نگاه‌ها

تضادهای اخلاقی در بحران منطقه‌ای: جهان عرب ایران را محکوم می‌کند، در حالی که غزه همچنان می‌سوزد

تحلیل اختصاصی کوکچه – جوزا ۱۴۰۴ | بخش بین‌الملل

نویسنده

در یکی از متناقض‌ترین و حیرت‌انگیزترین مواضع سیاسی سال‌های اخیر، بیش از ۲۲ کشور عربی، که بسیاری از آن‌ها نام «اسلام» را در پرچم، قانون اساسی یا گفتمان سیاسی خود دارند، طی روزهای اخیر با صدور بیانیه‌هایی پیاپی، جمهوری اسلامی ایران را به دلیل حملات تلافی‌جویانه به مواضع نظامی اسرائیل، به‌شدت محکوم کرده‌اند.
این محکومیت‌ها در حالی انجام شده است که نزدیک به شش ماه از تهاجم بی‌وقفه اسرائیل به غزه می‌گذرد و بیش از ۵۶٬۰۰۰ فلسطینی، عمدتاً زنان و کودکان، در این حملات جان خود را از دست داده‌اند؛ جنایتی که بسیاری از سازمان‌های مستقل حقوق بشری آن را مصداق نسل‌کشی و نقض فاحش حقوق بین‌الملل بشردوستانه دانسته‌اند.

در بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس، ضمن محکومیت حملات ایران، ادعا شده است که پهپادها و موشک‌های ایران باعث تهدید امنیت منطقه و حتی اصابت به خاک قطر شده‌اند. این در حالی است که منابع رسمی در ایران تأکید کرده‌اند که این پاسخ نظامی در چارچوب «حق دفاع مشروع» و واکنشی مستقیم به تجاوزات مکرر اسرائیل به خاک ایران صورت گرفته است؛ از جمله حملات پهپادی و موشکی اخیر به تأسیسات در اصفهان.

سکوت پرصدای جهان اسلام در برابر خون فلسطینیان

چگونه ممکن است جهان عرب، که داعیه‌دار دفاع از اسلام و ملت فلسطین است، در برابر کشته‌شدن ده‌ها هزار غیرنظامی فلسطینی، سکوتی سنگین اختیار کرده و به‌جای ایستادن در کنار مردم تحت محاصره غزه، به صف محکوم‌کنندگان ایران پیوسته باشد؟
این موضع‌گیری‌ها بیش از آنکه برخاسته از اصول یا اخلاق باشد، ناشی از وابستگی امنیتی و سیاسی دولت‌های عربی به ایالات متحده و بیم از ناپایداری تاج‌وتخت‌هایشان است.

در همین حال، روسیه، کشوری که هیچ‌گونه سابقه‌ی دینی در پیوند با اسلام ندارد، از حملات ایران به عنوان واکنشی مشروع و متوازن حمایت کرده و آن را نشانه‌ای از تغییر معادلات قدرت در منطقه دانسته است. این موضع، تضادی آشکار را میان رفتار کشورهای عربی و دیگر بازیگران بین‌المللی در برابر تحولات منطقه نمایان می‌سازد.

پایان افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل؟

اقدام بی‌سابقه ایران در حمله مستقیم به خاک اسرائیل – با استفاده از صدها موشک و پهپاد – نخستین ضربه‌ای بود که پس از تأسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، مستقیماً ساختار امنیتی سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار داد. هرچند اسرائیل و آمریکا مدعی شدند که بخش بزرگی از این حملات رهگیری شده‌اند، اما ناظران تأکید دارند که اهمیت این حمله در ابعاد روانی، راهبردی و نمادین آن است، نه فقط در خسارات عینی.

منابع امنیتی در تهران همچنین اعلام کرده‌اند که در پی این تحولات، بخشی از شبکه نفوذی موساد در ایران شناسایی و ضربه اطلاعاتی سنگینی به آن وارد شده است. علاوه بر آن، ایران موفق شد تجهیزات و تسلیحات بومی خود را در میدان نبرد واقعی آزمایش و ارزیابی کند؛ نتایجی که از نگاه ناظران، جایگاه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای با قابلیت‌های بازدارندگی تقویت می‌کند.

سکوت در برابر جنایت، شراکت در جنایت است

افکار عمومی در کشورهای مسلمان و بسیاری از جوامع عدالت‌خواه، اکنون این پرسش اساسی را مطرح می‌کنند:
چرا جامعه جهانی، به‌ویژه سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی، در برابر محاصره و قتل‌عام مردم بی‌دفاع در غزه سکوت کرده‌اند؟
چرا هنگامی که نوبت به واکنش ایران می‌رسد، بلافاصله صدای محکومیت‌ها بلند می‌شود؟
و چرا حمایت نظامی، اطلاعاتی و مالی آمریکا از جنایات اسرائیل هرگز با واکنش بین‌المللی متناسب مواجه نمی‌شود؟

صلح واقعی از عدالت می‌گذرد، نه از سازش تحقیرآمیز

بدون احقاق حقوق تاریخی مردم فلسطین و پایان اشغالگری، هیچ صلح پایداری در منطقه شکل نخواهد گرفت. تا زمانی که اسرائیل به نقض حقوق بین‌الملل ادامه می‌دهد و ایالات متحده از آن حمایت بی‌قید و شرط می‌کند، کشورهای منطقه ناگزیر از این دو یکی را انتخاب خواهند کرد:
هم‌صدایی با مظلوم، یا همدستی با ظالم.

نویسنده
دکمه بازگشت به بالا