ایران در کشتارهای رژیم اسد سهم دارد
رژیم اسد طی یک دهه گذشته با حمایت نظامی و مستقیم ایران باعث کشته شدن صدها هزار نفر، آوارگی میلیونها تن دیگر و همچنین ویرانی شهرهایی با تمدن چند هزار ساله شده است.

همانند دیگر کشورهای بهار عربی، شهروندان سوریه نیز در مارس 2011 به خیابانها آمده و 8 ماه به اعتراضات مدنی و مسالمتآمیز ادامه دادند، اما با حملات مسلحانه رژیم اسد و سپاه پاسداران ایران مواجه شدند. بر اثر سرکوب اعتراضات، دستکم 4 هزار شهروند بیگناه کشته، چند برابر این تعداد زخمی و تا پایان سال، 20 هزار نفر نیز بازداشت شدند که هنوز از سرنوشت آنها خبری در دست نیست.
دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد سرکوب اعتراضات مذکور به دستور ایران انجام شده است. سیدمصطفی تاجزاده، معاون اسبق وزیر کشور ایران چند روز پیش در کانال تلگرامش نوشت: فرماندهان سپاه گفتند که به دستور رهبری به سوریه رفتند تا اسد را حفظ کنند. استراتژی ما باید جلوگیری از بروز جنگ در این کشور میبود، ولو اسد هم میرفت.
بشار اسد حتی قصد استعفا و خروج از سوریه نیز داشته است، اما ایران مانع او شد. به گفته سرتیپ حسن پلارک، رئیس سابق «ستاد بازسازی عتبات عالیات» وابسته به نیروی قدس ایران، «حتی خود بشار اسد نزدیک بود پناهنده شود و سوریه را واگذار کند، اما حاج قاسم (سلیمانی) به تنهایی ایستاد و سوریه را نجات داد».
سرتیپ حسین همدانی، معاون وقت نیروی قدس و فرمانده نیروهای ایرانی در سرکوب تظاهرات مردم سوریه نیز در کتاب خود با عنوان «پیغام ماهیها» نوشته است: «آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود. بشار اسد هم کار را تمامشده میدانست و دنبال پناهگرفتن به کشور دیگری مانند روسیه بود».
بر فرض که بعدها بشار اسد از تهران درخواست حمایت کرده باشد، مداخله سپاه پاسداران در سوریه با منطق مقامات ایران و قوانین بینالمللی ناسازگار است. دکتر مهدی نصیری که چند سال مدیر و سردبیر روزنامه «کیهان» وابسته به رهبر ایران بوده است، اینگونه دخالت کشورش در سوریه را زیر سؤال میبرد: ما میتوانیم با درخواست رئیسجمهور سوریه بهار عربی را سرکوب کنیم، اما عربستان نمیتواند با درخواست شاه بحرین بهار عربی را سرکوب کند!
قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق غرب آسیا وزارت امور خارجه ايران و سفير سابق كشورش در مالزی و يونان نیز گفته است: «حضور ایران در بحران سوریه هیچ توجیه اخلاقی ندارد. این تلاشها برای دفاع از مستضعفین نبوده، چرا که حفظ حکومت بشار اسد اساسا اخلاقی نبوده است. چون دولت بشار اسد یک دولت دموکراتیک برخاسته از نظر و آرای مردم سوریه نبوده است، بلکه یک حکومت اتوکراتیک و دیکتاتور بود که کارنامه جنایات او باعث شد مردم کشورش در تقابل با آن به پا خیزند. اگر ما در همان روزهای آغاز تنش در سوریه به سمت دیپلماسی و برخوردهای دموکراتیک پیش میرفتیم، شاید شاهد کشتهشدن، آواره شدن و زخمیشدن صدها هزار نفر نبودیم.»
پس از ورود مبارزات مردم سوریه به فاز مسلحانه نیز رژیم بشار اسد و سپاه پاسداران ایران با استفاده از آتش توپخانه و بمبهای بشکهای بیشتر شهرها و روستا، مناطق مسکونی، مدارس، بیمارستانها، مساجد و بازارها را هدف قرار میدادند تا مخالفان مسلح در جبهههای نبرد.
دکتر شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل هفته گذشته درباره حملات ویرانگر اسد و متحدانش علیه شهرهای سوریه نوشت: حکومت بر «ویرانهها» سیاست آشکار دستگاههای استبدادی است. گاه این ویرانه همچون ساختمانهای مخروبه و در آتش خود را نشان میدهد و گاه در جامعهای با فروپاشی اخلاقی، سرشار از جرم و فساد و جنایت. این همان بلایی است که روسیه و جمهوری اسلامی به اتفاق بر سر سوریه آوردند.
دکتر صادق زیباکلام نیز در این زمینه گفته است: در سوریه طیارههای روسی ابتدا بمبهای بشکهای را بر سر ساکنین مناطقی که در دست مخالفین بود میریختند و وقتی دیگر رمقی از ساکنین باقی نمانده بود، ارتش سوریه شهرِ با خاک یکسانٰ شده را فتح میکرد. قیام مردم چچن را هم روسها با همین روش درهم شکستند و حالا همین تاکتیک را در اوکراین بهکار میگیرند.
رژیم اسد طی ده سال گذشته 216 بار از سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان استفاده کرده است که نخستین بار دو سال پیش از ورود روسها به سوریه و تنها با حمایت ایران صورت گرفت. براساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود 1600 نفر، از جمله شمار زیادی کودک جان خود را از دست دادند.
درباره حملات شیمیایی اسد و حامیانش علیه کودکان سوری، ساسان آقایی، روزنامهنگار ایرانی چند روز پیش نوشت: افکار عمومی غرب از پس هزاران صفحه دیساینفو تازه درمییابد که داستان بمبهای بشکهای و شیمیایی در سوریه چه بود و چگونه شهرهایش، به یک صبح تا شب، حمام خون شدند. شاید مردم سراسر جهان بالاخره این را هم بفهمند.
دکتر عمار ملکی، استاد علوم سیاسی نیز گفته است: کسانی که از دخالت جمهوری اسلامی در سوریه و کشتار سوریها توسط بمبهای بشکهای سپاه، بمبهای شیمیایی اسد و جنگندههای روسی حمایت کردند، علت تحریم و بحرانهای امروز ایران هستند. آنها نمیتوانند ژست «مخالف جنگ و تحریم» بگیرند و دیگران را به جنگطلبی متهم کنند؛ آنچه امروز بر ایران میگذرد، پیامد جنگافروزی دیروز در سوریه است!
علاوه بر کارشناسان، برخی مسئولان رسمی ایران، از جمله علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام این کشور به جنایت شیمیایی اسد در سوریه اعتراف کرده و گفته بود: «مردم سوریه در این دو سال آسیبهای زیادی دیدند. بیش از 100 هزار کشته دادند و حدود 8 میلیون نفر از آنها نیز آواره شدهاند. زندانها پر از مردم شده است. مردم از طرفی مورد حمله شیمیایی حکومت خودشان قرار میگیرند.
فائزه هاشمیرفسنجانی نیز ضمن تایید سخنان پدرش تصریح کرده است: «اگر شما به انسانیت، دموکراسی، حقوق بشر و جان مسلمانان اعتقاد دارید، چرا به جایی برویم که پانصد هزار سوری کشته شوند؛ حالا با سلاح شیمیایی چه غیرشیمیایی. واقعا این حرف درستی است و آفرین به بابام یا هر کسی که این سخن را گفته یا آن فایل را ساخته است».
در پایان باید به اظهارات شفاف و صریح محسن امینزاده، دیپلمات سرشناس ایرانی و معاون وزیر امور خارجه در دولت محمد خاتمی اشاره کرد که علیرغم حمایتش از دخالت ایران در سوریه، چنین میگوید: انتقادهای مهمی در مورد شیوه اقدامات نظامی و کمک این نیروها به جنایتکاران دولت اسد وجود دارد که من با بخشی از آن انتقادها همراه هستم، از جمله: اتهامات علیه رژیم اسد در مورد استفاده از سلاح شیمیایی و کشتن مردم بیگناه با بمبهای شیمیایی. این اتهامات دامن متحدان اسد را هم میگیرد و این بدنامی بزرگی برای نظامیان ایران است.
منبع: توران آکدمیر/ خبرگزاری آناتولی