نگاه‌ها

نکته‌یی اندرباب اخطاریه‌ قوماندانی امنیه‌ طالب در پنجشیر

جهان از ملت افغانستان قربانی‌های تجربیات خود ساخته‌ است. گویی خون انسان افغانستان نه قرمز است و نه رقیق و زنده‌گی برای ملت افغانستانی ساخته نه‌شده است. گاه ما را به دُم یک چهارپا می‌بنندد گاه سرنوشت ما را به دست یک گروه ‌وحشی می‌سپارند، گاه ستورانِ نکتایی‌دار را از طویله‌ها و آشغالی‌های شان بیرون کرده بر ما حاکم می‌سازد شان.

درست است که همه بی‌داد از دست وطن‌فروشان درجه اول خودماست. اما این‌ها هرگز به تنهایی بالای یک‌ملت تسلط نه‌می‌داشته باشند مگر آن که دهن‌های شان در آخورهای استبداد‌ جهان هدایت نه شده باشد. شما این گویا اخطاریه را بخوانید. اول این که چرا؟ چنین اخطاریه باید صادر شود که به اساس آن ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و خداداد بنده‌ها را از ایشان سلب می‌نمایند. دو دیگر این‌که چرا چنین اخطاریه مربوط به یک ولایت است.

افغانستان هم اکنون به صورت کل در اشغال پاکستان و خیبر پښتونخواه و پشتون جنوبی حقانی قرار دارد، چی؟ سبب است که آمریت امنیت فرماندهی پلیس پنجشیر این‌گونه سند قتل و کشتار را به زیردستان خود بدهد. جواب اقدامات و خون‌باری هایی که به اساس حکم صریح این اخطاریه رخ‌ می‌دهند و به اساس آن هر احتمالی برای آزار و اذیت مردم عزیز ما در پنجشیر می‌تواند پیش بیاید را کی می‌دهد؟ قبول داریم که ملک بی‌پرسان است و طالب هم جانی و جنایت‌کار، اما اگر این کشتارها و قتل‌ها ادامه بیابند به قاضی روز محشر که خودش شاهد و قاضی است چی جواب می‌دهید. بای‌ذنب‌قتلت؟
اگر حمید خراسانی این کار را مانند جهالت‌های دیگر خود کرده تا اعتبار از دست رفته اش نزد طالب را باز یابد کور خوانده.

خراسانی باید از قانونی‌ها و عطاها و‌ صالح‌ها و احمدضیا‌ها و خلیلی‌ها و محقق‌ها و برخی آدم فروشان دیگر پند بگیرد که نه طالب و نه طالب پشتون خیبری و جنوبی به تو دایه‌های مهربان‌تر از مادر نیستند.

ما در اول راه‌کاری را برایت نشان دادیم تا برگردی و ندامت بکشی و شاهد و شریک جرم و جنایت علیه مردم خود نه باشی و بعد دانستیم که خود را دربند می‌بینی و برای عقده‌گشایی تز امرالله همه‌ پنجشیری و شمالی‌وال و پارسی‌گویان را به تیغ‌ طالب می‌سپاری. امروز فردایی هم دارد هم تو بدانی و هم باداران تو بدانند که دیر یا زود آفتاب آزادی بر سرزمین‌ما می‌تابد و به یمن استعانت پروردگار و رزمِ رزمنده‌گان راه آزادی وطن ورق بر‌می‌گردد وای بر تو و هم‌راهان تو که حتا اعدام هم گناه تان را کم کرده نه‌می‌تواند.

جهنم روی‌زمین، ذلت دست‌کین و حدیث شرم‌گین خیانت به ملت را خودتان به رضایت تان خریدید امروز در زیر همان ذلیلی و ظلالت به سر‌ می‌برید و فردا جواب آن را هم به ملت و هم به خدا می‌دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا