نگاه‌ها

روایت گران مرگ های مؤقت چه می گویند

مرگ پایان زندگی و زندگی مرز نهایی سرنوشت ما نیست. ما بلکه مسافرانی هستیم که بعد از یک مکث کوتاه در کاروان سرای بنام این جهان، به مرزهای ناشناخته قدم می گذاریم و سیر و سفر ابدی خود را در آن طرف ها و در جهانی لبریز از نادیده ها و نا شنیده ها، به پایان می بریم. اما، باید گفت که قصه ی زندگی ما در این کاروان سرا، بی پیامد نیست.

بسیاری آن هایی که مرگ های مؤقت بالینی را تجربه کرده و برای مدتی از جسم مادی خود فاصله گرفته اند، قصه ها و داستان های فراوانی از آن طرف مرز، با خود آورده اند. قاطبه ای این تجربه گران متفق القول اند که حقیقت زندگی در آن طرف ها پهلو زده و ما با گذار از این مرحله و یا خروج از حباب زندگی این جهانی خود، قدم به جای می گذاریم که رنج ها و شادی های آن توصیف ناپذیر اند.

مهم و اما این که زندگی اکثریت آن هایی که از این مرحله عبور می کنند و دو باره به جسم های مادی خود برگردند، به تحول می رسد و حتی ملحدان و بی خدایان و ظاهراً هرزه ترین آدم ها، به خیر اندیش ترین انسان ها مبدل می شوند. معنویت، فروتنی، بخشندگی و مهربانی در محراق توجه آن ها قرار می گیرد و گاهی چنان از صحنه هایی که دیده و باده ای که چشیده اند سر مست می شوند که از همه چیز می برند و تمامت زندگی خود را صادقانه وقف خدمت به خلق الله می نمایند.
من نویسنده ی این سطور، خوشبختانه فرصتی این را یافته ام که ده ها و شاید صدها مورد از گزارش های تجربه گران مرگ های بالینی و یا مؤقت را بخوانم و مشاهده نمایم. برخی احتمالاً به دیدن این صحنه ها علاقه ی نشان ندهند و به آن ها دل نبندند اما، من به این گزارش ها انس عجیبی پیدا کرده ام. همه چیز و حتی دل بر انداز ترین روایت ها، خاطره ها و دیده ها را می شنوم و می بینم و با تمام وجود به گفته های تجربه گران مرگ های مؤقت در همه جا و در میان همه ی ملت ها و مذاهب جهان گوش می دهم و درس می گیرم.

در زمینه ی تجربه های مرگ های مؤقت و بالینی، کار های زیادی صورت نگرفته است با این وجود این میدان، بی خریدار نیست. ظرف سال های اخیر برخی از دانشمندان در غرب به این طرف کشیده شده و یافته های بی نظیری را در قالب کتاب و مقاله به نشر سپرده اند. در ایران اما، ما شاهد یک آغاز مبارک هستیم. حلقه های تلویزیونی سودمندی در خلال یکی دو سال اخیر تهیه و به نشر رسیده اند که فحوا و محتوای شگفتی در آن ها نهفته است. گرداننده و تهیه کننده ی این برنامه ها، واقعا از قابلیت، استعداد و آگاهی بلند برخوردار است و کار بزرگی را به سر می رساند.

هرچند در پاره ی موارد این تجربه ها، خالی از عیب گزارش داده نمی شوند و بلکه گاه گاهی سایه ای گرایش های مذهبی، محیط های تربیتی، ساختار های ذهنی و شرایط فرهنگی حاکم بر زندگی تجربه گران، بر سطح و سقف آن ها می افتد و یسوع و حسین و مهدی و ابوبکر و عمر به سراغ تجربه گران می آیند و به آن ها کمک می رسانند اما، این شایبه به هیچ وجه ارزش این تجربه های مبارک را پایین نمی کشد و سیر تأمل بیننده، شنونده و خواننده در حقیقت آن ها را متوقف نمی سازد.

باری، کسانی که به این سو می روند و گزارش های تجربه گران مرگ های مؤقت را دنبال می کنند، همه اتفاقا به یک نقطه ی مشخص می رسند که هرچه در آن طرف می گذرد، انعکاس اعمال ما، در این جهان است. به عبارت دیگر خوب ها در آن جا خوبی می بینند و با هاله ها و بلکه میدان های مقناطیسی بزرگ و لبریز از نور هایی که هرگز ندیده اند، یکی می شوند و مورد استقبال گرم قرار می گیرند و در کنار چهره های دوست داشتنی و آشنا می نشینند و به آرامش بی پیشنه و مطلق می رسند اما، عده ای با صحنه های مواجه می گردند که هرگز نمی توانند از شوک آن ها خود را بیرون بکشند. آن ها در داخل تونل های تاریک و مخوف و در محاصره ی موجودات ترسناک و صداهای جان بر اندازی، قرار می گیرند که حتی قادر به نقل دیده ها و شنیده های خود نمی گردند. در یک مورد مردی را دیدم که کلاهی را با لبه ی بلندی پوشده و می گوید پس از گذشت پنج سال از تجربه ی مرگ مؤقتش دیگر نمی تواند به آسمان نگاه کند چون می ترسد که همان موجودی را که هنگام مرگ مؤقت، دیده است دو باره ببیند. در یک مورد دیگر زنی را دیدم که می گفت در محاصره ی هزاران مار و یک اژدهای مخوف و بزرگ که قصد بلعیدن اش را داشته، قرار گرفته است. اتفاقا در این دو مورد و صدها مورد دیگر، مردم آزاری و تجاوز به ساحت حقوق دیگران، علت این تجربه های تلخ و تکان دهنده، گزارش شده است.

چیزی مهمی دیگری که محققان از خلال این تجربه ها به آن رسیده اند این است که:1) اعمال بزرگ سالان به صورت کامل و یا شبه کامل به آن ها عرضه شده است اما، اطفال زیر سن بلوغ، در هیچ موردی گزارش نداده اند که اعمال شان بر آنان عرضه شده باشد.2)تجربه گران قدرت دید 360 درجه ای و یا در واقع کروی پیدا می کنند. هیچ چیزی(سنگ و چوب و آهن و دیوار) جلوی بینایی و یا در واقع ادراک آن ها نمی گیرد.

آن ها می توانند هم زمان در چندین جهت حضور پیدا کنند و هم زمان چندین حادثه را شاهد باشند، یعنی بحث زمان و مکان در آن جهان معنایی پیدا نمی کند.3)تجربه گران مرگ های مؤقت، گاهی توانسته اند با نه فقط پدر و مادرهای شان که در گذشته اند بلکه حتی اجداد اجداد شان ملاقات نمایند و خاطره ی این ملاقات ها را با تفصیل و دقت، با خود به این جهان بیاورند.4)تجربه گران مرگ های مؤقت گزارش داده اند که از گریه و بی حالی بستگان شان حینی که مرده اند، به شدت اذیت شده و آرزو می نمودند که خویشاوندان و بستگان شان، باید چنین نمی کردند.5)تجربه گران مرگ های مؤقت از دیدن کار های خوب خود در این جهان احساس شادی و شعف کرده و برعکس با مشاهده کار های بد شان با حالتی نفسی مواجه شده اند که-می گویند- با هیچ درد و رنجی در این جهان نمی توانند آن را مقایسه نمایند.6) تجربه گران مرگ های مؤقت می گویند آن چه را در آن جا از زیبایی های آن جهان دیده اند، نمی توانند با هیچ کلمه و واژه ی بلیغی، تعریف نمایند.7) تجربه گران مرگ های مؤقت می گویند چگونگی احوال بشر در آن طرف مرز های زندگی، محصول کار آدم ها در این جهان است، آن هایی که خوب اند، خوبی می بینند و آن هایی که بد اند، مسلماً با سرنوشت متفاوت و درد آوری مواجه می شوند، یعنی ما سازنده ی زندگی آن جهانی خویشتن ایم.😎 جالب و مهم این که هیچ تجربه گری را ندیده ام که بگوید بعد از مرگ بابت نگذاشتن ریش او را محاسبه کرده اند اما، مردم آزاری و تجاوز به ساحت حقوق و جان و مال دیگران هرگز از قلم نیفتاده و بلکه کوچک ترین خطا ها و لغزش ها از این حیث به عذاب درد ناک و استخوانی در گلوی تجربه گران نا موفق، مبدل شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا