نگاه‌ها

والی های انتخابی؛

با فرا رسیدن برگزاری لویه جرگهٔ قانون اساسی یکی از مواردی که با آقای کرزی بشدت اختلاف پیدا کردم، همین انتخابی بودن والی ها بود. گرچه داستان چگونگی تصویب قانون اساسی بحث‌ طولانی دارد، رویهمرفته از دلایلی که هیچگاه مأموریت حکومتی را نپذیرفتم و مبارزه کردم، نفس متمرکز بودن همین نظام بود.

در یکی از جلسات ارگ میان من و آقای کرزی و حضور داکتر علی احمد جلالی گفتگوها در مورد نحوهٔ گزینش والی ها بشدت داغ گردید. اصرار من بر انتخابی بودن والی ها و از آقای کرزی به انتصابی بودن از مرکز بود. سرانجام پیشنهاد نیمه انتخابی بودن والی ها را نیز دادم.

آقای کرزی دلیل می آورد که والی انتخابی باعث تجزیهٔ افغانستان میگردد. مناطق ازبک به ازبکستان میرود، تاجک به تاجکستان، پشتون به پاکستان، هر قومی به یکی از کشورهای منطقه حل می‌شوند.

استدلال من‌ اما چنین بود که در طول تاریخ، همیشه این زمامداران بوده اند که وطن را به خارجی ها داده، یا آنها را آورده اند و هستی کشور را برباد داده اند. اما در فرجام، همین مردمی که شما به آنها شک دارید، از هر قومی و طایفهٔ که بوده اند، از استقلال، آزادی، عزت و یکپارچگی کشور دفاع نموده اند.

مثال جنگ های ضد استعمار انگلیس و جنگ در مقابل تجاوز شوروی وقت را دادم که چگونه زمامداران کابل، تجاوزگران را آوردند، اما مردم در مقابل حکومات دست نشانده و متجاوزین ایستادند و از کیان کشور دفاع نمودند. گفتم، این جنگسالارانی که شما نام میبرید، اگر قصد تجزیهٔ افغانستان را میداشتند، قطعآ با شکست قشون سرخ، در دوران جهاد هر یک در مناطق خود میتوانستند پرچم تجزیه را بلند نمایند. آنوقت از جنرال دوستم و امیر اسمعیل خان بعنوان مثال نام گرفتم. ولی تاریخ شاهد است که برخلاف روحیهٔ تجزیه خواهی، جنگها فقط در محور کابل پایتخت میچرخید و هیچ ولایت دیگری شاهد جنگ و تجزیه طلبی نبود.

امروز با گذشت نزدیک به ۲۰ سال، وجدان بسیاری از چهره هایی که در لویه جرگهٔ قانون اساسی با خبط و خطاهای نابخشودنی، دست و پای مردم خود را با دستان خود به حکم قانون تحمیلی بستند، بشدت باید نارام باشد. فریاد امروز، نتیجهٔ همان اشتباه تاریخی، ارزش فروشی و ستم درون قومی است که مردم در جهنم آن میسوزند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا