نگاه‌ها

سرنوشت مبهم و ناگوار

زمان به سرعت ميگذرد، آتش جنگ خانمانسوز روز تا روز در وطن ما افغانستان، شدت بيشتر ميگيرد.

روزانه ده ها جوان رشيد اين سرزمين در جبهات جنگ جان های شیرين شان را از دست ميدهند، روزانه ده ها نفر ديگر در انفجارات و انتحارات شهيد و زخمی ميشوند، در اثر مصيبت اين جنگ همه روزه صدها خانواده آواره ميشوند.

از آغاز گفتگوهای صلح امريکا با جانب طالبان تا حال، تمام آرزو ها و خوشبينی های مردم رنجديدۀ کشور ما در مورد رسيدن به صلح، به يأس و نااميدی مبدل گرديده است. تلاش های شخصيت های صلحخواه و وطندوست کشور در داخل و خارج و همچنان تلاش های کشورهای حامی جمهوری اسلامی افغانستان و شخص زلمی خليلزاد در مورد اتحاد صف جمهوريت و ايجاد اجماع ملی بخاطر دفاع و حفظ دستاوردهای چندين ساله در نشست زير نام صلح در استانبول هنوز به نتيجۀ نرسيده است و در واقع با ازدست رفتن بسا فرصت ها و زمينه های رسيدن به صلح، اينک مسألۀ ختم جنگ و برقراری صلح، در يک وضعيت بدتر از نقطۀ صفری اولی قرار دارد.

شخصيت های به اصطلاح سياسی و مطرح شامل نظام کشور ما چنان در لايه های ضخيم خودخواهی، غرور کاذب، فساد، تفرقه، منافقت، رقابت های گروهی و دشمنی های شخصی قرار دارند که هريک آنها با عملکردهای سليقوی و متکبرانۀ شان بيخ و بنياد نظام جمهوری را درحال کندن بوده و زمينه های سقوط آن را آگاهانه و يا ناآگانه فراهم ميسازند.

از طرف ديگر نظام جمهورت را گرداننده‌گان بی تدبير، بی تجربه، متکبر، خودخواه، مفسد، ظالم و حلقه بگوش بيگانگان، با بکاربرد شيوه های ديکتاتورمآبانۀ شان در لبۀ پرتگاه قرار داده‌اند. حتی در همچو حالت دشوار و حساس، بازهم هرگونه تلاش، نصيحت، پيشنهاد، تقاضا و تضرع از اين همه رهبران، سياسيون و فرماندهان مشمول نظام کنونی بخاطر ايجاد اجماع و وفاق ملی و دفاع از جمهوريت در نشست آيندۀ صلح، هيچ تأثيری بالای شان نداشته و همچو “آهن سردکوبيدن است”.

بنابران از همين حالا معلوم است که اشتراک صف جمهوريت با چنين وضع آشفته و پراگنده، در شرايطی که برآمدن بدون قيد و شرط قوت های امريکائی و ناتو از افغانستان حتمی گرديده و گروه طالبان خود را فاتح ميدان جنگ نابرابر با قويترين و مشهورترين قوت های نظامی جهان (امريکا و ناتو) و عنقريب بحيث حاصل کنندۀ استقلال کشور وانمود می نمايند؛ در آخرين فرصت تلاش های دستيابی به راه حل سياسی و مسالمت آميز در ترکيه، به شکست افتضاح آميز روبرو خواهد گرديد و فصل جديد رابطه با کشور امريکا و ناتو را که آقای اشرف غنی ازان سخن ميگويد، صرف در حد يک شعار باقی خواهد ماند.

و اما اين را بخاطر بسپارید؛ آنهای که از اميدها، زحمات، جان نثاريها و صداقت ديگران به منفعت شخصی و سليقوی خويش سوء استفاده ميکنند و از حوادث تلخ تاريخی درس عبرت نگرفته اند، محکوم به قضاوت سخت تاريخ بوده و به زودی منتظر سرنوشتی باشند که شايستۀ آنند.

بادرنظرداشت و اطمينان از شهامت، فداکاری، پايمردی و استقامت قوت های مسلح کشور، من از شکست نظامی نمی ترسم و هراسی ندارم. اما ترس من از شکست سياسي است. و در مورد شکست سياسی بزودی مطلبی را خواهم نوشت.

دراخير ميخواهم به مردم شريف و رنجديدۀ خود بگويم که با استفاده از يک فرصت کوتاه بخاطر بيدار کردن سياسيون کشور، وسيلۀ فشار را از طريق رسانه های جمعی در دست داريم. پس تا ميتوانيم براين رهبران نامنهاد سياسی فشار وارد کنيم تا از خواب غفلت بيدار شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا