نگاه‌ها

حکایت دردناک ۱۸ ثور ۱۴۰۰ که مصادف بود با ۲۷ ماه مبارک رمضان و شب قدر در دشت برچی غرب کابل:

چرا از دو روز بدینسو من در مورد حادثه ی غرب کابل می نویسم، چرا زیادتر فریاد و ناله ام برای این مردم است.
من بخاطر مظلومیت و بیگناهی اطفال مکتب و مردم بی دفاع دشت برچی می نویسم چون درد همه ای ما درد مشترک است نزد من احمد و محمود این قوم و آن قوم هیچ فرقی ندارد مظلوم، مظلوم است و ظالم ، ظالم است. درد من این است که نسبت به هر قومی دیگری با مردم مظلوم هزاره خیلی ها ظلم شده است.
در روزگاری که بشر در ممالک غیر اسلامی در حال تحقیق و تفحص و سیر تکامل بشری در جهت بهتر زیستن هستند، انسان های عصر حجر و گروپ های ضد بشری (طالب، داعش و القاعده) و مدعیان بظاهر اسلام که فاقد هرگونه نشانه ای از اسلام و انسانیت هستند، گل های تازه شکفتۀ قوم متمدن و بی پناه و در عین حال مظلوم هزاره را هر روزه در کشور اسلامی، اما، غم دیده و چپاول شده ما “افغانستان” پرپر می کنند.
واقعاً در حیرتم از این موجودات بظاهر انسان، نمی دانم از کجا شروع کنم ! از مسجد امام زمان که زنان و اطفال را با چاقو سر بریدند، از کورس موعود که آینده سازان و وارثان تمدن افغانستان را به خاک و خون کشیدند، از مرکز ثبت احوال نفوس در غرب کابل که ده ها انسان بی گناه، زن و مرد و اطفال به کام مرگ رفتند، از شفاخانه نسایی ولادی برچی و نوزادان و مادران شان که بوسیله عوامل وحشی طالبان تروریست قطعه قطعه شدند، از زیارتگاه سخی که پیر و جوان، زن و مرد در خون شان غوطه ور شدند و یا از ده ها جنایت ضد بشری تروریست های طالب و داعش که به مردم مظلوم هزاره روا داشتند و یا از درد و الم مکتب سیدالشهداء برچی !؟
در حادثه المناک روز شنبه ۱۸ ثور که برای جامعه مظلوم هزاره مالامال از غم و اندوه بود، برگ سیاهی به تاریخ جنایات بشری گروپ تروریستی و سیاه اندیش طالبان افزوده شد. در این روز سیاه، مکتب سیدالشهداء تداعی کننده صحنه های کربلا بود و بار دیگر بوسیله دشمنان انسانیت یک جنایت هولناک به نمایش گذاشته شد. افرادی که شاهد صحنه های آکنده از حزن و اندوه بودند، چنین می گویند:
با برادر یکی از شهداء که خواهرش شهید شده بود روبرو شدیم که می گفت خواهرش برای عید فطر آمادگی گرفته و لباس های نو درست کرده بود تا با همصنفی هایش عید را تجلیل کنند و برای پوشیدن لباس های عیدی اش لحظه شماری می کرد، اما نمی دانست که به جای لباس نو، کفن به تن می کند و عید را نمی بیند. مردی دیگری که خانم و یگانه طفل خود را در این حادثه از دست داده بود در نزدیکی مکتب سیدالشهداء زندگی می کرد و نمی دانست چه کند، کجا برود، چه بگوید و به کی بگوید. زیرا این مرد تنها با خانم و طفلش در کابل زندگی می کرد و به گفته خودش هیچکس دیگری را در افغانستان ندارد تا سر بر شانه اش بگذارد. پدری که جسد پسر نوجوانش از چهره قابل شناسایی نبود، می گفت پسرش از نظر اخلاق و خدا پرستی و دانش بی مانند بود و حتی برای پنج سال آینده اش برنامه ریزی کرده بود و می گفت که پس از فراغت از دانشگاه می خواهد به مردم و وطنش خدمت کند.
تمام افرادی که در این رویداد تروریستی شهید شدند قصه های دردناکی دارند که عواطف انسانی را خدشه دار می کند و قلب هر انسان با وجدان را می آزارد. اما چگونه است که بارها قوم مظلوم هزاره هدف قرار میگیرد و فجیع ترین جنایات بشری در برابر شان صورت میگیرد؟ قومی که هویت شان را با خون شان تثبیت کردند و در طول تاریخ با جان فشانی های بی حد و حصر از سر زمین شان در برابر ستمگران دفاع کردند. گروپ های انسان ستیز فاشیستی با مفکوره عبدالرحمانی هنوز هم باور ندارند که هزاره ها متعلق به افغانستان هستند و هنوز هم می خواهند به نسل کشی شان ادامه بدهند. چنانکه در زمان عبدالرحمان جنایتکار ۶۲٪ از جمعیت هزاره ها به دستور او قتل عام شدند و سر ها را از تن شان جدا کردند. بدون شک فاشیست های عصر حاضر با داشتن عقاید پوچ و بی اساس شان می خواهند باردیگر تاریخ قتل عام هزاره ها را تکرار کنند، اما این بار بسیار ظالمانه تر.
اما مظلوم بودن مردم هزاره !؟ زمانی یک قوم مظلوم می شود که از خودش بر خودش ظلم کند. مظلومیت مردم هزاره بوسیله رهبران معامله گر و بی کفایت خود مردم هزاره رقم خورده، زیرا رهبرانی که دم از قوم می زنند بار ها با خون این قوم معامله کرده و خود و اطرافیان شان را به ثروت هایی رسانده اند که هیچگاهی حتی در تصورات و مخیلات شان هم خطور نمی کرد. در واقع رهبران و کسانی که سنگ مردم هزاره را همیشه به سینه می زنند و از این رهگذر سود برده اند، بزرگترین خیانت ها را به این قوم مظلوم روا داشته و سرنوشت شان را به تباهی و انقراض می کشانند. لذا، نه تنها قوم بزرگ، متمدن و با دانش هزاره، بلکه تمام اقوم مظلوم افغانستان باید در برابر بی عدالتی های موجود و ظلم و ستم هایی که از جانب دشمنان داخلی و خارجی وطن بر آنها می رود، دست به دست هم داده و با مبارزه در برابر قوم گرایی، مذهب گرایی، زبان گرایی و منطقه گرایی، مشت محکمی به دهان سوء استفاده گران قومی که سالها با خون اقوام تجارت کرده اند بزنند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا