پناهندگانحقوق بشر

مشکلات فرا روی مهاجرین؛ نقض حقوق بشری مهاجرین افغان در کشور های همسایه

گزارش از : انوشته عارف

مهاجرت، آواره‌گی و دوری از سرزمین، خانه و کاشانه برای هر انسانی ناگوار است، برای انسان افغانستانی اما مهاجرت مجموعه‌ی از دردها و مصیبت های است که عمق اندوه آن را می‌توان در چهره‌ی هر انسان آواره‌ی این سرزمین خواند.
از این میان آنهایکه به کشورهای توسعه یافته مهاجر شده اند از حقوق و مزایای نسبی برخوردارند، حق کار، حق تعلیم و تحصیل، دسترسی به خدمات درمانی و غیره سهولت های زندگی شامل حال آنهاست.

اکثر مهاجران افغانستانی که به کشور های همسایه مانند ایران و پاکستان مهاجر شده اند اما از این خدمات محروم اند، این در حالیست که این کشورها سالانه مبالغ هنگفتی را گویا در خصوص ارایه خدمات به مهاجران ال سازمان های بین المللی دریافت میکنند. بخش بزرگی از این مهاجران که از سالهاست در ایران به‌سر می‌برند از سهولت های حد اقلی زندگی در این کشور محروم اند، عدم دسترسی به تعلیم و تحصیل، نبود بیمه درمانی و تحمیل هزینه کمرشکن دارو و درمان، عدم دسترسی به شغل مناسب، سوء رفتار پولیس و کارکنان دولتی و حتا کارفرمایان، تنها کاری که برای مهاجران فراهم است همان شغل های شاقه با مزد کم و بدون بیمه است.

در این میان موضوع بیماری و نحوه رسیدگی بیمارستان ها به بیماران غیر ایرانی فاجعه است، به ویژه اینکه مشخص شود بیمار افغانی است کادر درمانی با کراهیت به پرونده رسیده‌گی میکنند و ساعت ها زمان میبرد تا بیمار به بخش مربوطه راجع شود، هرچند که به گفته خودشان «اورژانسی» یا عاجل هم باشد.

«سمیر» اسم مستعار بیماری است که در ماه سپتامبر به بیمارستان امام خمینی در تهران مراجعه کرد تا تومور مغزی که دید چشمانش را ضعیف و حالت روانی او را دگرگون کرده بود مداوا شود، برادرش به اسم «یاسین» که وی را همراهی می‌کرد چنین حکایت کرد: برادرم مدتی بود از بیماری تومور مغزی رنج میبرد، به درمانگاه های شخصی مراجعه کردیم با وجود هزینه های کمرشکن اما نتیجه نگرفتیم، در نهایت با رهنمای یکی از دکتوران یک درمانگاه خصوصی به بیمارستان امام خمینی در تهران رفتیم.

او میگوید «در حالیکه وضعیت صحی برادرم اصلا خوب نبود هیچکسی به ما توجه نمیکرد، از هفت صبح تا دوازده ظهر به هر شعبه که مراجعه میکردم همینکه میگفتم افغانی هستیم به نحوی خود را مصروف کار مهمتری میکردند و با اشاره نا مفهوم گویا ما را به شعبه دیگری رهنمایی میکردند، در نهایت مجبور شدم با داد و فریاد و سر و صداهای غیر معمول توجه کادر درمانی بیمارستان را به خود جلب کردم، چون برادرم از حال رفته بود و اصلا حال خوبی نداشت. قبل از اینکه برایش پرونده تشکیل دهند به من گفتند مبلغ پنج میلیون تومان (معادل صد دلار آمریکایی) برای پذیرش بپردازم، عجالتاً این مبلغ را کم داشتم گفتم شما کارهای لازم را انجام دهید بیمار بستری شود تا من بروم پول بیاورم چون فعلا با خودم پول ندارم، اصلا قبول نکردند، با تماس های مکرر به دوستانم پول پذیرش بیمارستان را تهیه کردم و برادرم را به بخش عاجل بردند چون واقعا حالش بد بود».


یاسین با چهره‌ی اندوهناک که فشار کارهای شاقه چهره اش را در جوانی چروکیده ساخته بود افزود: «شب در بیمارستان ماندیم و داکتران یکی پی دیگر رفت و آمد داشتند و بعد از معاینات لازم گفتند برادرت تومور مغزی دارد و هرچه عاجل باید تحت عمل جراحی قرارگیرد، ورقی را آوردند و گفتند باید شصت انگشت خود را بگذارم چون سواد خواندن و نوشتن ندارم نفهمیدم چه بود، فردایش که وی را به اتاق عملیات میبردند گفتند باید حدود صدمیلیون تومان معادل (دوهزار دلار آمریکایی) به صندوق بیمارستان پرداخت کنم، من ماندم و این هزینه که چیزی در بساط نداشتیم. گفتند اگر آماده نکنی برادرت عملیات نمی‌شود، یکی از خدمه ها گوشه‌ی چشمی به من اشاره کرد بیا تا راهنمایی‌ت کنم، نخست در بدل رهنمایی که هنوز نکرده بود پنجاه هزار تومان از من خواست و برایش دادم، گفت بیمارستان یک بخش مددکاری دارد که برای بیماران بی بضاعت کمک میکند، تو باید به آنجا مراجعه کنی ممکن در کاهش هزینه های بیمارستان به شما کمک کنند.با مراجعه به بخش مددکاران اجتماعی بیمارستان از آنها نیز پاسخ منفی گرفتم و گفتند ما به اتباع بیگانه کمک نمیکنیم».

او گفت: «نا امید از بخش مددکاران برگشتم و در فکر تهیه این همه هزینه بودم، از اینکه برادرم وضعیت اضطراری داشت تحت عمل جراحی قرارگرفت، برای ۲۴ساعت در ICU بود و بعد به بخش بستری ها انتقال یافت و تحت مراقبت بود، بعد از گذشت سه روز گفتند بیمار باید مرخص شود و شما باید حساب بیمارستان را تصفیه کنید. من با تماس به دوستان و اقارب در صدد تهیه پول شدم چون پرداخت این همه پول از عهده یک کارگر عادی بر نمیاید، پول دوسال دستمزد یک کارگر افغانستانی است که بدون وقفه در ایران کار میکند. از اینکه نتوانستم زودتر پول را پرداخت کنم پولیس بیمارستان آمد و گوشی همراه ام را گرفت و گفت اگر تا دو ساعت دیگر پول بیمارستان را پرداخت نکنید تو و برادر بیمارت که مدرک شناسایی هم ندارید به بخش عدلی و قضایی معرفی میکنم. به کمک دوستان و آشنایان هزینه بیمارستان را پرداخت کردم و از بیمارستان مرخص شدم. حالا من ماندم و فکر قرض کمرشکن که چند سال کار کنم تا خود را از زیر این بار نجات دهم.

مهاجرین در راه ایران

شخص مصدوم در ایران


*این گزارش خبری با حمایت روزنامه نگاران برای حقوق بشر «JHR» تهیه شده است.


دکمه بازگشت به بالا