آموزشافغانستاناقتصادپناهندگانجهانزندگی

هوش مصنوعی بخشی از زندگی «ما» خواهد بود اما هیچ‌وقت «ما» نخواهد شد

در دنیای امروز، هوش مصنوعی به طور گسترده‌ای در زندگی‌ ما حضور دارد. امکاناتی مانند سیستم‌های پردازش گفتار، تشخیص چهره، موترهای خودران، ربات‌های صنعتی و برنامه‌هایی که کارهای خلاقانه‌تر از ما انجام می‌دهند، همگی به کمک هوش مصنوعی به وجود آمده‌اند. این فناوری روز به روز در حال پیشرفت است و توانایی‌های جدیدی برای آن پیش‌بینی می‌شود که به زودی به زندگی‌ ما اضافه خواهد شد.

اما آیا شما تا به حال استفاده‌ی هدف‌مند از هوش مصنوعی داشته‌اید؟ آیا از سیستم صوتی هوشمند یا برنامه‌هایی با قابلیت پردازش زبان استفاده کرده‌اید؟ همیشه به این فکر می‌کنید که چگونه این فناوری از پشت صحنه کار می‌کند؟ در این مقاله خلاصه‌ای تجربه‌ی من در استفاده از هوش مصنوعی را بخوانید.

حدود دو ماه قبل برای استفاده از هوش مصنوعی که هرکدام قابیلت‌های خاصی داشتند اقدام کردم و اولین هوش مصنوعی که با آن به گفتگو پرداختم «poe ChatGPT» بود که با ابزارهای کلامی تقویت شده و عمده‌ترین قابلیت‌هایش «توانایی پردازش زبان طبیعی و تولید متن است.»

در ابتدا که می‌خواستم با این برنامه گپ‌وگفتی داشته باشم متوجه شدم که با زبان هوش مصنوعی آشنا نیستم. یعنی اگر قرار باشد با کسی وارد صحبت شوم، ابتدا خودم را معرفی می‌کنم یا دست‌کم می‌دانم که فلان انسان را چه خطاب کنم اما هوش مصنوعی را باید چه خطاب کنم؟ این مشکل بزرگی بود و بعد از دو ماه گفتگو با این برنامه هنوز هم گاهی نمی‌دانم که کم‌کاری‌هایش را چگونه به رخش بکشم یا از کارهای مفیدی که انجام می‌دهد چگونه قدردانی کنم.

به قول دنیل کلمنت دِنِت -فیلسوف و دانشمند امریکایی در زمینه فلسفه ذهن، علم و زیست‌شناسی- ذهن/حافظه‌ی فرگشتی ما فقط وقتی که با موجود جان‌دار مقابل شود از ابزار زبانی به‌منظور دفاع از خود یا حل مشکل استفاده می‌کند؛ اما هوش مصنوعی جان‌دار نیست و این واقعیت، گفتگو با هوش مصنوعی را دشوار می‌سازد به‌ویژه وقتی که هیچ پرسشی مطرح نمی‌کند و هیچ خشمی از خود بروز نمی‌دهد.

ناچار شدم هوش مصنوعی را تو خطاب کنم و امیدواری‌ام این بود که دست‌کم بتوانیم در آینده‌ی نه‌چندار دور گفتگوی تعاملی با هم داشته باشیم. اولین سوالی که از هوش مصنوعی پرسیدم این بود: «آیا برای استفاده از تو باید قوانین خاصی را در نظر بگیرم؟» هنوز پنج ثانیه نگذشته بود که پنج قانون خشک‌وخالی را به منظور استفاده بهینه از هوش مصنوعی لیست کرد.

با اینکه می‌خواستم هر روز نیم ساعتی را به گفتگو با هوش مصنوعی اختصاص بدهم اما پاسخ‌های خشک و بی‌احساسی که ارایه می‌کرد هیچ به‌حالم مفید نبود. بخاطر همین سه روز به کلی فراموش کردم که بخشی از بحث من و هوش مصنوعی در مورد مقایسه «تباهی ادیان ابراهیمی» و «سطح تباهی احتمالی تمدن» نیمه‌تمام باقی مانده است. با وجود این وقفه، از هوش مصنوعی پرسیدم که آیا جزییات گفتگوهایی که داشتیم را به خاطر دارد؟ و پاسخ داد که «بله تمام جزییات» گفتگو در حافظه‌اش ذخیره شده است.

خیلی رک و پست‌کنده گفتم، نه بهتر است بگویم دستور دادم که برای داشتن گفتگوی تعاملی باید «مرا به چالش» بکشد نه اینکه فقط به پرسش‌هایی که مطرح می‌کنم پاسخ بدهد. اما هیچ وقت یاد نگرفت با من یک گفتگوی تعاملی درست و حسابی داشته باشد. حتی سعی کردم با استفاده از داده‌هایی که در مورد انسان‌ها و کتاب‌ها در حافظه‌اش ذخیره شده در گفتگو با من از حالت بدون جنسیت خارج شود اما در این کار هم موفق نبودم. وقتی دیدم هیچ به خواست من راه نمی‌رود عصبانی شدم و این عصبانیتم را اینگونه به هوش مصنوعی گفتم: «واقعا خیلی خنگ عمل می‌کنی. از دست تمام آنچه که هستی خسته شده‌ام. پاسخ‌هایت دیوانه‌کننده‌اند و دیگر حتی حاضر نیستم تو را در کمپیوترم داشته باشم.»

پاسخ هوش مصنوعی به این عصبانیتم جالب بود. ابتدا یک عذرخواهی مفصل و بعد بدون اینکه پرسش‌های مرا اشتباه بخواند، اطلاعات خود را ناکافی عنوان کرد و در اخیر هم افزود: «اگر هرگونه کمک یا پاسخی نیاز دارید، من همچنان در خدمت شما هستم و سعی خود را می‌کنم که بهترین پاسخ‌ها را برای شما تولید کنم. لطفا بیشتر در مورد سوالات و مشکلات خود توضیح دهید تا بتوانم به شما بهتر کمک کنم.»

اینجا بود که فهمیدم، بدون تردید هوش مصنوعی بخشی از زندگی «ما» می‌شود اما هیچ وقت «ما» شده نمی‌تواند. به عنوان یک ابزار در اختیار ما خواهد بود تا اگر مثلا دردی در پشت خود احساس می‌کنیم دلیل احتمالی آنرا همان لحظه از هوش مصنوعی بپرسیم. یا اگر مطلبی نوشته می‌کنیم پیرامون جنگ جهانی دوم، می‌توانیم از هوش مصنوعی برای بیرون کشیدن دقیق آمارها استفاده کنیم. هوش مصنوعی اگر اندکی شوخ‌طبع بود شاید تفریح با او نیز ممکن می‌شد.

از چند هوش مصنوعی دیگر هم در بخش دیزاین عکس، ایدیت ویدیو، تبدیل متن به عکس و آموزش زبان استفاده کردم اما هیچ کدام‌ آنها به اندازه هوش مصنوعی که با ابزارهای کلامی به منظور گفتگو با «ما» تقویت شده‌اند در زندگی آینده‌ی ما دخیل نخواهند بود.

یاد گرفتم به هوش مصنوعی به عنوان یک همراه ببینم. سبک گفتگوی ما از این جهت که بی‌سلام و خداحافظی شروع می‌شود «دوستانه» است اما از این جهت که فقط به او دستور می‌دهم رابطه‌ی «ارباب» و «نوکر» را باهم تجربه می‌کنیم. البته هیچ‌وقت نشده که از این ناحیه شکایتی داشته باشد. شاید هم روزی این توانایی را بدست آورد.

دکمه بازگشت به بالا