افغانستان

ممنوعیت کار زنان؛ جلب توجه به سبک طالبان

ممنوعیت کار زنان در دفاتر سازمان ملل در افغانستان از سوی طالبان، واکنش‌ها و محکومیت‌های گسترده بین‌المللی را در پی داشته است.

وزیران خارجه امریکا، ناروی و چند کشور دیگر و نهادهای بین‌المللی این اقدام طالبان را نکوهش کرده‌اند.

سازمان ملل اعلام کرد که مسئولان طالبان به آن‌ها اطلاع داده که دیگر هیچ زن افغان اجازه کار در دفاتر سازمان ملل در افغانستان را نخواهد داشت. سازمان ملل نیز به تمام کارمندان (زن و مرد) خود گفته که تا اطلاع ثانوی به محل کار خود حاضر نشوند.

در تازه‌ترین واکنش‌ها آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و توماس وست و رینا امیری، نمایندگان ویژه این کشور برای افغانستان این تصمیم طالبان را محکوم کرده‌اند.

آقای بلینکین نوشته است که از این تصمیم «شنیع» ناراحت شده است.

توماس وست نیز این تصمیم را «گامی دیگری به عقب که به مردم افغانستان آسیب خواهد زد»، توصیف کرده و نوشته است که آمریکا در محکومیت این تصمیم طالبان در کنار سازمان ملل ایستاده است.

پیش از پرداختن به واکنش های اغراق آمیز و غیرطبیعی جامعه جهانی نسبت به تصمیم تازه طالبان مبنی بر ممنوعیت حضور کارمندان زن افغان در دفاتر سازمان ملل در افغانستان، ابتدا لازم است این نکته مورد ارزیابی قرار بگیرد که هدف طالبان از این اقدامات بحث برانگیز و جنجالی چیست.

چندی پیش یک طالب میانه رو و معتدل که مبلغ نسخه ای به روز شده از طالبان است، مدعی شد که طالبان با ممنوعیت کار و تحصیل زنان می خواهند توجه جهان را جلب کنند و به هدف اصلی خود یعنی شناسایی رسمی دست یابند.

این دیدگاه البته پیش از آنکه موضع رسمی رژيم طالبان باشد، برداشت شخصی یکی از مبلغان رسانه ای طالبان بود؛ اما با توجه به منطق حکمرانی و رویکرد مبهم سیاست خارجی طالبان، بعید نیست که همین ارزیابی مضحک، کاملا درست باشد و طالبان به سبک خودشان تلاش کنند توجه جامعه جهانی را جلب کنند و از این مسیر، جهان را به مذاکره درباره خواست های اصلی خود یعنی شناسایی رسمی رژيم سیاسی شان به عنوان حکومت مشروع افغانستان، وادار سازند.

این در حالی است که به باور کارشناسان، این اقدام طالبان، اگر به هدف کسب شناسایی جهانی صورت گرفته باشد، دست کم تاکنون کاملا نتیجه عکس داده و به زیان آنها تمام شده است؛ زیرا حتی نزدیک ترین رژيم ها به طالبان نیز آن را محکوم و این برداشت را تایید کرده اند که طالبان حاکم، هیچ تفاوتی با طالبان دهه ۹۰ ندارند؛ بلکه چه بسا با شتاب بیشتری در حال بازگشت به نسخه اولیه خویش اند.

به این ترتیب، طالبان نه تنها شیوه درست حکمرانی کردن را یاد ندارند؛ بلکه حتی نمی دانند چگونه جلب توجه کنند! رویکردی که به جای ایجاد جاذبه، دافعه می آفریند و آنها را بیشتر از پیش، مطرود و منفور و منزوی می سازد و جهان را به این نتیجه می رساند که تعامل با طالبان، بی فایده است و این رژيم هرگز قابل اصلاح نیست.

در این میان اما نکته مهم دیگر، واکنش غیرمعمول قدرت ها و سازمان های جهانی درباره ممنوعیت کار زنان در دفاتر سازمان ملل در افغانستان است. این در حالی است که تعداد کل زنان شاغل در دفتر یوناما شاید از چند ده نفر فراتر نرود؛ بنابراین، برخلاف واکنش های اغراق آمیزی که به این تصمیم طالبان نشان داده می شود، حذف آنها یک فاجعه انسانی و حقوق بشری تمام عیار محسوب نمی شود؛ فاجعه واقعی، اعمال بی پروای سیاست های زن ستیزانه ای است که در نتیجه آن، میلیون ها زن و دختر افغانستان از کار و تحصیل، محروم شده اند و دختران ناامید، هر روز به طرزی رقت انگیز دست به خودکشی می زنند و یا مبتلا به بیماری های روانی مانند افسردگی و ناامیدی و بی باوری به زندگی امروز و آینده شده اند.

جهان در برابر این فاجعه که در زیر پوست جامعه افغانستان جریان دارد و زندگی میلیون ها نفر را متاثر کرده، مسئول است؛ مسئولیتی که نه جدی گرفته می شود و نه به آن عمل خواهد شد؛ زیرا قدرت ها و سازمان های مدعی دفاع از حقوق زنان و حقوق بشر، علیرغم راه اندازی پروپاگندای رسانه ای نشان دادند که آن را پذیرفته و با آن کنار آمده اند؛ اما حذف چند ده کارمند زن دفاتر سازمان ملل را تحمل نمی کنند! آیا این طبیعی است؟ چرا سرنوشت میلیون ها زن و دختر مهم نیست؛ اما بیکار شدن ده ها زن عضو دفاتر خارجی مهم است؟! آیا نباید درباره ادعای طالبان مبنی بر اینکه «گزارش های خطرناکی» درباره فساد در دفاتر خارجی به آنها رسیده، تأمل کرد؟!

دکمه بازگشت به بالا