ولایت پنجشیر در شمالشرقی افغانستان واقع شده است. مطابق احصائیهٔ سال ۱۳۹۹ جمعیتش ۱۷۲٬۸۹۵ نفر بوده و ۳٬۶۱۰ کیلومتر مربع پهناوری دارد. مرکز این ولایت، شهر بازارک است. ساکنان پنجشیر، فارسیزبان و اکثراً از قوم تاجیک و مذهب سنی هستند.
مناطق این ولایت تا سال ۱۳۸۳ خورشیدی بخشی از ولایت پروان بودند و ولسوالیهای پنجشیر، حصهٔ اول پنجشیر و حصهٔ دوم پنجشیر را در پروان تشکیل میدادند. ولسوالیهای اضافی عبارتاند از: انابه، بازارک، پریان، خِنج، دَره، آبشار،[۵] روخه، شُتُل.
با آغاز هجوم طالبان در سال ۱۴۰۰، تعدادی از شخصیتها و نیروهای مخالف طالبان به این ولایت آمده و جبهه مقاومت در برابر طالبان را تشکیل داده و پرچم سابق ائتلاف شمال را برای این جبهه برگزیدند. ولایت پنجشیر تا امروز، تحت کنترل جبهه مقاومت در برابر طالبان قرار دارد و تنها ولایت افغانستان است که پس از سقوط کابل به کنترل طالبان در نیامده است.
نامهای تاریخی افغانستان
در مورد نام پنجشیر نظرات مختلفی وجود دارد. باشندگان پنجشیر معتقدند که در گذشته پیش از ظهور غزنویان پنجشیر به کِچکِن یا کِچکِنه معروف بودهاست ولی در تمام آثار معتبر تاریخی و آثار منظوم و منثور قدما «پنجهیر» ضبط شدهاست.
اما در بعضی منابع دیگر هم نام پنجشیر مخفف پنج هیربِذ آمدهاست و هِربِذ یا هربد بهمعنای نگهبان آتشکدهٔ زرتشتی میباشد.
مطابق عرف مردم پنجشیر عقیده دارند که زال پسرش رستم را از رفتن به پنجشیر منع نموده و به وی چنین توصیه نمودهاست:
به کجکن مرو ای پسر زینهار که سمّ ستورت شود پاره پار
که دریای پر قعر دارد ستیز گیاهی ندارد بجز سنگ تیز
این ابیات را مردم پنجشیر منتسب به حکیم توس و شاهنامه میدانند در حالیکه در شاهنامه نیامدهاست اما افسانهٔ بالا در آثار علما و شعرای کهن پنجشیر مکرر آمدهاست.
پنجشیر در نوشتههای جغرافیدانان و نویسندگان متقدم اسلامی به صورتهای بَنجَهیر، بَنجَهار،بِنجار و پنجهیر آمدهاست. همچنان پنجشیر در حدود العالم و تاریخ بیهقی پنجهیر ضبط شدهاست
از جمله جغرافیانویسان عرب تنها یعقوبی «بنجهار»، ابن خردادبه «بنجار» و ابن فقیه «فنجهیر» آوردهاند. ولی مؤلفان و جغرافیانویسان خراسان در همهٔ مواردی که از پنجشیر ذکری کردهاند نام آن را به شکل پنجهیر ضبط نمودهاند.
پنجهیر از دو کلمهٔ «پنج» و «هیر» ترکیب یافتهاست که در زبان پهلوی و اوستا به معنی آب آمدهاست. مانند «هیرمند». ابن بطوطه سیاح مغربی هیر را در زبان سانسکریت به معنی کوه ترجمه کرده و پنجهیر را مآخذ از پنج کوه میداند.
بجایی رسیدیم که پنجهیر نام داشت هیر به معنی کوهاست و پنجهیر یعنی پنج کوه. در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ کبودینی بنا شدهاست. لشکر چنگیزخان آن را خراب کردهاست و از آن پس روی آبادانی ندیده. این رودخانه از کوهستان بدخش سرچشمه میگیرد. یاقوت معروف بدخش از همین کوهستان بدست میآید.
در زمان پادشاهی داریوش بزرگ بخش کوهستانی پنجشیرـ غوربند جزئی از استان ثتهگوش (ستگیدیه) در قلمرو هخامنشیان بهشمار میرفتهاست. بهگفتهٔ هرودوت، ستگیدیه تیرهای از مردم مشرق یا شمال شرق ایران بودند، و مقر ایشان در تقسیمات شاهنشاهی هخامنشی جزو ایالت هفتم بهشمار میرفت.
برخی بر این باورند که اسکندر مقدونی، در محل پیوستگی رودهای پنجشیر و غوربند، شهری بهنام اسکندریه ساخت تا پایگاهی برای حملهٔ سپاهیاناش به کوهستانیها باشد . گویا سپاهیان وی در گذر از پنجشیر و کوههای هندوکش، دچار سرما و کمبود آذوقه شدهاند، ولی سرانجام از آنجا گذشته، و شهر بزرگ بلخ را گشودهاند.
در ۲۵۶ق/۸۷۰م یعقوب لیث به شرق خراسان تاخت و با پیروزیهایی که در هندوکش به دست آورد، درهٔ پنجشیر و کانهای نقرهٔ آن به قلمرو او افزوده شد . پنجشیر در دورهٔ صفاریان یکی از مراکز ضرب سکهٔ این دولت بود. نخستین سکههای صفاریان به فرمان یعقوب در ۲۵۹–۲۶۱ق در پنجشیر ضرب شد، ولی پس از بازگشت او از نواحی شرقی خراسان، این سرزمین بار دیگر به تصرف ابوداوودیان درآمد. در دورهٔ سامانیان نیز پنجشیر یکی از ضرابخانههای آنها بهشمار میرفت. تیمورلنگ در یورش خود به سوی کابل، از راه گردنهٔ خاوک وارد درهٔ پنجشیر شد و از آنجا به کابل رفت.
شهر پنجشیر
بسیاری از جغرافینویسان سدههای نخستین اسلامی و پس از آن، از پنجشیر به عنوان یکی از شهرهای خراسان آن روزگار یاد کردهاند. در منابع جغرافیایی سدهٔ ۴ق پنجشیر شهری بر فراز کوه، دارای بوستانهای بسیار و با حدود ۱۰هزار تن جمعیت وصف شدهاست. یاقوت حموی مردم آن را آمیخته اقوام گوناگون دانستهاست.
جغرافیا
پنجشیر به فاصله ۱۲۰ کیلومتری به طرف شمال شرق کابل در بین دو شاخه جنوبی هندوکش، از شمال شرق به جنوب غرب، موازی به امتداد هندوکش واقع است و درههای فرعی آن از شمال به جنوب و از جنوب به شمال امتداد داشته و به دره عمومی پنجشیر وصل میشود.
ارتفاع آن ۲۲۱۷ متر از سطح دریا بوده و در نقاط مرتفع به ۶ هزار متر از سطح دریا میرسد. طول آن از دالان سنگ تا پای کوتل انجمن زیاده از ۱۲۵ کیلومتر است.
پنجشیر با هفت ولایت افغانستان متصل است. از طرف شمال متصل است به ولایت تخار و ولسوالی اندراب و ولایت بغلان، از طرف جنوب به ولایت کاپیسا، از جانب مشرق و شمال شرق به ولایت نورستان و ولایت بدخشان، از جنوب شرق به ولایت لغمان و از طرف غرب به ولایت پروان احاطهاست.
رود پنجشیر از کوهستان هندوکش و نزدیکی گذرگاه انجمن سرچشمه میگیرد و به سوی جنوب شرقی جریان مییابد. پنجشیر از میان گدارهای باریک با دیوارههای بلند میگذرد و در مسیر خود چندین شاخهٔ دیگر مانند غوربند و پریاندریا را دریافت میکند و سپس در حدود ۴۸ کیلومتری شرق کابل به رود کابل میپیوندد، پنجشیر از رودهای دائمی افغانستان است و طول آن به ۳۲۰ کیلومتر میرسد.
این ولایت بیشتر از ۱۲۶ دره بزرگ و دهها دره کوچک دارد که اکثر یکی در مقابل دیگری قرار گرفتهاند و هر دره به جندین دره فرعی تقسیم میشوند که به اهمیت استراتژیکی آن بیشتر از پیش میافزاید. پنجشیر دارای کوههای بلند و برخی یخچالهای طبیعی است که بهطور عموم در فصل زمستان برف را به خود ذخیره مینماید و در هنگام گرمی، این ذخایر برفی آب شده و چشمهها و دریاچههای فراوانی از آن جاری میگردد که همه به رود خروشان پنجشیر مشهور به دریای پنجشیر متصل شده و به طرف پایین دره سرازیر میگردد. موجودیت چشمههای فراوان، علفزارهای سرسبز، آبشارهای زیبا و دوامدار در ارتفاعات این ولایت امکان زیست را در آن بیشتر ساخته و بستر طبیعی را برای جنگهای چریکی مساعد میسازد.
اقتصاد
در روزگار کهن، راه کاروانهای بلخ و هند در امتداد شمال شرقی بستر این آبراه به موازات رودخانهٔ پنجشیر ادامه داشت. درهٔ پنجشیر نه تنها گذرگاه کاروانهای بازرگانی بود، بلکه نیروهای مهاجم نیز از آن میگذشتند. آسانترین گردنهای که کوههای هندوکش را به پنجشیر میپیوست، گردنهٔ خاوک بود که از اندرآب به پنجشیر میرسید و این همان راهی است که سربازان اسکندر مقدونی در ۳۲۸ق. م و سواران تیمور لنگ در ۸۰۰ق/۱۳۹۸م از آن گذشتهاند. پس از آنکه در ۱۳۰۹ش/۱۹۳۰م راه اتومبیلرو گردنهٔ خیبر ساخته شد، پنجشیر اهمیت دیرین خود را به عنوان یک راه بازرگانی از دست داد.
معدن
پنجشیر دارای معادن سنگهای قیمتی مانند زمرد است. دونالد آر. هیل در پژوهشی در مورد استخراج معدن در دوره اسلامی میگوید معادن اصلی نقره در استانهای اسلامی شرقی قرار داشتند و برجستهترین آنها معادن هندوکش در شهرهای پنجشیر و جاریانه (Jarynana) واقع بود که هر دو در همسایگی بلخ بودند. بنابر گزارشی حدود ۱۰۰۰۰ معدنچی در پنجشیر کار میکردند. سایر معادن مهم نقره در اسپانیا، آفریقای شمالی، ایران و آسیای مرکزی قرار داشتند. پنجشیر معدن زغالسنگ خوبی نیز دارد که با سرمایهگذاری اندک میتواند مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در تقویت اقتصاد روستایی و ملی ممد واقع گردد. معادن سنگهای قیمی مثل بیروج، یاقوت سوخته و لاجورد نیز در این ولایت به مشاهده رسیدهاست.
کانهای نقره پنجشیر از دیرباز مشهور بودهاست و برخی از جغرافینویسان سدهٔ ۴ق از آن یاد کردهاند. اصطخری نوشتهاست که نقرههای پنجشیر به شهر اندرابه(اندرآب)برده میشد و در آنجا از آن سکه میزدند. مقدسی از کوه نقرهٔ (جبلالفضة) این شهر یاد کرده و افزودهاست که در آنجا، درم (سکهٔ سیمین) بسیار است. این کوه مشرف به شهر و بازار آن بودهاست، و به سبب سوراخهای بسیاری که کنده بودند، همچون غربالی به نظر میرسیدهاست. کانهای نقرهٔ پنجشیر، غنیترین کانهای نقره، در بخش شرقی سرزمینهای اسلامی بهشمار میآمدهاست. امروزه در پنجشیر، افزون بر نقره، کانهای لاجورد، زمرد و نیز سنگهای گرانیت و مرمر به فراوانی یافت میشوند.
مردم
مطابق احصائیه سال ۱۳۹۹ جمعیت ولایت پنجشیر ۱۷۲٬۸۹۵ نفر است که ۲۱٬۲۷۷ نفر آنان در ولسوالی بازارک زندگی میکنند. تاجیکها، هزارهها از باشندگان این ولایت هستند. زبان فارسی، زبان اکثر مردم این ولایت است و مردم این ولایت عموماً مسلمان سنی هستند.
حملات شوروی و پنجشیر
رشته جنگهایی بود بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود برای کنترل درهٔ استراتژیک پنجشیر در نه سال اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سالهای ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۷ هجری شمسی.
ارتش شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه واهالی پنجشیر، نیروی رزمی ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام میشود که در آنها ستونی از زره پوشها بعد از بمبارانهای هوایی دست به حمله میزند.
سه حملهٔ دیگر (از ۱۵ ماه مه تا اول ژوئیه و از سی ام اوت تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ سپس از بیست و یکم آوریل ۱۹۸۴ به بعد) به دلیل گسترش خود، اهمیت تجهیزاتی که به کار گرفته شدهاند و تا کتیکهای معمول ثابت میکنند که پنجشیر فرمانده مسعود، به صورت هدف شماره یک شورویها در افغانستان درآمدهاست. این سه مرحله، بر زیربنای واحد قرار دارد: سهم اعظم عملیات بر عهدهٔ واحدهای هوابرد است که غالباً چتر بازهایی هستند که در عمق جبهه و بر خط الرأس بلندیها، روستاها و نقاط عبور، پیاده میشوند. سپس واحدهای زرهی جای آنها را میگیرند. در هر سه مورد، استراتژی مسعود عبارت است از عقبنشینی به درههای مجاور و پراکندهساختن شورویها، سپس باز پس گرفتن مواضع از دست رفته یکی پس از دیگری، به ویژه هنگامی که این مواضع به ارتش دولتی واگذار شد.
در ژانویه ۱۹۸۳ شورویها به مسعود پیشنهاد متارکه جنگ میکنند. تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانههایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه میدارد. اما این بار با ارتشی جنگنده تر باتعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمیدارند. از آن به بعد، شورویها میکوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راههای تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما باوجود نبردهای سهمگین اطراف هرات، قندهار و خوست در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمییابند. به استثنای اطرافمزار شریف.
پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایتهای همجوار و کشورهای خارجی نظیر پاکستان و ایران مهاجر شدند.
حملهٔ دوم: ۶ سنبله ۱۳۵۹
در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیرنظامیان و تخریب خانهها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین علیه خود بکاهند. به همین منظور در منطقهٔ فراج ۴۰ تن از اهالی را قتلعام کردند و در «غجی» ۳۲ تن را که اکثراً زنان و کودکان بودند قتلعام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه باقیمانده بود. در منطقهٔ «نولیچ» که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفته بود، سربازان روس کهنسالان، زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.
حمله سوم: ۲۰ قوس ۱۳۵۹
در این حمله زمستانی ارتش سرخ از ۱۶۰ عراده جنگی ده هزار پیادهنظام استفاده نمود. جنگ هفده روز به طول انجامید و در ۶ جدی سال ۱۳۵۹ این حمله به شکست انجامید و قوای شوروی دره پنجشیر را ترک نمودند.
حمله چهارم: ۲۳ اسد (مرداد) ۱۳۶۰
در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط ۲۵ کیلومتر در داخل دره پیش روی مینماید. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست میانجامد و ارتش سرخ عقبنشینی میکند. پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهٔ منظمی از گروههای چریکی به نام «گروپهای متحرک» را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.
حمله پنجم: ۲۵ ثور (اردیبهشت) ۱۳۶۱
این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند هلیکوپتر و ۶۰ فروند جت تحت فر ماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک جدیدی صورت گرفت.[۴۳] بر خلاف حملات قبلی این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز هلیکوپتر بهطور ناگهانی در داخل پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آنها را به گروپهای کوچک سی نفری متحرک در ارتفاعات کوههای پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در ابتدا موفقیت نسبی را به همراه داشت. که درشروع حمله به تعداد۵بال هلیکبتردرمنطقه شصت ولسوالی رخه توسط قوماندان شاسلیمان ملیمه به وسیلهٔ سلاح زیکویک سقوط داده شد ارتش را سراسیمه ساخت. باآنهم یافتن لیستی از ۶۰۰ خبر چین احمدشاه مسعود را در پایتخت و ایجاد سه پایگاه نظامی در طول درهٔ پنجشیر در مناطق رخه، اعنابه و برجمن از دست آوردههای ارتش سرخ بود. اما نیروی رزمی احمدشاه مسعود آسیب چندانی از این حمله ندیده بود.
حمله ششم: شش هفته بعد از حملهٔ پنجم
با شکست نسبی حملهٔ پنجم در از میان بردن نیروی رزمی احمدشاه مسعود، وزارت دفاع و خاد دولت کمونیستی افغانستان به احمدشاه مسعود اولتیماتوم میدهند تا تسلیم گردد در غیر آن به «عملیات خارقالعاده» دست خواهند زد. واحدهای موتوریزه و نیروی هوایی نیروهای وِیژه(Spetsnaz) ارتش سرخ عملیات تصفیه را از پایگاههای خود در داخل پنجشیر برای از بین بردن پناه گاههای و گروپهای مجاهدین آغاز نمود، که نه ماه نبرد دوام پیدا میکند. ضربات شدید هوایی، دیسانت از طریق هوا، حمله زرهی از طریق زمین شاخصهای عمده عملیات را تشکیل میدادند. دره روزانه به شدت بمبارد میگردد و مردم به کوهها پناه میبرند و ماهها در کوهها در مغارهها زندگی میکنند. در طول این جنگ حدود ۶ هزار خانه مسکونی و ۷۰٪ تمام آبادیها و مواشی درهٔ پنجشیر نابود گردید. با دوام جنگ مردم دره را تخلیه کرده به دیگر مناطق افغانستان میروند اما از همکاری با رژیم سرباز میزنند.
نه ماه جنگ تلفات سنگین به نیروی جنگی و روحیهٔ سربازان شوروی وارد میکند. روسها به مجاهدین پیشنهاد آتشبس میدهند. در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ پیشنهاد آتشبس از سوی مجاهدین پذیرفته میشود.
حمله هفتم: ۳۱ حمل (فروردین) ۱۳۶۳
تعرض شورویها در سال ۱۹۸۴ علیه پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شورویها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند. در این عملیات گسترده که بعد از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشتهاست. روسها در این جنگ از تاکتیک «جنگهای اشباع کن» استفاده نمودند. در این تاکتیک آنها از نیروی زیاد برای تصرف تمام مناطق و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل مدرن و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین یک روز قبل از آغاز حمله احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را صادر نمود. تمام جمعیت بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و عمدتاً کابل ترک نمودند. وسایلی که به کار گرفته میشود به وضوح برتر از گذشتهاست و این حدس را قوت میبخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامات کرملین اتخاذ شدهاست. بمب افگنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز میکنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکنها برای اولین بار بود که استفاده میشد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. در اوایل آوریل یک گروه کوماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، دراقدام خود برای قتل احمد شاه مسعود با ناکامی مواجه میشود. شروع حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک هلیکوپتر بر خط الرأس بلندیها پیاده میشوند و همزمان یک ستون زرهی به بالای درههای ولسوالی اندراب و پنجشیر روی مینهد. واحدهای دیگری با هلیکوپتر به گردنه انجمندر انتهای پنجشیر و خوست و فرنگ – که تصور میشود پایگاهی است برای عقبنشینی مجاهدین – برده میشوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست مییابند. اما شورویها در حمله به درههای مجاور، جایی که گروههای متحرک مسعود عقبنشینی کردهاند، با شکست مواجه میشوند. شورویها تلفات سنگینی متحمل میشوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ خوست و فرنگ را ترک میکنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شدهاست باقی میمانند، درهای که هنوز دو سوم آن در دست گروههای مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری میکنند.
در این هنگام شورویها به تاکتیک جدیدی روی میآورند. واحدهایی حدود پانصد نفره هر روز صبح با هلیکوپتر و بدون حمایت زره پوشها دراطراف یک روستا پیاده میشوند، روستا را بازرسی و مجاهدین را – که شورویها اسامی آنها را دارند – بازداشت میکنند و قبل از فرارسیدن شب، عقبنشینی میکنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز قوا و دست زدن به حملات غافلگیرانه علیه واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شدهاست.
هدف شورویها تسخیر زمینها نبودهاست بلکه میخواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را از پی درآورند. نخست راههای ارتباطی را قطع میکنند و سپس راههای عقبنشینی را، و آن گاه به قلب حریف حمله میبرند و سرانجام او را به درههای مجاور میرانند تا مجبور شود یا در محل بجنگد یا در ضمن عقبنشینی با واحدهای سنگین شوروی که در درهها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شود. حال ببینیم شورویها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال ۱۹۸۲، شب قبل از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، ضمن آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند.
حملهٔ هشتم: ۱۳۶۳
حمله هشتم پنج ماه بعد از حملهٔ هفتم آغاز شد که پیگیری حملهٔ هفتم و بیشتر شامل حملات هوایی و استفاده از نیروی هوایی میشد.
حملهٔ نهم: ۱۳۶۴
حملهٔ نهم بعد از تصرف گارنیزیون (پادگان)پشغور توسط نیروهای احمدشاه مسعود صورت گرفت. در ژوئن ۱۹۸۶، مسعود موفق شد پایگاه دولتی پشغور در پنجشیر را تصرف کند. برای اولین بار مجاهدین از تاکتیکهای سبک ویتنامی استفاده کردند: تکرار حملههایی از روی نقشه، هماهنگی توپخانه و اقدامات یک گروه کوماندویی، سرعت و دقت. نیروهای احمدشاه مسعود با تصرف پشغور حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای دولتی را به اسارت درآوردند، که اکثر آن اسرا در اثر حملهٔ نیروهای ارتش سرخ جان باختند.
شخصیتهای مشهور پنجشیر
از بزرگان پنجشیر، میتوان بنجهیری (پنجهیری، ابوالمظفر مکیبن ابراهیمبن علیالپنجهری) را نام برد که از شعرای پارسیگو بودهاست. در دوران معاصر، احمد شاه مسعود (قهرمان ملی)، مارشال محمد قسیم فهیم، عبدالله عبدالله، بسمالله خان محمدی، عبدالحفیظ منصور، احمد ضیاء مسعود، یونس قانونی، محییالدین مهدی، احمد ولی مسعود، قهار عاصی، محمد علم ایزدیار، کرامالدین کرام، دستگیر پنجشیری، حیدری وجودی، احمد مسعود (فرزند احمد شاه مسعود)، مولوی عبدالحی ثانی (برجمن)، مولوی محمد موسی، سارنوال عبدالمحمود دقیق، غلام محیالدین غلامی (شاعر)، مولوی محمدکبیر خارو (مولوی ملنگ)، محمدامین صدیقی، سیدعالم هاشمی، ویس احمد برمک، ژنرال دین محمد جرت، مولوی محمد عبدالله، انجنیر محمد اسحاق، محمد هاشم انتظار اکرمی، استاد غلام محیالدین دریز، ناصرالدین دریز، عبدالحی، عبدالحمید محتاط، دپلوم انجینیر میرداد پنجشیری الحاج محمد علم ایزدیار، مولوی عبدالمالک ضیایی، محمد شعیب صیلقی، خالده فروغ، صدیق برمک، محب الله بارش، عبدالله آهنگرپور، عبدالودود ظفری، نصیر احمد نشاط، خلیل وداد بارش، انجنیر متین بارش، میرزا ملاقلندر پریانی، میرزا عبدالغفور یعقوبی، رزاق مأمون، عبدالبصیر بدروز، بصیر کامجو، عارف کیهان، صوفی مجید، جنرال محمدظاهر اغبر، طاهر شباب، صدیق شباب، ولی تلاش، همایون پایٔز، خلیل رووفی، ژنرال عبدالمنان همدل، عبدالهادی کریم، ژنرال محمد رجب، عبدالحی شبگیر، سلام سنگی، صالح محمد ریگستانی، قوماندان میرزا رحیم دره، ژنرال گلحیدر، دگروال محمدرسول خنجی (استاد دانشگاه نظامی)، جلندر شاه بهنام، جنرال مرزاشاه، جنرال نبی الله خان، الحاج فخرالدین مبارز، الحاج دگروال عزیز رحمن، الحاج صوفی محمد سعیدخان، از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی پنجشیر محسوب میشوند.
تقسیمات اداری
ولسوالیهای پنجشیر
اَنابه
بازارک
پریان
خِنج
دره
روخه
شُتُل
آبشار (موقت)
بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.