یادداشت داکتر عبدالله عبدالله از تجربهای از هتل “هی آدمز” و دسیسههای خلیلزاد
در سفر به واشنگتن، داکتر عبدالله عبدالله با زلمی خلیلزاد و دو جوان افغان با استعداد ملاقات کرد؛ اما این دیدار به سرعت به دسیسههای پنهانی تبدیل شد که در آینده تأثیرات عمیقی بر امنیت و ثبات افغانستان داشت.

عبدالله عبدالله طی یادداشتی می نویسد: “من وزیر خارجه حکومت انتقالی بودم. در اوایل سال ۲۰۰۳ سفری به واشنگتن داشتم و در هتل “هی آدمز” اقامت گزیدم. تا آن زمان هنوز زلمی خلیلزاد به حیث سفیر امریکا مقرر نگردیده بود. او به دیدنم به هتل آمد.
در جریان نشست گفت که – جناب داکتر صاحب – دو تا جوان افغان که بینهایت با استعداد و تعلیمیافتهاند، مرا به شکلی پیدا کرده و تماس گرفتهاند. آنها شهروندی امریکایی را دارند ولی زادهٔ افغانستاناند. با من از روی استعدادشان آشنایی دارم. قلبشان به وطن میتپد و میخواهند برای افغانستان کار کنند.
من گفتم که بسیار خوب، شما خلاصه سوانحشان را بدهید، من حتماً با آنها خواهم دید. او بیدرنگ پاسخ داد که فعلاً در لابی همین هتلاند، اگر شما لطف کنید با آنها برای چند لحظه ببینید. من با آنها در لابی هتل دیدم و سوانحشان را خواستم. یکی از آنها را به اسم ولی منور در نمایندگی سیاسی افغانستان در نیویارک مقرر کردم، ولی پس از تقرر اطلاع یافتم که وی یک جوان افغان با استعداد نه، بلکه خواهرزاده خلیلزاد است خلص سوانح اش نیز پر از افتراع و جعل بود. این اولین دروغ شاخدار خلیلزاد به من بود.”
ولی منور پس از این بهصورت مرموزی به عنوان رئیس تشریفات ارگ ریاست جمهوری افغانستان منصوب شد و در آنجا شبکهای از جاسوسی را ایجاد کرد. او گزارشهای دیدارهای حامد کرزی، رئیسجمهور وقت، را به خلیلزاد ارسال میکرد. با انتقال او به قطر به عنوان سفیر افغانستان، ولی منور نقش مهمی در ارتباطات خلیلزاد با طالبان ایفا کرد و بهطور همزمان با استفاده از نام ماما در کابل، یک شبکه از تجارت و بیزنس را راهاندازی کرد و در مدت زمان کوتاهی به ثروت زیادی دست یافت.
خلیلزاد، که در نوامبر ۲۰۰۳ بهعنوان سفیر ایالات متحده در کابل منصوب شد، دارای اهداف و آژندای پر از تعصب و تنگنظرانه قومی و شخصی بود. نقش مخرب او در تضعیف وحدت و همبستگی مردم افغانستان بهخصوص در این دوران نیازمند بررسی و تحلیل عمیقتری است.
تجربه دکتر عبدالله عبدالله در هتل “هی آدمز” نمایانگر چهرهای از سیاستهای پنهان و تصمیمگیریهای غیرقابل پیشبینی دوران است که بر وضعیت کنونی افغانستان تأثیر زیادی دارد. این داستان نه تنها نشاندهنده عواملی است که بر سیاستهای داخلی و خارجی اثرگذارند، بلکه نمایانگر چالشهای عمیقتر جامعه افغان و چگونگی رویارویی آنها با بحرانها و دسیسههای سیاسی در تاریخ معاصر کشور است.