مصاحبه با لیلی غزل: از بلخ تا استانبول، شعر و تجربه
لیلی غزل، شاعر و فعال فرهنگی، در گفتگویی عمیق به بیان تجربیاتش از زندگی، تأثیرات اجتماعی و نقش ادبی در بیان داستانهای درد و عشق زنان افغانستان پرداخته است.

سؤال: لیلی جان، ابتدا میخواهم بدانم که چگونه شروع به سرودن شعر کردید؟ آیا از کودکی به این هنر علاقهمند بودید؟
پاسخ: بله، از کودکی به زبان و ادبیات علاقهمند بودم. خانوادهام همیشه به من فرصت میدادند تا با کتابها و شعر آشنا شوم. اما سرودن شعر بهطور جدیتری پس از ورود به دانشگاه و برخورد با تجربیات زندگی آغاز شد. برای من، شعر همیشه ابزاری برای بیان عمیقترین احساسات بوده است، جایی که واژههای عادی از رساندن معانی عاجز میمانند.
سؤال: قالب غزل بخش عمدهای از شعرهای شما را تشکیل میدهد. چرا به این قالب ویژه علاقهمندید؟
پاسخ: قالب غزل برای من نوعی زبان است که میتواند عشق، درد و حتی مقاومت را با هم ترکیب کند. این قالب قدیمی، با تمام تاریخچهاش، همچنان زنده است و قادر به بیان مشکلات و امیدهای ما در قرن بیست و یکم است. من از اینکه بتوانم با استفاده از غزل، داستان زنان افغانستان را بگویم خوشحال میشوم.
سؤال: در قالب غزل، که بهطور سنتی با موضوعات عشق معروف است، شما به پرداختن به موضوعات اجتماعی و حقوق زنان روی آوردهاید. چگونه موفق شدهاید تا بین عشق سنتی و موضوعات اجتماعی جدید توازن برقرار کنید؟
پاسخ: ایجاد توازن بین عناصر سنتی و نوین در قالب غزل، به نوعی چالشی بوده است که من را به تجربههای جدید دعوت کرد. عشق، بهعنوان یکی از عمیقترین احساسات انسانی، میتواند شامل همه چیز باشد: عشق به زندگی، آزادی، وطن و حتی به حقوق خود ما. بنابراین، من تلاش کردم تا از عشق به عنوان پلی استفاده کنم که امکان میدهد موضوعات اجتماعی را نیز در قالب غزل بیان کنم. این کار به من اجازه داده است که بدون از دست دادن زیبایی سنتی غزل، به موضوعات جدید نیز پرداخته باشم.
سؤال: از نظر فنی، چگونه به تصویربرداری قوی در اشعار خود میپردازید؟ آیا از روشهای خاصی برای ایجاد تصاویر ذهنی استفاده میکنید؟
پاسخ: تصویربرداری در شعر برای من از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این ابزار ما را قادر میسازد تا خواننده را به دنیایی که در ذهن ما وجود دارد، بکشانیم. من معمولاً از تجربیات شخصی و مشاهدات روزمره الهام میگیرم. بهعنوان مثال، یک شب سرد در بلخ یا یک لحظه حساس در زندگی یک زن میتواند منبع یک تصویر شعری شود. همچنین توجه زیادی به تأثیر صوتی واژهها دارم؛ یعنی چگونگی ایجاد احساسات خاص در خواننده از طریق انتخاب کلمات.
سؤال: شما از واژگان و عباراتی استفاده میکنید که هم زیبایی زبان فارسی را نگهداری میکنند و هم پیامهای عمیقی را منتقل میکنند. چگونه به انتخاب واژهها و ساختار جملات میپردازید؟
پاسخ: انتخاب واژهها برای من یک فرآیند دقیق است. هر واژه باید نقش خاصی در انتقال معنای شعر ایفا کند و با صدا و ریتم کلی شعر هماهنگ باشد. من معمولاً چندین نسخه از یک خط شعر را نوشته و با آزمایش مختلف واژگان، بهترین گزینه را انتخاب میکنم. همچنین توجه زیادی به تأثیر صوتی واژهها دارم؛ یعنی چگونه یک واژه میتواند احساسات خاصی را در خواننده برانگیزد.
سؤال: چگونه از نظر ساختاری به تعامل بین نظم و آزادی در اشعار خود میپردازید؟ آیا اشعاری دارید که بهطور کامل از نظم سنتی دوری کرده باشند؟
پاسخ: فکر میکنم که تعامل بین نظم و آزادی، یکی از مهمترین چالشهای شاعران عصر ما است. در برخی از اشعارم، بهویژه در مجموعههایی که به موضوعات شخصی و عاطفی پرداختهام، از ساختارهای نظمآزاد یا نیمهنظم استفاده کردهام. این روش به من اجازه میدهد که بازتاب دقیقتری از عواطف داخلی داشته باشم. اما در قالب غزل، که اصلیترین قالب اشعارم است، بهطور کلی به نظم سنتی وفادار میمانم، زیرا فکر میکنم که این قالب، حتی در شرایط نوین، همچنان قابلیتهای بینظیری برای بیان دارد.
سؤال: شما از تکرار و استعارههای خاصی استفاده کردهاید. چرا این روشها را انتخاب کردهاید؟
پاسخ: استعاره و تکرار از ابزارهایی هستند که میتوانند معانی را برجسته کنند. من معمولاً از استعارههایی استفاده میکنم که به محیط طبیعی یا فرهنگی محلی مربوط میشوند. این استعارهها میتوانند بهصورت نمادین عمل کنند و معانی عمیقتری را ارائه دهند. تکرار نیز به من این امکان را میدهد که یک مفهوم را با تأکید بیشتری بیان کنم و احساسات خاصی را در خواننده تقویت کنم. بهعنوان مثال، در برخی از اشعارم، کلمات خاصی ممکن است بهطور مکرر ظاهر شوند تا تأثیر بیشتری داشته باشند.
سؤال: چگونه فعالیتهای شما در زمینه حقوق بشر و بهویژه حقوق زنان به تجربیات ادبی شما تأثیر گذاشته است؟
پاسخ: فعالیتهای من در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان تأثیر عمیقی بر تجربیات ادبی من گذاشته است. این فعالیتها من را به مواجهه با واقعیتهای سخت زندگی زنان در افغانستان و دیگر مناطق دعوت کرد. تجربیات بهدستآمده از این فعالیتها بهصورت مستقیم در اشعارم منعکس میشود، زیرا من تلاش میکنم تا داستانهایی را که در طی این فعالیتها شنیدهام، به زبان شعر بیان کنم.
سؤال: نخستین مجموعهی شعر شما با عنوان «رقص در باروت» منتشر شد. چگونه این مجموعه شکل گرفت؟
پاسخ: «رقص در باروت» بازتاب درد و رنج زنان افغانستان، دوری از وطن و امید به آیندهای روشنتر است. این اشعار از تجربیات شخصی و مشاهدات من در زندگیهای زنان حول من الهام گرفته شدهاند.
سؤال: دومین مجموعهی شعر شما، «دستنبو»، به موضوع عشق و عواطف زنانه پرداخته است. چرا تصمیم گرفتید از مضامین اجتماعی به عشق بروید؟
پاسخ: عشق بخشی از زندگی همه ما است و من فکر کردم که نباید فقط به موضوعات اجتماعی محدود شوم. در «دستنبو»، سعی کردم تا عشق را از دید زنان بیان کنم، زیرا عشق همچون سایر ابعاد زندگی، تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.
سؤال: تجربه مهاجرت به ترکیه و زندگی در استانبول چگونه بر شعرهای شما تأثیر گذاشته است؟
پاسخ: مهاجرت به ترکیه و زندگی در استانبول، همچون سفری از آشنایی به ناشناخته، دریچههای تازهای از جهانبینی را به رویم گشوده است. دوری از وطن، فرصتی ژرف برای کاوش در هویت و تبعید فراهم کرده و ابعاد تازهای به مضامین اجتماعی و فرهنگی اشعارم بخشیده است.
سؤال: شما گفتهاید که شعر میتواند آگاهی مردم را افزایش دهد. چگونه این اثر را در اشعار خود تحقق میدهید؟
پاسخ: شعر برای من وسیلهای برای بازتاب واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی است. من تلاش میکنم تا از طریق تصویربرداری قوی و استفاده از زبان پرمعنا، تجربیات زنان افغانستان را بهصورت حقیقی و مؤثر برجسته کنم. امیدوارم که این اشعار بتوانند آگاهی مردم را افزایش دهند و به ایجاد تغییرات اجتماعی کمک کنند.
سؤال: آیا میتوانید درباره مجموعههای آیندهای که در حال تهیه هستند صحبت کنید؟
پاسخ: بله، در حال حاضر سه مجموعه دیگر در حال تهیه هستند که هر یک نشاندهنده تجدید نگاه من به موضوعات اجتماعی و انسانی هستند. هدف من این است که از طریق شعر، به بازتاب مشکلات و امیدهای زنان افغانستان بپردازم.
سؤال: آخرین سؤال، چگونه تعریف میکنید نقش شاعر در جامعهیی که با چالشهای فراوانی روبرو است؟
پاسخ: شاعر باید صدای بیصدایان باشد. در جامعهای که با چالشهای فراوانی روبرو است، شاعر میتواند از طریق کلمات، آگاهیهایی را به وجود آورد که باید صدای بیصدایان باشد. در جامعهای که با چالشهای فراوانی روبرو است، شاعر میتواند از طریق کلمات، آگاهیهایی را به وجود آورد که به تنهایی توانسته باشند. شعر، ابزاری برای تغییر است و من امیدوارم که اشعارم بتوانند این نقش را ایفا کنند.
با توجه به تجربه زیستهی لیلی غزل و تأثیراتی که فعالیتهای او در زمینه حقوق بشر بر اشعارش گذاشته، این شاعر بهعنوان سفیری از فرهنگ و نظام فکری جامعه افغانستان به منظور ابراز مشکلات و امیدهای مردم به شمار میآید. شعرهای او نمایشدهنده حقیقت پیوسته مردم افغانستان و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر برای زنان و دختران کشورش است.