افغانستان

به هیچ صورت حکومت طالبی مورد قبول مردم افغانستان نیست

لحظات پیش با یکی از جوانان دلیر و وطندوست که در یکی از ادارات دولتی وظیفه دارد صحبتی داشتم، آرزو امید، تشویش و چالش های که پیشروی او و مردم افغانستان قرار دارد صادقانه با من شریک ساخت.

من برایش گفتم دوست عزیز درست است که اکثر مردم افغانستان از این وضعیت تشویش دارند اما به هیچ صورت حکومت طالبی مورد قبول مردم افغانستان نیست، مردم افغانستان دیگر حاضر نیستند زیر قمچین وحشت و دهشت زنده گی کنند.
مردم افغانستان میدانند که در یک روز در سپین بولدک اضافه تر از ۲۰۰ نفر را طالبان تیر باران کردند مردم میدانند که طالبان یک کمیدین مظلوم قندهاری را از خانه اش بیرون ساخته او را به گلوله می بندند.

از روز که طالبان تندور جنگ را در افغانستان داغ تر ساخته اند اضافه تر از چهل هزار فامیل از خانه و کاشانه خود دور شده اند این همه جنایات را تاریخ، بشریت فراموش نخواهد کرد.

جالب اینکه تمام جنایات را که طالبان انجام میدهند بعد میگویند این پور و پا گند را دولت افغانستان میکند در حالیکه طالبان همچو جنایات را انجام داده اند.

به هر صورت این همه ویرانی وحشت و دهشت و گذشته تاریک و رقتبار طالبان را مردم هرگز فراموش نمیتوانند.
یقین داشته باشید که این روز های دشوار میگذرد ولی طالب نمیتواند سرنوشت مردم افغانستان را اینطور رقم بزند.

ولی برای من خیلی جای تاسف است که رسانه های غربی به نحوی جنایات طالبان را که در افغانستان انجام میدهند چشم پوشی میکنند و انعکاس نمیدهند.

من زمانی به این باور بودم که رسانه های خارجی آزاد اند و آنچه که در افغانستان میگذرد انعکاس میدهند اما نخیر خیلی آشکارا از جنایات که در افغانستان انجام داده میشود چشم پوشی میکنند و از آن ساده میگذرند.
افسوس به این حامیان دمکراسی که عملاً حالا بر ضد دمکراسی شده اند.

من میخواهم بجواب صحبت های این جوان که خیلی برایم خوش آیند بود سروده ی یکی از خواهران خود را با شما شریک بسازم.

باری دگر صدای نو ایجاد می کنیم
ای سر زمین خسته ترا شاد می کنیم
زانو نمی زنیم اگر غم شود چو کوه
دستان خویش تیشه فرهاد می کنیم
از یاد ما نمی روی، ای خاک آریا!
حتا ترا میان لحد یاد می کنیم
مانع بال ما مشو ای صاحبِ قفس
خود را از انحصار تو آزاد می کنیم
از نام عشق و حق و عدالت به پای دار
با صد گلو به پیش تو فریاد می کنیم
هر کس که رو به پستی و بی مایگی نهاد
در پیش او حکایت شمشاد می کنیم
با خاک و آب اگر نشود، میهنِ عزیز!
آخر ترا زخون خود آباد می کنیم
شعر از مرسل نورستانی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا