانيان بود. بلخ هم پس از بر افتادن هپتالیان پس از 563 میلادی تا آمدن اعراب زیر فرمان ساسانیان بود‌.

پس از یورش اعراب هم ده ها هزار پارسی به بلخ و تخارستان و فرارودان پناه آوردند. شمار بسیاری را هم عرب ها به نام موالی آوردند. زبان پارسی نو در درازای پنج سده در اثر سنتز و آمیزش زبان های ایرانی شرقی (سکایی، سغدی، خوارزمی و بلخی) و غربی بر شالوده زبان پارسی میانه ساسانی و آمیزش دو سده یی با زبان عربی زاییده شد و پرورش یافت. این چیزی است که همه زبان شناسان جهان بر سر آن اجماع دارند.

زبان پارسی در آغاز از سوی برمکیان بلخی که از زرتشتیان پارسی بودند، مجال بالندگی پیدا کرد و سپس در دوره های طاهریان پارسی هراتی و صفاریان پارسی سیستانی رشد کرد و در دوره سامانیان پارسی به شکوفایی رسید. سامانیان خود از دودمان بهرام مهران چوبینه، سپهسالار بزرگ ایرانی بودند. آن ها زبان خود را پارسی و کشور خود را خراسان و ایران می خواندند. در این زمینه اسناد و مدارک فراوان است.

زبان پارسی نو در نخستین آثار مکتوب پارسی نو درست پارسی خوانده شده است. نه دری. تنها در دوره امیر نصر سامانی بود که در پهلوی پارسی دری هم خوانده شد. با این هم در اشعار هیچ شاعر دوره سامانی آن را دری نخوانده اند. بل که تنها در چند اثر منثور دری خوانده شده است.

پسان ها در دوره غزنویان که اوج دبستان شعر خراسانی و اوج بالندگی زبان پارسی بود، این زبان را در کنار پارسی، پارسی دری و دری هم می خواندند. اما هرگاه در کل هزار بار پارسی خوانده شده باشد، صد بار دری و پارسی دری خوانده شده است. نخستین سخنوری که زبان پارسی را دری و پارسی دری خواند، فردوسی بود.

دری تا اواخر دوره تیموریان چه به عنوان یکی از نام ها و چه همچون صفت زبان ما کاربرد داشت. اما پس از دوره تیموریان مطلقا از کاربرد افتاد تا این که در سده بیستم به دلایل سیاسی دو باره مطرح شد.
در یک سخن، دری یکی از نام های زبان پارسی در یک برهه معین زمانی ، دقیق تر دوره دبستان شعری خراسانی یعنی از دوره سامانیان تا دوره تیموریان بوده است.

به لحاظ تاریخی این ادعا که گویا زبان پارسی ربطی به پارس و شاهنشاهی های باعظمت آن در درازای یک هزار و دو صد سال ندارد و از زبان باختری گرفته شده باشد، هیچ اساس و مبنای علمی ندارد و مورد تایید هیج یک از دانشمندان زبان شناس جهان به شمول ویلیام سمز انگلیسی نیست.

مقایسه تحلیلی متون زبان پارسی نو و متون زبان پارسی میانه ساسانی، به ویژه متون تورفانی کمترین شک و شبهه یی بر جا نمی گذارند که همانا زبان پارسی میانه مادر این زبان است، نه زبان باختری.

بی تردید زبان پارسی نو در گستره گیتایی خراسان و سیستان و آسیای میانه زاییده شد و به شکوفایی رسید. اما این زبانی بود که مادر آن را پارسیان از پارس با خود به ارمغان آورده بودند. این زبانی بود که در درازای یک هزاره در دربارهای اشکانی و ساسانی پرورش یافته بود.

به هر رو، به رغم آن که نام جهانی، نام عامیانه، نام تاریخی و علمی زبان ما پارسی است، برای تفکیک از گویش پارسی تاجیکستانی و پارسی ایرانی، بهتر است آن را پارسی دری بنامیم. اما تنها دری خواندن آن به تنهایی به چم دربای درست نیست.
شایان یادآوری است که زبانی به نام تاجیکی که گویا برخاسته از زبان سغدی باشد، هم نداریم.

ادعای آقای حبیبی مبنی بر این که گویا زبان دری برخاسته از زبان تخاری/ باختری باشد، هم مردود است و مورد تایید هیچ یک از کانون های علمی زبان شناسی جهان نیست.

کما این که زبان تخاری، زبان کوشانیان آمده از گانسوی چین و زبان سکایی ختنی و یک زبان کنتوم است. این در حالی است که زبان پارسی نو یک زلان ستم است. این افسانه که گویا دری از تخاری گرفته شده باشد، هم پایه علمی ندارد و مورد تایید هیچ یک از دانشمندان نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا