نگاه‌ها

جنگ های قومی در راه اند

آن چه را در ویدئوی ضمیمه می بینید، جنایتی است که دل میلیون انسان در این جغرافیا را به خون می نشاند. هیولایی که تندیس مسعود بزرگ را اهانت می کند و این اهانت را مستند سازی می نماید و آن را به نشر می سپارد، هدفی جز این ندارد که بگوید، ما تاریخ معاصر افغانستان را این گونه ورق می زنیم!

اگر رهبران طالبان بابت این جنایت مهول معذرت خواهی نکنند و عاملان آن را به صورت علنی با سخت ترین مجازات محکوم ننمایند و جلو این وحشی گری ها را نگیرند، همه باید بدانند که این کشور در آتش جنگ های قومی فرو می رود و مسئول آینده ی تاریک افغانستان در این مرحله بدون شک طالبان اند.

همه باید این حقیقت را بدانند که ما متاسفانه دیگر یک ملت نیستم و بنا به همین دلیل الگوهای هیچ قومی برای اقوام دیگر مصدر الهام نیستند اما، این الگوها در داخل اقوام منسوب به آن ها، نه فقط مصدر الهام اند که تقدیس می شوند. وقتی ملا محمد عمر، چهره ای که هیچ کسی حتی اعضای شاخص طالبان او را ندیده اند و هیج اثر و رد پای روشنی از وی باقی نمانده است، عمر ثالث خوانده می شود، هیچ فردی منصفی در این کشور نمی تواند بپذیرد که دلقک ها و آدمک های کوکی به مسعود آن رمز روشن مبارزات مردم افغانستان، اهانت کنند و این اهانت ها را مستندسازی نمایند و برای طعنه زدن و خراشیدن دل میلیون انسان، به نشر بسپارند.

این جنایت و جنایت های دیگری که به بهانه های مختلف در حق هزاره ها، ازبیک ها و تاجیک ها جامه ی عمل می پوشند، مسلماً آتش حساسیت های قومی را ملتهب می کنند و ما را در برابر آینده ی خطرناک و آکنده با ناگفتنی ها و ناشنیدنی های فراوان، قرار می دهند.

طالبان اگر در اندیشه ی این وطن اند و سیاست تصفیه ی قومی و پاک سازی نژادی را دنبال نمی کنند، باید بدون تاخیر

1) از بی احترامی شرم آوری که در حق مسعود و بلکه بزرگ ترین هویت در بستر مبارزات مردم افغانستان، روا داشته اند، معذرت بخواهند.

2) باید جلو برخورد های قومی با سایر اقوام ساکن در این کشور را بگیرند و عاملان این جنایت ها را مجازات نمایند.

3)باید حکمتیار را که چهل سال برای این مرحله ی تاریک نفس سوخته و هیزم کشیده است، از کنار خود دور بریزند.4)باید برای تفاهم عملی، کارساز و بدون قید و شرط با جریان های مختلف وارد گفتگو های سازنده شوند.5)باید از جابجایی و اسکان افراد غیر بومی در مناطق مختلف افغانستان جلوگیری نمایند.

طالبان باید به این نکته توجه نمایند که قتل های زنجیره ی رهبران تاجیکان، قتل رهبر جامعه ی هزاره های افغانستان آقای عبدالعلی مزاری، مورد پیگرد قرار دادن چهره های برجسته ی ازبیک تبار در میان طالبان، کشتار و تعذیب بی رحمانه ی جوانان پنجشیری، انداربی و شمالی، تلاشی خانه به خانه و هتک حرمت فامیل های غیر پشتون، گزارش های کوچ اجباری مردم در برخی ولایات و بالآخره حبس و اختطاف زنان و دختران غیر پشتون در کابل، مزار، شمالی ، پنجشیر و جاهای دیگر، لهیب دشمنی ها ی قومی را مشتعل ساخته اند. اگر شما متوجه این وضعیت و اشتباهات خود نشوید و به سیاست های قومی و حذف و انحصار پایان ندهید و بلکه کما فی السابق به فکر این باشید که از راه زور و اعمال فشار و خشونت می توانید مردم و مخالفان تان را خصی کنید، اشتباهی جبران ناپذیر و بزرگی را مرتکب می شوید و افغانستان به بحران می برید.

همه باید بدانند که مدیریت این مرحله با بیست سال قبل تفاوت زمین تا آسمان دارد. جوانان امروز حق خواه تر، آگاه تر و بیدار تر گشته اند. آن ها وقتی می بینند که غنی فاسق ترین و خاین ترین چهره در تاریخ معاصر افغانستان آهسته آهسته تبرئه می شود و بر سر راه رحیمی مهندس ویرانی این کشور، فرش سرخ هموار می گردد اما، تندیس استوره ی جهاد مردم افغانستان با وقاحت مورد اهانت قرار می گیرد، مسلما راه آشتی و تفاهم را بسته می یابند و این یعنی رفتن به طرف یک بحران بزرگ و فروشدن در چاله ی یک فاجعه ی بی پایان.

طالبی که بر روی تندیس مسعود سیلی می زند، یقیناً آسیبی به مسعود نمی رساند چون او دیگر در میان ما نیست اما، سوز این سیلی را همه ی دوست داران و پیروان مسعود در همه جای این دنیا و به خصوص تاجیکان در افغانستان و حتی طالبان تاجیک و فرزندان آن ها، بر روی خود، احساس می کنند. پس بسیار مهم است قبل از این که اوضاع از کنترل خارج شود، طالبان بابت این جنایت و همه ی جنایاتی که توسط عناصر منسوب به آن ها در حق سایر اقوام ساکن در این کشور صورت گرفته است معذرت بخواهند و به سیاست حذف و تصفیه قومی، هرچه زودتر خاتمه ببخشند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا