زندگی یک عضو ارتش از شجاعت در افغانستان تا حقارت در ترکیه
فروپاشی ارتش ۲۵۰ هزار نفری نظام جمهوری برای تمامی بازیگران داخلی و خارجی مرتبط با افغانستان غافلگیرکننده بود. هیچ فرد و هیچ نهادی تصور چنین اتفاقی را نمیکردند؛ البته در این میان، ایالات متحده و طالبان شامل نمیشوند، زیرا آنها در مذاکرات دوحه مسایل سیاسی و امنیتی افغانستان را تحت نظر داشتند و با امضای توافقنامه، زمینهی سقوط ارتش این کشور را فراهم کردند.
تهیه شده توسط: فواد تلاش
پس از پانزدهم اگست ۲۰۲۱، شماری از اعضای ارتش که در داخل افغانستان باقی ماندند، یا ترور شدند و یا هم در خفا زندگی میکنند و بیشتر آنها راههای مهاجرت به کشورهای همسایه و اروپا را در پیش گرفتند. اعضای ارتشیکه سالها کارنامهی شجاعت را در زندگیشان ثبت کرده و از تجربیات نظامی عالی برخوردارند، اما حالا مصروف کارهای شاقه در کشورهای بیرونی هستند.
در این گزارش صدای یک عضو ارتش پیشین افغانستان بازتاب داده میشود که هشت سال سابقهی فعالیت در ارتش این کشور را داشته و در هشت عملیات بزرگ در جنوبشرق افغانستان علیه داعش و طالبان شرکت داشته است.

و در هشت عملیات بزرگ در جنوبشرق افغانستان علیه داعش و طالبان شرکت داشته است.
این عضو ارتش صدیقالله، سرباز ارتش پیشین افغانستان است. او تصاویری از حضورش در ارتش افغانستان را نشان میدهد. جوان تنومند و با اراده دیده میشود و در هر تصویر او، پرچم سه رنگ افغانستان نیز حک شده است.
صدیقالله یک سال پس از عضویت در ارتش، وزارت دفاع برای او و همکارانش وظیفه میدهد که در عملیاتی در ولایت ننگرهار برای سرکوب داعش شرکت کند و در این عملیات با اینکه همکاران او تلفات میبینند، صدمهی بزرگی به داعش نیز وارد میکنند و پس از اجرای این عملیات، از جانب وزارت دفاع تقدیر و شجاعت را در کارنامهی خود ثبت میکند.

عملیاتیکه برای صدیقالله خاطرهی تلخی برجای گذاشته است، ولسوالی علیشنگ ولایت لغمان است که مدت دو ماه و ۱۴ روز در محاصرهی نیروهای طالبان قرار گرفته است.
او میگوید که این محاصرهی طولانی را با دشواریهای زیادی شکستانده و با همکاران خود به شهر لغمان رسیده است. او این خاطره را هنوزهم تلخ و دردآور توصیف میکند که نمیتواند آن را فراموش کند.
این عضو ارتش پیشین افغانستان همچنان خاطرنشان میسازد که در هشت عملیات بزرگ علیه داعش و طالبان شرکت کرده و حتا قبل از آنکه نظام جمهوری سقوط کند، چهار ماه پیهم برای تامین امنیت مردم وظیفه اجرا کرده است.

در آخرین روزهای سقوط نظام جمهوری افغانستان، صدیقالله فرمانده یکی از تولی های قول اردوی ۲۰۲۳ سیلاب بود. او وقتی میبیند که ارتش با تمام امکانات درحال سقوط است، خود را به کابل میرساند. این درست زمانی است که کابل به دست گروه طالبان افتاده است و صدیقالله ناگزیر میشود که با جمعی از دوستانش به ولایت نیمروز بروند و بهطور قاچاق وارد ایران شوند.
این تصمیم برای صدیقالله آسان نبوده است، زیرا میدانست که اگر در افغانستان باشد، احتمال ترور و یا جان باختن او حتمی است و برای همین، سختیهای مسیر قاچاق را پذیرفته و با دشواریهای زیاد، خود را به ایران میرساند.
صدیقالله از یکسو با محیط ایران آشنا نیست و از سوی دیگر، پول کافی برای گذراندن زندگیاش ندارد و در این شرایط دشوار، او سعی میکند تا از راه قاچاق خود را به ترکیه برساند اما با چندینبار تلاش از راه مرز ماکو به ترکیه موفق نمیشود.
از اینکه امکان زندگی دایمی در ایران میسر نیست، او ناگزیر میشود که باری دیگر راه ترکیه را در پیش بگیرد.
او که تقریبا دو ماه در ماکو که مرز ترکیه و ایران است، در خوابگاه کثیف باقی میماند تا اینکه وارد ترکیه شود. صدیقالله موفق میشود که وارد ترکیه شود، اما دیری نمیگذرد که پولیس ترکیه او را بازداشت و دوباره به ایران دیپورت میکند.

مرز ایران – ترکیه
صدیقالله از ترس اینکه دوباره به افغانستان اخراج نشود، بار دیگر از مسیر قاچاقی وارد ترکیه میشود و حالا دو سال است که با سختیهای بسیار در این کشور زندگی میکند و هر لحظه ترس دارد که ممکن دیپورت شود.
این عضو ارتش پیشین افغانستان میگوید که طی دو سال گذشته بارها از سوی پولیس ترکیه بازداشت و مورد لتوکوب قرار گرفته و روانهی کمپها و زندانهای مختلف شده است.
صدیقالله آخرین بار، مدت ۴۳ روز در کمپ قیصری در یکی از شهرهای ترکیه نگهداری شده و مدت یک هفته میشود که آزاد شده است؛ اما او خوشبین است که به افغانستان دیپورت نمیشود، زیرا دشمندار است و در صورت دیپورت، حیات و زندگیاش با خطر مواجه میشود.
*این گزارش خبری با حمایت روزنامه نگاران برای حقوق بشر «JHR» تهیه شده است.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.