نگاه‌هاویدئو

می‌خواهم از این آدم گونه‌های وحشی بپرسم که آیا به راستی شما به خدا و روز قیامت ایمان دارید؟

در ودیدئوی ضمیمه جنایت نا بخشودنی را مشاهده می کنید که دل های از سنگ را آب می کند. یک زن مظلوم، یک خواهر تنها و بالآخره یک انسان بی پناه به نام دین و بخاطر دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا و اقامه ی شریعت اسلامی، در معرض هتک حرمت قرار می گیرد و به شکل وحشیانه و دل آزاری، لت و کوب می شود. این جنایت نابخشودنی نه توسط انسان های گم نام و عناصر بی نشان که بل به دست های آلوده به خیانت کار فرمایان فرومایه و مدیران بی وجدان یک حوزه ی امنیتی در کابل صورت گرفته است، نهادی که بار مسئولیت تأمین امنیت جان و مال مردم را بر دوش می کشد اما، بجای این کار، بیداد می کند و فاجعه می آفریند.
روز سیاه و بخت بد این خواهر مظلوم، من را به تاریخ برد و خاطره ی تلخ جنایت قریش و ابو جهل در حق سمیه بنت خیاط نخستین قربانی راه خدا را در خاطرم زنده کرد. گناه سمیة این بود که راه توحید برگزیده بود اما، نمی دانم گناه این خواهر بی کس و تنها چه بود و چرا سفاکان کور دل و جنایت پیشه گان خاین این همه داغ بر تن و روح افسرده ی او گذاشتند و بار غمی سنگینی را بر دل هر انسان با وجدانی افکندند.
کار قریش جنایت بود اما، کار این کفتار های خون آشام را نمی دانم چه بنامم که قد و قامت هر واژه ای بلیغی از بیان قباحت آن عاجز است. قریش بخاطر دشمنی با اسلام سمیة را تعذیب می کردند و به شهادت رساندند اما، این نامردان انگار به نام دین و بخاطر دفاع از اسلام، از زنان و دختران مسلمان بخاطر تصفیه حساب های قومی و رسیدن به مقاصد پَست سیاسی انتقام می گیرند و به این شکل روی هر جنایت کاری را در تاریخ سفید می کنند.
بنده می خواهم از این آدم گونه های وحشی بپرسم که آیا به راستی شما به خدا و روز قیامت ایمان دارید، آیا به راستی ایمان و اسلام در نگاه های تاریک و قلب های متعفن شما اعتبار و ارزشی دارند و اگر دارند شما در پیشگاه خداوند چه خواهید کرد و چه خواهید گفت؟ اما، اگر به خدا و روز قیامت ایمان ندارید، اجازه بدهید از شما بپرسم که آیا به عنوان انسان، چنین جنایتی را در حق مادران و خواهران و دختران و خانواده های خود تان قابل قبول می دانید؟
آقایان شما به زعم باطل خود جهاد می کنید اما، این جهاد نیست، این مسلمانی نیست این خیانت به این وطن ویرانه و این ملت درد مند و دشمنی با خدا، قرآن خدا و پیامبر رحمت است. پیامبر چنین نبود، ابوبکر و عمر و عثمان و علی چنین نبودند و چنین نکردند. دین شما دین محمد نیست، دین شما دین ابوبکر و عمر و عثمان و علی نیست، شما راه را کج می روید و این ملت را نابود می کنید.
برای این که بدانید آیا واقعاً چیزی از ایمان و اسلام برای تان باقی مانده است، بیایید کارنامه ی ننگین و اعمال جنایت کارانه ی خود را با این قصه ی شگفت از لحظات پایانی زندگی علی آن مرد بزرگ و آن تربیت یافته دست پیامبر و ام المؤمنین خدیجه، مقایسه کنید.
امام علی خلیفه ی مسلمانان و دست پرورده ی پیامبر هنگامی که در داخل مسجد و صف نماز شمشیر غدر بر سر مبارکش اصابت نمود و بر زمین افتاد، در حالی که دریایی خون از سر شکسته و تن مجروحش جاری بود و در حالت احتضار قرار داشت، وقتی ابن ملجم قاتل اش را به نزد آن حضرت آوردند، به امام حسن با صدای شکست، فرمود:” فرزندم با اسیرت مهربان باش و بر او رحم کن و با وی نیکی نمای و در حق او لطف داشته باش. به حقی که بر تو دارم، از غذا و نوشیدنی که خود صرف می نمایی او را بده، دست و پایش را بسته نکن و او را به زنجیر نکش. اگر من مردم، فقط با یک ضربه از وی قصاص بگیرید، او را در آتش نسوزانید و مثله نکنید زیرا من از پدر بزرگت حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیده ام که فرمود:” هر گز کسی را مثله نکنید، حتی سگی درنده را” و اما، اگر زنده ماندم من خود می دانم که چگونه از گناه او بگذرم و او را مورد عفو قرار بدهم و من خوب می دانم که چه باید بکنم ..”
آن کار علی در بستر احتضار در حق یک انسان مجرم، درست قاتل شخص آن حضرت است و این کار شما در حق یک زن بی پناه و مظلوم. حال خود قضاوت کنید که شما آدم اید؟


بیشتر از خبرگزاری کوکچه کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا